مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

***

شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.

در دشتهای دور، لابه‌لای سنگها می‌روید و به آب باران قناعت دارد

تا همواره تشنه باشد و بسوزد.

داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشته‌اند.

شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون

اما میان این دو چه نسبتی است؟

*******
اگرچه برگهایی زرد دارند
و در دل شعله هایی سرد دارند
کسی اما نمیفهمد که یک عمر
"شقایق"ها دلی پر درد دارند...
******
به ظاهر مرد:.متاهل:.
کارشناسی مهندسی شیمی
ارشد مهندسی هسته ای
صنعتی اصفهان:.

مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:.
متاسفانه ساکن تهران!

فقط حسین...
همین.

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

متاهلانه 1: کله قند

دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۴:۰۹ ب.ظ

سلام


شیء نخراشیده ای که در تصویر میبینید کلاهک هسته ای یه موشک بالستیک نیست. 

یه "کله قند"ه که خب عزیزان سن پایین شاید فقط عکسشو دیده باشن ولی هم سن و سالای ما باهاش زندگی کردن. چه اون زمان که تو صف وایمیسادیم واسه گرفتن کپنش . چه بعدش که میرفت تو گنجه و پستو انبار میشد و بعد به مرور میومد کنار سماور. چه اون روزایی که آقاجون خدابیامرز با اون مهارت بی مثل و مثالش با قند شکن و اون سنگ سفید تراش خورده این کله قند رو به قندهای ریز و یه شکل تبدیل میکرد و میریخت تو قندونا ^_^



اوایل ازدواج به خانومم گفتم عشق و محبت و احترام بین زن و شوهر مثه این کله قند میمونه (البت میشه به سایر روابط بین دو انسان هم تعمیمش داد، رئیس و مرئوس، دو تا رفیق، دو تا همکار و...)


به همین سفیدی و خوشگلی :)


هر دعوا و بی احترامی و اوقات تلخی و لجبازی و ... مثه این میمونه که آدم یه تیکه ازین کله قندو بکنه.

شاید اوایلش چیزی به چشم نیاد. ولی خرد خرد دونه های شکر ازین کله قند جدا میشن و تهش به جایی میرسه که آدم نیگا میکنه و میبینه ای دل غافل!

دیگه کله قندی وجود نداره...

ازون کله قند بزرگ و با ابهت صرفا چند تا حبه قند مونده و یه تل خاکه قند!

درسته اونا هم شیرینن ولی دیگه کله قند نیست.


بهش گفتم بیا مراقب باشیم این کله قنده همینجوره بمونه تا آخر زندگی.

بیا یه کاری کنیم حرمت ها و احترام ها بینمون همینجوری بمونه تا آخر.




پ.ن:

نوشته های یکی از دوستان (نمیخوام بگم جناب یک مرد!) منو به این فکر واداشت که با توجه به اینکه بسیاری از عزیزانی که اینجا رو میخونن جوونن و در شرف ازدواج یا تازه ازدواج کرده، یکم حرفای خودمونی و بی پرده متاهلی اضافه کنیم به مطالب وبلاگ. شاید برای یه بنده خدایی مفید باشه یا تجربه ما براش بشه مایه عبرت و زندگی بهتری بتونه بسازه.

لذا اگر خدا بخواد قصد دارم با همکاری چند تا از دوستان متاهل دیگه تجربیات مینیمال و مختصری رو درباره زندگی مشترک (دوره مجردی و امادگی برا ازدواج، انتخاب همسر، عقد، بعد عروسی، بچه دار شدن و...) به مباحث وبلاگ اضافه کنم بصورت سریالی :) و قابل پیگیری.

مسلما بخش هایی ازین #متاهلانه ها هم ناچارا رمز دار میشه تا بازخورد دوستان رو دریافت کنیم و ببینیم تا کجا میشه بدون سانسور و تو محیط عمومی یه سری مطالب رو عنوان کرد. 

تصور خود بنده اینه که اگر مباحثی که در ادامه میخوام مطرح کنم بخش هاییش رمزدار بشه و فقط عزیزان در شرف ازدواج یا متاهل بتونن دسترسی داشته باشن و بحث کنن دربارش و نظرات و یا تجربیاتشون رو بگن مفید تر خواهد بود.



پ.ن2: 

از همه دوستان این خواهش رو دارم که به این فکر خام و نپخته بنده جهت دهی بدن با نظراتشون و پیشنهاداتشون. بویژه در خصوص موضوعات فراگیر و مورد نیاز تر. 

