مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

***

شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.

در دشتهای دور، لابه‌لای سنگها می‌روید و به آب باران قناعت دارد

تا همواره تشنه باشد و بسوزد.

داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشته‌اند.

شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون

اما میان این دو چه نسبتی است؟

*******
اگرچه برگهایی زرد دارند
و در دل شعله هایی سرد دارند
کسی اما نمیفهمد که یک عمر
"شقایق"ها دلی پر درد دارند...
******
به ظاهر مرد:.متاهل:.
کارشناسی مهندسی شیمی
ارشد مهندسی هسته ای
صنعتی اصفهان:.

مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:.
متاسفانه ساکن تهران!

فقط حسین...
همین.

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

اسکنر!

سه شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۶، ۰۹:۳۱ ق.ظ

سلام


تو اتوبوس داشتیم برمیگشتیم تهران. من بودم و حنانه.

بغل دستمون یه دختر خانوم دانشجو بود که حسابی با حنانه رفیق شدن تو مسیر . البته داشتن چند بسته آلبالو خشکه و پاستیل هم بی اثر نبود :)


ازش پرسید اسمت چیه خانوم کوچولو؟

اونم با یه عشوه ای گفت حنانه خانوم (قشنگ مرزهای اعتماد به سقف رو جابجا کرد یجا)


گفت اسم مامانت چیه؟ جواب داد. گفت اسم بابات چیه؟ یه جوابی داد که حسابی منو برد تو فکر!


گفت اسم بابام "علی آقا"ست ولی اسم بابای امیر علی "بهرام"ه!!!




پ.ن:

بچه ها دقیقا اسکن پرینتر هستن! هرچی ببینن هرچی بشنون هر رفتاری رو حس کنن تکرار میکنن.

این یه نمونه کوچیک بود تو قضیه صدا کردن اسم همدیگه تو خونه!

حالا این رو باید تعمیم داد به همه ی رفتارها و کنش ها و واکنش هایی که یه بچه از پدر مادرش تو خونه می بینه.


نمونه اون وریش هم هست. غالبا مادرشون رو تو خونه "خانوم" صدا میکنم. حنانه هم وقتایی که میخواد صدا کنه از همین پسوند استفاده میکنه و میگه "مامان خانوم". حالا بماند که این پسوند رو بنده خدا فکر میکنه باید برای بقیه هم استفاده کنه و به زهرا هم میگه "آبجی خانوم" و به من هم بعضی وقتا میگه "بابا خانوم"!!!


۹۶/۱۲/۰۸ موافقین ۱۲ مخالفین ۰
مردی به نام شقایق

نظرات  (۲۰)

۰۸ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۳۳ مردی به نام شقایق
توضیح:
بابای امیر علی رو تو خونه خانومش بهرام صدا میکنه و بقیه هم بهرام صدا میکنن و بچه ها نیز ایضا!
بابا خانوم :) :)

دم مجیدخسروانجم با این کاریکاتوراش گرم. زده تو خال
پاسخ:
 :))))

واقعا کاراش خلاقانه و چالش برانگیزه
۰۸ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۱۱ پلڪــــ شیشـہ اے
اصلا مگر می شود، مرد خانه را جز با آقا صدا کرد!!
تذکر خوبی بود.
+تصویر عالییی
پاسخ:
بله میشود!

دیده شده در برخی موارد با اسم کوچیک و در برخی دیگر موارد با عنوان "این" (اشاره به شخص مورد نظر) صدا میشوند.

+
والبته اونطرفیش هم صادقه

مگر می شود زن خانه را جز با خانم صدا کرد!!
الان ما هم علی آقا صدات کنیم؟ :/
پاسخ:
"بابا خانم" هم میتونید صدا کنید شما :)))



چیکار کنیم دیگه! دختر داریه و یه عالمه مصیبت ^_^
سلام جناب مهندس
ماشاالله خانومی هم شده حنانه خانوم

الان به نظرم بچه ها دو دسته اند
یا مثل حنانه خانوم شما با اعتماد به نفس با خانوم و آقا معرفی میکنن یا اینقدر اسم عجیب و غریب میگن که بعد دو سه بار سوال مجدد ادم بیخیال میشه و با یه لبخند و نازی و خدا حفظش کنه سر و هم میاره قضیه اسم پرسیدن رو

راستی حنانه خانوم شما هم اینجا دعوته. خوشحال میشم اگه مشارکت کنید
پاسخ:
سلام و عرض ادب

بله ماشالله خانومی شده :)


آخه جدای تلفظ و بیان بچه ها، بعضی اسمها هم اینقدر عجیب و غریبن که از خود ننه باباش هم باید سه چهار بار بپرسی تا بفهمی چی بوده اسم!
تازه مشکل بعدی اینه که بخوای از رو اسم تشخیص بدی که دختره یا پسره! ینی از تشخیص بوسیله آزمایش دی ان ای سخت تره!

