مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

***

شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.

در دشتهای دور، لابه‌لای سنگها می‌روید و به آب باران قناعت دارد

تا همواره تشنه باشد و بسوزد.

داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشته‌اند.

شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون

اما میان این دو چه نسبتی است؟

*******
اگرچه برگهایی زرد دارند
و در دل شعله هایی سرد دارند
کسی اما نمیفهمد که یک عمر
"شقایق"ها دلی پر درد دارند...
******
به ظاهر مرد:.متاهل:.
کارشناسی مهندسی شیمی
ارشد مهندسی هسته ای
صنعتی اصفهان:.

مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:.
متاسفانه ساکن تهران!

فقط حسین...
همین.

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

۲ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

سلام

در چند راهی یک تصمیم بسیار مهم گیر کردم. میشه همفکری بفرمایید با دلیل متقن؟



مقدمه:

وقتی آدم امیدی نسبت به اصلاح یه سیستمی(سیستم اداره کشور منظورمه الان) نداشته باشه سه تا راه بیشتر نداره:

1-خودشو با شرایط وفق بده!

2-بجنگه تا شرایط رو تغییر بده!

3-از سیستم نامطلوب بره به یه سیستم مطلوب تر!


1=خب گزینه اول با شرایطی که داریم به سرعت به سمتش میریم تقریبا غیر ممکنه چون با این روند تقریبا تا چند سال دیگه ترس این هست که حداقل های زندگی در حد خوراک و پوشاک و داروی زن و بچه ام رو هم نتونم تامین کنم. با این توضیح که هر چقدر هم آدم فعالیتش رو بیشتر کنه و حقوقش هم خوب باشه باز هم سرعت رشد قیمت ها و خدمات بیشتر از رشد درآمد هست!


2=ازین گزینه هم خاطره خوشی نداریم! از روزی که خودمون رو شناختیم در حال گزینه 2 بود. چه دعوا درک با قلدرهای تو مدرسه چه فعالیت های سیاسی و علمی تو دانشگاه و نمونه بارزش همین بحث هسته ای که از سال 92 تا 96 تقریبا روز و شبمون رو گرفت و نتیجه اش هم این شد که همه دیدند!

وقتی جامعه خودش تمایل داره به سمت دروغ و فساد و نفاق و هر چی هم زور میزنی هیچ اتفاقی نمی افته کم کم تو هم بی حس میشی. بی تفاوت میشی! خسته میشی. 

مسلما من هم آیات و احادیث و مثال هایی از فرمایشات رهبر و شهدا رو خوندم و میدونم. همونهایی که یه سری از دوستان میخوان تو کامنت ها بنویسن.

ولی چیزی که من بهش رسیدم که اینه فساد در سیستم اداره کشور ما اینقدر سیستماتیک و ساختار یافته شده که بخش جدا نشدنی از حاکمیت شده. (دقت بفرمایید حاکمیت با تئوری نظام ولایت فقیه تا حدودی متفاوته. من بشدت تئوری ولایت فقیه رو قبول دارم ولی معتقدم در اجراش موفقیتی نداشتیم حداقل تو این چهل سال)

ما نسلی هستیم که 24 سال از عمرمون توسط افراد نالایقی از جمله خاتمی، احمدی نژاد و روحانی نابود شد و روز به روز هم بیشتر میشه و اینقدر آش شور شده که امیدی هم نیست به اصلاح و آینده!

حس میکنم حتی اگه بخوایم بر علیه ظلم و فساد هم بجنگیم باز هم نمیتونیم چون تا گردن رفتیم تو باتلاق. پس فعلا این گزینه هم منتفیه تا اطلاع ثانوی!


3=این گزینه چیزیه که مدتیه ذهنم رو بد جور درگیر کرده و خودش شامل چند سوال اساسیه:


3.1-آیا مهاجرت باید کرد یا خیر؟

3.2-در صورت مثبت بودن جواب مهاجرت، بهتر است برای "ادامه تحصیل رفت و بازگشت" یا برای "اقامت رفت و بازنگشت"؟

3.3-در هر صورت کدام کشور بر اساس شرایط من مناسب تر است؟



پ.ن:

دارم آماده میشم برای آیلس

با چند تا وکیل صحبت کردم. تقریبا امتیاز سن و مدرک و سابقه کار و کارهای علمی تحقیقاتی و مقالات و اینهام برای بسیاری از کشورها(بویژه مالزی، استرالیا، آلمان، هلند، کانادا، قطر و عمان) مناسب هست و قابلیت اقدام کردن برای ادامه تحصیل یا اقامت دائم رو دارم.