به عبارت دیگه دوستان عزیز فکر میکنن اگه یکی مثه من بعد حدود 10 سال زندگی مشترک و مطالعاتی که تو این زمینه داشته، در مورد چه موضوعاتی یا سوالاتی صحبت کنه و تجربیات ناقصش رو به اشتراک بذاره مفید تره؟ هر چی سوالات و مباحث شفاف تر و دقیق تر، فکر میکنم اثردهی و راندمان کار بالاتر :)



دعوت ویژه:

از بزرگواران زیر دعوت ویژه میکنم برای همفکری تو این مسئله :)

 آقایان دچار، یک مرد، میم میم، شنگول العلما، ن ا

سرکار خانم ها صهبا، لوسی می، ام شهر آشوب، پلڪــــ شیشـہ اے 

و کلیه عزیزان متاهل با سابقه که اسمشون رو نیاوردم :))

۹۸/۰۴/۰۳ موافقین ۱۲ مخالفین ۰
مردی به نام شقایق

متاهلانه

نظرات  (۳۰)

۰۳ تیر ۹۸ ، ۱۶:۲۲ پلڪــــ شیشـہ اے
سلام علیکم.
مشتاق خواندن تجربیات ارزشمند شما و سایر دوستان و بزرگواران هستیم بی صبرانه.
پاسخ:
سلام

عه! خود شمارو یادم رفت دعوت کنم ویژه

شما خودتون یکی از اونهایی هستید که باید تشریف بیارید و کمک کنین اتفاقا :))
۰۳ تیر ۹۸ ، ۱۶:۲۷ ام شهرآشوب
خیلی عالیه
بنظرم اونایی که مدتیه از ازدواجشون گذشته هم نیاز دارند به این حرفا
چون رفته رفته آدم انگار یادش میره بعضی چیزا و نیاز داره همیشه درحال یادگیری باشه

بنظرم مثالهای عینی بگید تاثیرش بیشتره، حالا نه که مسائل مگوی شخصی، بیشتر مسائلی که مبتلا به بقیه هست
پاسخ:
سلام

خب دقیقا سوال و درخواستم از شما همین هست که بیشتر چه مسائلی مبتلا به هست؟

شاید به نظر من احترام متقابل مبتلا به باشه ولی به نظر دوست دیگه ای روابط جنسی و مشکلاتش یا مثلا فرزند آوری و مباحث تربیت فرزند.


+
دقیقا فرمایشتون صحیحه
من خودم حس میکنم تو این شرایط که حسابی درگیر بچه هاییم بیشتر نیاز دارم به مطالعه و صحبت درخصوص موارد اینچنینی

++
روی کمکتون حساب باز کردما :)
۰۳ تیر ۹۸ ، ۱۶:۳۲ ام شهرآشوب
منم میتونم گاهی بنویسم، ان شالله اگه فرصتی دست بده
بنظرم مجموع این مسائل مبتلابه هست، نمیشه یکی رو واجب تر از دیگری دونست
پاسخ:
بسیار عالیه

بعضی وقتا همین تجربیات کوچکی که شما و امثال شما مینویسید میتونه برای من که تو شرایط دیگه ای و زندگی دیگه ای هستم قابل تامل و عامل تغییر و اصلاح باشه.


+
بله خب. همه اینا مبتلا به هست. ولی اگر لیستی از مسائل مبتلا به داشته باشیم بهتر میتونیم از تجربه دوستان استفاده کنیم.

مثلا بحث مدیریت داخلی خونه و خونه داری و تجمیعش با درس خوندن برای خانومها خیلی مبتلا به هست. اگر همچین موضوعی وسط باشه بنظرم بیشتر از ده نفر خانوم با تجربه دور و برمون هستن که میتونن از تجربیات و کارهاشون برای بهتر شدن و موفقیتشون بگن و برای بقیه هم امید بخش باشن هم یه جورایی تو این زمینه الگو
سلام
خیلی خوبه که وارد این مباحث اینچنینی که مثال آوردین، بشین... خصوصا با توجه به شناختی که کم و بیش از نوع تفکرتون دارم.
اما فقط بحثا مدل کلیشه ای و روان شناسانه نشه.... همین مدل مثال های ملموس و یه جورایی خودمونی، شبیه آقای بناهیان! به نظرم تاثیر گذاریش بهتره....

در مورد موضوعات خاص که بخواین رمز دارش کنید، زیاد موافقش نیستم و حس خوبی بهش ندارم....
نمی دونم شایدم من سخت می گیرم اما اطمینان ندارم به اینکه  چون کسی متاهل هست، حریم ها رو هم حفظ خواهد کرد.

پاسخ:
سلام

اصن علت اینکه میخوایم تجربیات تلخ و بعضا شیرین رو به اشتراک بذاریم با دوستان اینه که ازین صحبتای کلیشه ای و ازین حرفا که همه چی آرومه من چقد خوشبختم و این چیزا دور بشیم. درباره اصل زندگی و واقعیتش صحبت کنیم و با هم نظراتمون رو به اشتراک بذاریم.


+
سعی میکنم مطالب جوری تنظیم بشه که نیازی به رمزدار بودنش نباشه

ولی خب بازخوردی که از بعضی مطالب تو وبلاگ های دوستان داشتم این رو نشون میده که بعضی بحثا عمومی نباشه بهتره

مثلا ممکنه بخوام درباره لزوم آموزش و سکستراپی صحبت کنیم. بعد اگه عمومی باشه خب یه نوجوون 16 17 ساله ببینه ذهنش الکی درگیر میشه
ولی کسی که مثلا مجرده ولی در آستانه ازدواجه اتفاقا براش خوبه چون میشه یکی از ملاک هاش که حتما درخصوص همسر آیندش چک کنه هم کف بودن از نظر جنسی رو مثلا!

بیشتر گیرم این چیزاس و نمیخوام اثر معکوس داشته باشه
علاوه بر این برداشت ها متفاوته و بعضا متضاد

اگر فیلتر شده نباشه بحث ها بی هدف میشه و از مسیر منحرف میشه

مثلا یه دوستی درباره خودارضایی بعد ازدواج نوشته بود و متاسفانه بازخورد خوبی نداشت تو نظرات که میخوندم.

لذا چشم. سعی میکنم رمز دار نباشه حتی المقدور
اونایی هم که رمز داره به افرادی که آشنا هستن و مطمئنیم حضورشون براشون ضرر نداره دعوت میکنیم حتما
۰۳ تیر ۹۸ ، ۱۶:۴۰ دچارِ فیش‌نگار
سلام و مممنون
روحمون تازه شد با اون کله قند و قندشکن بابابزرگ :))
پاسخ:
علیک سلام


برادر جان حالا که روحتون شاد شده بی زحمت آستینارو بزنید بالا و بیاید سراغ پی نوشت ها

هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم :)
۰۳ تیر ۹۸ ، ۱۷:۴۳ دچارِ فیش‌نگار
خیر :)
پاسخ:
دارم برات :)
۰۳ تیر ۹۸ ، ۱۸:۰۰ پلڪــــ شیشـہ اے
لطف دارید.
البته بنده کم تجربه هستم در این زمینه ها 
ان شاءالله یاد بگیریم ازتون.



پاسخ:
سلام

اختیار دارید

شما که چند ساله بحمدالله متاهل هستید و با تجربه شدید دیگه
سلام تو کتابا و فیلما و میبینیم که یه چنین جلساتی، حضوری بین افراد متأهل برگزار میشه و یه موضوعی انتخاب میشه و اون روز همه از تجربیاتشون میگن. خوبه. مشتاقم که اگر بتونم، همراهیتون کنم.
دوستمون گل گفتن. خود ما هم بعد از این همه سال یهو به خودمون میایم میبینیم که کله قندمونو بدون اینکه دست زده باشیم یا تلنگری بهش وارد کرده باشیم، داریم از دست میدیم و به مرور زمان، و به دست طبیعت، فرسوده میشه و یه روز به خودت میای میبینی از اون کله قند، حتی خاک قند هم به جا نمونده. کاش بتونیم یاد بگیریم همونطور که به کله قندمون آسیب نمیزنیم، خوب هم ازش مراقبت کنیم.
و حالا بذاریم ایده ی شما قوت بگیره بعد درمورد اینکه منم موافق رمز دار بودنش نیستم، صحبت میکنیم.
دلت همیشه شاد
پاسخ:
سلام

بله

البته اون جلسات خودشون یکی از روش های درمانی (گروه درمانی) هستن تو روانشناسی و متدها و مسائل جالب و پیچیده ای دارن.
تو ایران فک کنم بیشتر ان ای ها و جلساتش برای پاک شده ها از اعتیاد برگزار میشه نه برای مسائل دیگه مثه مسائل جنسی و تربیت فرزند و مدیریت زوجین و اینها

ولی مسلما اگر برگزار بشه زیر نظر متخصص میتونه مفید باشه.


+
دقیقا همینطوره

این روزا حتی پیش میاد تو کل روز مکالمه من و خانومم در حد 10 تا جمله هم نمیشه!

تا دیروقت دنبال خونه ام و وقتی برمیگردم از خستگی نای وایسادن ندارم ولی ناچاریم غذای بچه هارو بدیم و آمادشون کنیم برای خواب و همین خود فرآیند خوابشون 1 ساعت طول میکشه
حس میکنم حسابی دور شدیم از هم.