از نظر امکاناتی و اینا هم که تقریبا با افراد زیادی مشورت کردم(اعم از ساکن و دانشجو و برگشته). کشور های پیشرفته حداقل های یه زندگی معمولی فراهم هست و نیاز نیست مثل اینجا آدم برای حداقل های زندگی بجنگه! هر چند میدونم کار کردن و زندگی کردن در یه کشور دیگه برای کسی مثه من بسیار بسیار بسیار مشکله ولی خب شاید به آینده بچه ها بیارزه! شاید!


منتها دو تا مشکل اساسی سر راهمه

1-خونوادم که خب سخته با زن و دو سه تا بچه مهاجرت کردن. خصوصا اینکه حداقل یه سال آدم باید تنها باشه که بتونه کار رو اوکی کنه و شرایط زندگی رو جور کنه.

2-پدر مادرم که خب غیر از من کسی رو ندارن و من هم غیر از اونا کسی رو ندارم و در صئرت مهاجرت امکان اینکه در خدمتشون باشم و حداقل هفته ای یبار ببینمشون دیگه نیست. مگه آدم تا کی میتونه حضور پدر مادر رو درک کنه. بالاخره جاودان که نیستن که. به روزی آدم از دستشون میده. اونوقت اگه الان که هستن هم آدم ازشون دور بشه دیگه بعدشون میخواد چیکار کنه با زندگی؟



+

ذهنم اینقد درگیر این موضوعه که حتی شبها هم دست از سرم بر نمیداره

خدابزرگه میدونم

رازق هم هست. اینم میدونم.

اینم میدونم که هر جا باشم باز هم رازقه.

ولی آیا دلیلی هست که حتما بمونیم و تو این شرایط زندگی کنیم؟

ینی خدا هیچ راه دیگه ای رو قبول نداره؟

نمیدونم؟!

مردی به نام شقایق
۱۲ دی ۹۷ ، ۱۶:۰۰ موافقین ۹ مخالفین ۱ ۶۸ نظر

سلام


ماجرا از اونجایی که شروع شد که شب یلدا خونه پدرخانومم بودیم و یهو حنانه خانوم از آشپزخونه دوید بیرون و اومد سمت من که رو مبل نشسته بودم و سرم تو گوشی بود :) و گفت:

-باااااباااا! آدم دستاشو اینجوری اینجوری کنه بده؟! (شروع کرد به تکون دادن و چرخوندن دستاش شبیه تصویر!)



+چطور مگه بابا؟!

-همینجوریییییییی! ینی میگم که اگه آدم شادی کنه بده؟!

+چی شده مگه بابا؟! (در حال تشخیص اینکه چی باعث شده بچه ذهنش درگیر این بشه!)

-هِچّی! فقط میخواستم بدونم اگه آدم دستاشو اینجوری اینجوری کنه و شادی کنه شما ناراحت میشی؟!

+اگه بخوای ورزش کنی یا بازی کنی نه!

-آخههههههههه خاله فلانی میگه بیا با این آهنگه که میگه دیییووووونه (بهنام بانی منظورشه) برقص شادی کنیم. منم بهش گفتم بابام دوس نداره رقصیدن! میگه این شادی کردنه! عیبی نداره...


بغلش کردم بوسش کردم گفتم میای با هم یه مسابقه بدیم؟

برق زد چشاش.


گفتم برو کیف بابارو بیار دو تا برگه در بیاریم ازون قورباغه کاغذیا درست کنیم با هم مسابقه بدیم.

حرفم تموم نشده مثه میگ میگ رفت.



دو دقیقه بعد 8 تا بچه تو صف نشسته بودن و عمو عمو میکردن که براشون قورباغه درست کنم و مسابقه بدن.

حنانه هم مثه مبصرای کلاس تشر میزد که "اینقدر سر و صدا نکنین سر بابام درد گرفت! بشینین تو نوبت برا همتون درست میکنه دیگه! عه! امیلَلی با تو ام!(امیرعلی)"



پ.ن:

امان از بعضی خاله ها :)

امان از اونهایی که شرایط تربیتی سایر خونواده هارو در نظر نمیگیرن و با چارتا کلمه بیخودی و از سر بی عقلی گند میزنن به چند ماه و حتی چند سال و حتی یه عمر برنامه تربیتی بچه...

امان از بعضی مهمونیهای خونوادگی که غیر از شر هیچی دیگه توش نیس...

پووووووووووووووف...




+

ینی ما اصفهانیا هم از پس زبون و زرنگ بازیای این دهه نودیا ور نمیایم ^_*

مردی به نام شقایق
۰۳ دی ۹۷ ، ۰۹:۵۹ موافقین ۹ مخالفین ۰ ۳۵ نظر