(خانومم میره سراغ آخری... اون دو تا هم با منن. دستشویی رفتن و مسواک و شیرخشک برای زهرا و روی تاب تکون دادن و لالایی خوندن تا خوابش ببره. تازه بعدش باید برم تو اتاق اولی و برای اون قصه بگم و نازش کنم و بغلش کنم که خوابش ببره و خودم هم 5 دقیقه کنارش چشام بره رو هم
تازه بعدش اگه همونجا رو زمین تا صبح بیهوش نشده باشم بیام سر جام مثه مرده بیفتم تا صبح که با صدای آلارم گوشی و بزور پاشم برم سر کار و تکرار ماجرا...)
آمد به سرم از آنچه میترسیدم...

پاسخ:
سلام

الان چی به سرتون اومده؟!

بسلامتی متاهل شدین یا کله قندو نابود کردین؟! :))
۰۳ تیر ۹۸ ، ۲۰:۲۰ معلمی از جنس اینده
سلام 
من که لذت بردم.
پاسخ:
سلام

نظر لطفتونه

ان شاالله کله قندای زندگیتون همیشه سالم باشه مثه روز اول
همچنین مشاوره به روز، در کلیه امور پیش از ازدواج پذیرفته می‌شود بصورت رایگان.
پاسخ:
رایگان؟!!

پیداس پس فایده نداره :)))))
۰۳ تیر ۹۸ ، ۲۱:۴۲ شنگول العلما
سلام 
خیلی خوبه متاهل ها از تجاربشون بگن. معمولا بعضی دعواها در بین زن وشوهر ها تکرار شونده هست.
 اینکه آدم فکر کنه و یک دعوای تکرارشونده رو حل کنه. راه حلش می تونه برای بقیه مفید باشه. ^_^. 
 هر بچه  روزیش رو با خودش می آره.دوست دارم ببینم برای شما هم آورده. بلکم شجاعت بچه دار شدن تازه مزدوجین بیشتر بشه^_^ 
پاسخ:
سلام

دقیقا فرمایشتون متینه

البت خواهش میکنم اگر ازین موارد تکرار شونده سراغ دارید بفرمایید که روش وقت بذاریم و مطالعه کنیم و طی یه پست مطرحش کنیم و نظرات دوستان رو هم دربارش بگیریم. ان شاالله که مفید باشه اول برای خودمون بعد برای دیگران :))

+
من به این رزق و روزی بچه ها اعتقاد کامل دارم و تو زندگی خودم بشدت لمسش کردم
حتما یه پست با همین اسم مینویسم و توضیح میدم

فقط در همین حد خدمت شما عرض کنم که رزق بچه اولم بالارفتن درآمد و خرید ماشین بود. رزق دومی خرید خونه بود با همه سختیاش (این دو تا دختر بودن و رزقشون وسیع خداروشکر)
سومی هم رزقش رو آورده مطمئنن ولی هنوز کشفش نکردم :))

من مشکلات مالی زیادی رو پشت سر گذاشتم بخاطر مسائل خونواده ام و هزینه های بالام ولی تقریبا بعد از تولد بچه ها هیچ وقت نیاز شدید پیدا نکردم و خدا رسونده

تازه اینا رزق مادی بود.
برکت و رزق معنوی ای که بچه ها با خودشون میارن یه چیز دیگه اس. ^_^

تو بچه دار شدن اصن فکر اینچیزاش نباید بود

چیزی که مهمه و باید دغدغه اش رو داشت و براش وقت گذاشت و مطالعه کرد و از خدا درخواست کرد بحثای فرهنگی و تربیتیشه که غالبش بر میگرده به آمادگی خود پدر مادر
اون شجاعت خیلی بیشتری میخواد بنظرم :)
به نظرم اگر رمز دار بنویسید، اونهایی که وبلاگ ندارند رو از خوندن مطالبتون محروم کردید در حالیکه ممکنه یا به دونستن مطلب احتیاج داشته باشند یا نظر مفید قابل توجهی داشته باشند. البته من خودم اولین باریه که به این وبلاگ اومدم و این اولین پستیه که خوندم اما همیشه با پست های رمز دار همین مشکل رو دارم.
پاسخ:
سلام

اولا خوش اومدین :)

ثانیا من خودمم از مطالب رمزدار خوشم نمیاد و البته هیچ وقت هم بجر یه مورد ازکسی درخواست رمز نکردم.

سعیم بر اینه که مطالب در عین واقعی بودن و بی پرده بودن نیازی به رمز دار شدنش نباشه
ولی تو یه سری موارد چاره ای نیس متاسفانه

بالاخره کسایی هستن که مارو از نزدیک میشناسن و ممکنه اون چیزی که مینویسم باعث مکافات بشه برا خودم :))) یا کسایی باشن که اون مطلب مناسبشون نباشه و خلاصه ازین موارد

حالا فعلا میریم جلو ببینیم چی میشه :)

ایشالا که مشکلی پیش نیاد

ممنونم از توجهتون
سلام
فکر کنم اون متن رو از عبید زاکانی خوندی هاااا
نوشته بود:
مردی در بازار راه می رفت و ناسزا میگفت با کسانی که قبل از او ازدواج کردند...
سپس بعد از کمی ناسزا گفتن، شروع میکرد به کسانی که بعد از او ازدواج کردند ناسزا میگفت...
کسی از او پرسید: چرا به این دو گروه ناسزا میگویی؟
گفت: به آنها که قبل از من ازدواج کردن ناسزا میگم چون نیامدند به من بگویند ازداج چیست؟!!
به انها که بعد از من ازدواج کردند نا سزا میگویم چون نیامدند از من بپرسند تا به آنها بگویم ازدواج چیست!!!

:))))
پاسخ:
سلام

یه چیز تو همین مایه ها :))))

+
ولی خدایی دلم نمیخواد بقیه اشتباهات منو تکرار کنن
برای همین سعی میکنم بنویسم که اگر مورد مشابهی هست حداقل یه تجربه کوچیک داشته باشن ^_^
چقدررررررررر خوب
خصوصا که از دیدگاه یک مرد باشه:)
پاسخ:
سلام

لطف دارید

اتفاقا یکی از دلایل این تصمیمم همین هست که جمعیت بانوان مکرمه بیشتره تو فضای بیان و شاید شنیدن یه سری چیزای مشترک از زبون یه آقا بتونه به بهتر شدن زندگیشون کمک بیشتری کنه تا تجربیات مشترک بانوانه.

ممنون که همراهی میفرمایید :)
فکر نکنم الانیا بدونن حتی قبلنا کله قند واسه کادو میبردن خونه هم ...

مثلا از زیارت میومدن یا حتی شده جشن عقد خخخخ

+ خیلی دغدغه مهمیه، واقعا نیازه لااقل تو این دایره محدود خوانندگان  ودوستان محدودی که هستن و اغلب هم غیر از چند تا نوجوون مابقی تو سن ازدواج هستن، از خدا که پنهون نیست این جماعت اغلب هم گودزیلان و نیازی به رمز دار شدن نیست چون خیلی بیشتر از ما میدونن ولی خب خیلی باید دقت کرد مثلا مثل مدل من چیزی منتشر نشه که بازخورد معکوس بده و نگاه ها رو کمی منحرف کنه و لجاجت ایجاد کنه

باتوجه به کاریزمای شما به نظرم خیلی خوبه این رویکرد و واقعا لازمه

+ خدا بهت آجر بده، واسه خونه بهشتیت!
پاسخ:
سلام

بله
لاکچری هم بود :)))


+
همونطور که گفتم اتفاقا نوشته های شما باعث اجرایی شدن این تصمیم شد ولی خب ذهن شما موضوعات خوبی رو انتخاب میکنه و بررسی میکنه

لذا همچنان برای ادامه به کمکتون نیاز دارم :)
سلام

اقدام نیکویی است. 

+ یک پیشنهاد:: اگر صلاح دیدید، یک منوی جدید در سرلیست ها تعریف کنید تا این مباحث منسجم بشن و با سایر مباحث هم قاطی نشن.


++ دوستانی که لایک میزنن، احتمالا حامیانی هستن که روشون نشده کامنت بذارن  :))
دلشون رو دریابید :))))

پاسخ:
سلام

نیکویی از خودتونه :)

+
ممنونم از پیشنهادتون
من قبلا تگ رو اضافه کرده بودم ولی با پیشنهاد شما موضوع رو هم به پست اضافه کردم و مطالب رو هم با تگ هم با موضوع دسته بندی میکنم که راحت باشن عزیزان

++
به لایکا دقت نکرده بودم :))))
رو شدن نمیخواد که!

مثه اینه که یه نفر روش نشه درباره غذا خوردن حرف بزنه...

ان شاالله با تجمیع نظرات کاربردی دوستان با قدرت و با مطالعه سعی میکنم این بخش رو ببریم جلو که هم برای خودمون هم عزیزان و مخاطبای خوبمون مفید باشه
۰۴ تیر ۹۸ ، ۱۹:۱۸ شنگول العلما
توی هر زندگی یک سری دعواها تکرار می شند که اطرافمونند
مثلا دعوای مادرشوهر و عروس یا جاری ها و یا باجناق ها. 
یا دخالت ها 
چرا پدر و مادر همسر کمک مالی نمی کنند. و باعث بغض به خانواده همسر می شه. 
یا مثلا عدم شناخت جنس مخالف از مرد می خوایم مثل زن ها زیاد حرف بزنه. حرف نمی زنه فکر می کنن محبتش کم شده. 
چرا خانما کلا خونه مامانشون هستن گاهی به مردها سر می زنن. ^_^.
یا آیا مردها آژانس هستند^_^
یا بعضی مردها بدخوراکند. 
و.... 

پاسخ:
سلام مجدد

دقیقا برای هر کدوم ازینا که فرمودید ده ها مثال و نمونه واقعی و عینی رو خودم دیدم و تو جریانشون بودم.

بسیار ممنونم بابت این سرخط ها

حتما سعی میکنم دربارشون بنویسم و نظر دوستان رو تجمیع کنم

خیلی لطف کردین
لطفتون مستدام :)
دغدغه مندی شما جالبه نمیدونم شاید چون هم نسل نیستیم و همیشه بزرگترا فکر میکنن جوونا ...منم تعجب کردم ولی رویکرد مبارکیه .شما توانایی مدیریت خوبی دارید بعید میدونم نیازی به رمزی کزدن بشه 
پسر من دانشجوئه .با اینکه بیشتر از بیست ساله متاهلم و اهل مطالعه هم هستم  ولی همچنان  نیازمند به اینگونه  مباحث  هستم 
موفق باشید 
پاسخ:
سلام

اتفاقا من تو این سن به این نتیجه رسیدم هر چی بزرگترا فکر میکنه درست تره :)
حتی اگه جوونا قبول نداشته باشن!


این که با این کوه تجربه هنوز خودتون رو نیازمند یادگیری میدونید به حق برای بنده هم موجب شعفه هم الگو گیری.

اصن وجود شما بزرگترا مایه برکت همه چیه
چه زندگی
چه وبلاگ :)

خدا سایه همه بزرگترا و با تجربه هارو رو سر ماها حفظ کنه و بهمون اونقد عقل و شعور بده که حرفای بزرگترا رو درست بشنویم و عمل کنیم
۰۵ تیر ۹۸ ، ۱۰:۱۶ فیروزه ای
خیلی کار خوبیه
خیلی
شاید توی دنیای مجازی ننویسم اما طبق روال عادی خیلی از تجربیاتمو مینویسم تا هم خودم مرور کنم و هم بدم دست بچه هام
اینکه این تجربیات و حرفارو به اشتراک بذاریم یعنی یه گنج بزرگ داریم و کوهی از تجربه :)
پاسخ:
ممنونم.
ان شاالله خدا کمک کنه و چیزایی که مفیده برا دوستان رو به زبون و قلممون بندازه خودش.

+
اتفاقا میخواستم بگم حتما بنویسیدشون تو فضای مجازی. حتی اگه با یه نام دیگه ناشناس باشه.
گاهی وقتا شنیدن اشتباه من نوعی توسط یه نفر دیگه که تو همون مسیره میتونه زندگی یه نفر دیگه رو تغییر بده.

شاید خدا یه چیزی رو که راه حل مشکل من باشه به زبون شما بیاره و حتی خودتون هم خبر نداشته باشین

برای همین میگم باید نوشت. روش فکر کرد. مطالعه کرد. اصلاح کرد. و جلو رفت...
سلام 
نه میترسیدم که وبلاگ شمام دچار موضوعات متاهلی بشه که شد!
پاسخ:
سلام

بیشتر بیان عبرت هاست برای جوون ترا


+
بزودی درباره بحران دهه چهارم زندگی مینویسم
اونوقع متوجه میشید چرا دچار این موضوعات شده وبلاگ


وقتی به ده سال اخیر نگاه میکنم و از زندگی ای که داشتم با همه فراز و فرودهاش راضی نیستم (البته خدارو شکر بابت همه اش.) استرس همه وجودمو میگیره که اگه همین روزا عمرم تموم بشه و بخوام ازین دنیا برم باید چیکار کنم؟! چی دارم برا بردن؟ چی دارم برا گفتن؟ چرا اینجوری زندگی کردم؟!!!

تو این سن آدم سر تک تک وا‍ژه های بدیهی روزمره هم گیر میکنه و یه جور دیگه معناشون میکنه!

برای همین شاید یکی از دلایل این بحثا اینه که کسایی که تو جایگاه 10 سال پیش من هستن، 10 سال دیگه کارای اشتباهی که من کردم رو تکرار نکنن...

چه تو بعد فردی، چه اجتماعی و چه خانوادگی...
۰۵ تیر ۹۸ ، ۱۳:۵۲ فیروزه ای
الان توی این موقعیتی که هستم به نظر خیلی از تلاش هام، خیلی از کارهام خیلی از رفتارهام توی موقعیت های مختلف بیهوده بوده.
درست میگید.
شاید کسی از این تجربیات استفاده کنه و متنبه بشه 
پاسخ:
شاید هم از تصمیم های درست و تجربیات خوبتون کسی الگو بگیره و استفاده کنه :)
۰۶ تیر ۹۸ ، ۱۲:۲۶ صهــ ـبـا
سلام
یه کم نقد و نظر آقای ن. .ا توی وبلاگم منو به تفکر در نوشته هام واداشته. بخاطر همین فعلا نظر خاصی ندارم که ارائه کنم. ولی در کلیت ماجرا حتما درخدمتتونم و اگه کاری ازم بربیاد دریغ نمیکنم.
پاسخ:
سلام

اتفاقا یکی از تاثیرگذارترین نوشته هارو در حال حاضر شما دارید بی اغراق

حداقل برای من به عنوان کسی که تجربیات مشترک زیادی با شما و امثال شما داره که اینجوریه

وقتی مطالب رو میخونم (هر چند اهل مطالب طولانی نیستم ولی استثنائا مطالب شمارو میخونم همیشه) قشنگ انگار داره یه بخشایی از زندگیم از جلو چشم رد میشه. پستی بلندی هایی که هر خونواده ای تو مسیرش ازش عبور میکنه و همین هاست که میشه اسمش رو گذاشت خوشبختی.

لذا به نظر من نوشته هاتون هم بسیار آموزنده اس هم جالب خصوصا برای اونهایی که هنوز تجربه زندگی مشترک ندارن و فانتزی و سریالی به ازدواج نگاه میکنن

حتما ادامه بدید که خیر کثیری درش هست.

ممنونم :)
خب دیگه ! بعد از همه ی اعلام موافقت ها گفتم منم بیام اعلام موافقتم رو اعلام بدارم که دیگه بعد از موافقت این جانب شروع کنید به امید خدا :))))



به نظرم باید از مجردان با سابقه هم دعوت به همکاری می‌کردید آقای شقایق. کسی که نتونسته تو دوران مجردی حس و حال زندگی واسه خودش دست و پا کنه، عمرا بتونه تو تاهلی این حسو به صورت دائم در خودش و همسرش و بچه هاش ایجاد کنه. یا نهایتا خیلی سخت بتونه...


آه که جامعه ی مجردان همواره مظلوم واقع میشن :'(
پاسخ:
اوکی اوکی

دوستان همه منتظر موافقت شما بودن که شروع کنیم :)))


اتفاقا از مجردان عزیز هم دعوت کردیم که بیشتر چهع مسائلی تو ذهنشونه که د رباره اونا هم حتما صحبت کنیم و اتفاقا دوستان بصورت خصوصی مسائل بسیار مهم و حیاتی ای رو مطرح کردن که ان شاالله بزودی میریم سراغشون.

البت خیلی اون فرمایش آخر رو قبول ندارم
تغییر وضعیت از مجردی به متاهلی یه جورایی آدم رو مجبور میکنه به بهتر شدن
و خدا هم برکت عجیبی میده (مثلا کسی که اهل صبر نیست رو حسابی صبرش میده)

لذا بسیار هستن کسایی که تو مجردی خیلی حس و حال زندگی نداشتن ولی وقتی کنار یه شریک و همسفر خوب و مناسب خودشون قرار گرفتن بخوبی نقشی که بر عهده شون بوده رو اجرا کردن و موجب رشد خونواده شدن.

لذا مطمئن باشید مجردای عزیز هم بعد از ازدواج ظرفیت های جدیدی از خودشون نشون میدن که خودشون هم باورشون نمیشه 

حالا یه روزی بهتون ثابت میشه خودتون تشریف میارید اعتراف میکنید ^_^
۰۹ تیر ۹۸ ، ۰۰:۲۵ منور الفکر
سلام علیکم
خداقوت
خیلی هم عالی
فقط من با سانسور و قسم بندی کلا مخالفم

پاسخ:
علیکم السلام

امید بخدا

منم با سانسور مخالفم (تیریپ حسن فریدون :)))  )
۰۹ تیر ۹۸ ، ۱۵:۰۷ سیده فاطمه موسوی
سلام
بسیار هم عالی
ما هم‌مشتاقانه منتظر شنیدنش هستیم 
به نظرم در مورد انتخاب همسر هم که می نویسید از زاویه دید خانمها هم بنویسید
منظورم اینه مثلا من خانم توی انتخاب همسر پیش فرضم در مورد بعضی مسائل همون چیزهایی هست که خودم در موردشون فلان برداشت رو دارم 
ولی در حالیکه می بینید تو آقایون  این برداشت کلا متفاوته!

پاسخ:
سلام

ممنونم از اظهار لطفتون

والا اینجور چیزارو بهتره در قالب سوال بررسی کنیم چون بصورت دیفالت ما زاویه دید خانومارو نمیدونیم!
البته قصد دارم درباره خاستگاری و فضاش و حرفایی که زده میشه بنویسم ولی اینکه خانومهای محترم درباره مثلا فلان پارامتر انتخاب همسر (شغل یا خانواده یا فرهنگ خانوادگی یا...) چجوری نگاه میکنن رو باید اول بگن تا من درباره نوع نگاه آقایون براشون توضیح بدم (البته نه همه آقایون! چون بالاخره استثنا تو همه چیز هست)

لذا این جور موارد رو موردی و کیس بای کیس بفرمایید حتما دربارش صحبت میکنیم ان شالله :)

سلام
خیلی پیشنهاد خوبیه، ان شاءالله راه بیفته و استمرار داشته باشه.
خوشحال میشم از تجربیاتتون برای پشت سر گذاشتن سختیها بگین، از اینکه خانمتون در مشکلات چطور بودن، صبوری یاد گرفتنیه.
یکی دیگه اینکه دوستان متاهل با سابقه زیاد لطفا بگن چکار باید کرد تا علاقه طرفین استمرار داشته باشه و زیادتر بشه با گذشت زمان و البته بچه دار شدن.
اینطور که میگین شاید خودتون هم نیاز داشته باشین، ارتباط کلامی خیلی مهمه، خستگیها آدمو کم تحمل میکنه.
من تازه متاهل شدم ویکی از استرسهام همین زخمی شدن کله قنده، ابتدای زندگی خیلی حساس تره،گاهی ما نمی فهمیم طرف مقابل حساسیتش چیه،یه رفتار ساده، از نظر همسرمون یه رفتار مبادی آداب یا شکننده اس.

وقت کردین بگین برای خونه چه کردین.
پاسخ:
سلام

امید بخدا. ان شاالله چشم.

والا تو سختیا خانوم منم مثه بقیه آدمیزاده. بعضی وقتا همراه بوده و صبر کرده بعضی وقتا همراه بوده ولی غر زده،‌بعضی وقتا هم اصن همراه نبوده (مثه خود من!)

اولین شرط استمرار محبت انتخاب درسته که خیلیا تو همین میلنگن.
اما در هر صورت بعد از انتخاب نگه داشتن و افزایش محبت بین طرفین با توجه به عادی شدن روابط و در کنار هم بودن (کم شدن اشتیاق وصال) خیلی سخته اما یه جور مهارته و خب مهارت ها قابل یادگیری و انتقال و تقویت.

به عبارت دیگه مجموعه ای از مهارت ها که یکیش همینیه که شما فرمودین. درست حرف زدن و هنر حل مسئله از طریق کلام و...

و اتفاقا یکی از چیزایی که جلوگیری میکنه از زخمی شدن کله قنده همین حرف زدنه (هنر حرف زدن. مذاکره،‌ مکالمه) و بهترین زمان برای یادگیری این مهارت ها و هنرها قبل از ازدواج و اوایل ازدواجه.
پس همین الان شما یک هیچ از ما جلوترید و میتونید زندگی خیلی بهتری داشته باشید با یادگرفتن و به کار بردن این مهارت ها

ان شاالله هم درباره اش صحبت میکنیم هم منابع و کتاب و دوره و اینها معرفی میکنیم که بیشتر بشه روش کار کرد.

+
والا با چهار پنج نفر تا دم قرارداد رفتیم حتی قرار داد هم نوشتیم ولی بعد دبه کردن!!!

فعلا ناچاریم این هفته اسباب کشی کنیم اونم وسط هفته، تک و تنها، اونم تو خونه ای که خیلی دلمون نیست!
ولی خب چاره ای نیست واقعا پیدا نکردیم. شاید خواست خدا این بوده. نمیدونم... 
واقعا لذت بردم خیلی عالی بود خواهش میکنم با قدرت ادامه بدین
پاسخ:
سلام

چشم
از وقتی این پست و این دعوت رو خوندم یه پوشه گوشه‌ی ذهنم باز مونده که بیام چیا بگم و چیا بنویسم.
ولی فرصتش دست نداد که تاملاتی بکنم.
من بسیار موافقم و ان‌شالله بتونم کمکی بکنم ولی الآن قدری درگیرم و عذرخواه.
خواستم اعلام حضور و موافقت و قدردانی کنم تا بعد ان‌شالله.

پاسخ:
سلام


همین تشریف فرمایی و موافقت شما غنیمته برای ما

شما همین مطالبی که مینویسید غالبا آموزنده و کاربردیه برای ما و دوستان

ان شاالله که فرصتتون بیشتر بشه که ما بیشتر بهره ببریم از تجربیاتتون

۲۲ تیر ۹۸ ، ۱۱:۴۹ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
سلام
خیلی عالیه
ولی بنظرم یکم از مجردی فاصله بگیریم
فکرمیکنم سراغ موقعیتهای دوران عقد و عروسی و بعدش باشیم بهتره

پاسخ:
سلام

ممنونم

سعی میکنیم درمورد هر دوتاش بنویسیم.
چون اگه دوران مجردی و انتخاب خوب نباشه بعدا مشکلات تو دوران عقد و عروسی چند برابر میشه.


موفق باشید :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">