اسم بچه رو میذاره یه چی تو مایه های هوخشتره!
بعد بش میگیم ینی چی؟
میگه آسمان سبز!
میگیم از کجا آوردی؟
میگه اسب اسب یکی از سربازای کهن ایرانی بوده در جنگ چالدران!!!

+
برا مشارکت بنظرتون این کافی نیست؟
http://shaghayegh313.blog.ir/1396/07/29/%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%86%DA%86%DB%8C
هنوزم اون کامنتت
درمورد شهادت

داره کشته میده ها :)
پاسخ:
سلام

اینو میفرماید؟

اینا که برا شما جکه واس ما خاطرس دادا...

این کشته ها قطعا شهید حساب میشن :)))
.......................................................................................

حاجی ما تو عمرمون نماز شب نخوندیم که بخوایم توش تضرع بکنیم


بعدشم مافقط دنبال شهادت بودیم. یه نامردی گفت اگه زن بگیری شهید میشی!
ما نفهمیدیم منظورشو...

وقتی فهمیدیم که خیلی دیر شده بود :))


طرف میگفت ما فکر میکردیم "مادر خرج" یه جور فحشه!
تا اینکه یه روز مادر خرج شدیم فهمیدیم از صد تا فحش بدتره :))))

قضیه ازدواج هم همینطوریه^_^ 
پاسخ : 
کامنتت خنده ام رو منفجر کرد عامو :)))
همکارا اومدن دو تا دستامو گرفتن که به خودم لطمه نزنم!! :))))
بله آقای مهندس :)

بلدیا :/
پاسخ:
اختیار دارید استاد

درس پس میدیم محضرتون :)
چقدر شیرینه. اگر من بودم در جا غش کرده بودم:))
ولی من خیلی موافق نیستم که الگو برداریها از خانواده ست. به بچه خیلی بستگی داره. مثلا بچه های خودم یهو تصمیم گرفتن فقط اسممونو بگن در حالی که مثلا اسم خود من در خانواده ی خودمون اصلا عنوان نشده بود و مستر هم!
پاسخ:
بزرگوارید

بله
بعضی وقتا هم یه سری چشمه ها رو خود بچه ها به ملسه ی ظهور میذارن :)
ازینا هم زیاد داریم!
حالا خوبه فعلا سواد خواندن اینجا رو نداره وگرنه میگفت باباشقایق !

پاسخ:
میگفت آقا شقایق خانوم :)))))
بله بچه ها کلا چیزهای عجیب و غریبی به "منصه" ی ظهور میذارن! :)
میدونم اشتباه تایبی بود. :)
پاسخ:
منصه؟!!!!

مگه داریم؟!
مگه میشه؟!
یعنی نابودم کردید با این میزان مشارکت حداکثری
پاسخ:
الان خدایی میتونید از تو نقاشی کانسپچوئال یه عروسک قابل مشاهده در بیارین؟
میشه به نظرتون؟!
واقعا میشه؟!
پاسخ:
طرف نشسته بود لب ساحل با قاشق ماست میریخت تو دریا!
بش گفتن چیکار میکنی؟ گفت میخوام دوغ درست کنم
گفتن میشه بنظرت؟ گفت اگه بشه چی میییییییییشه...


+
خلاصه اینکه اگه بشه چی میییییییشه :))))
۰۹ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۰۰ منور الفکر
ببخشید مهندس
اونوقت اصلا براتون سوال نشد این امیرعلی چسبیده به انساب خانوادگی تون کی میباشن؟!
والا استحاله شدید در فرهنگ بورژوازی تهران...بلا استحاله شدید
من اعلام خطر میکنم آقایان...
پاسخ:
سلام

بچه باجناق می باشند :)))


+
به دلایل مختلف که یکیش هم همین تاثیرات منفی روی بچه هاست، ارتباطاتمون در حداقل ترین حالت ممکن قرار گرفته.

وصد البته همچنان خطر هست :(
:))) مام یه حانیه خانوم داریم که حتی وقتی به وسایلش دست میزنیم با یه عالمه عشوه میگه دس نزن مال حانیه خانومه ذاتیه انگار:دی

من تا قبل مدرسه‌رفتن مامان بابامو به اسم صدا میکردم چون اونا همدیگه رو به اسم صدا میکردن:دی
تازه بعد مدرسه فهمیدم باید به بابام بگم بابا نه امیر
به مامانم همینطور
پاسخ:
سلام

بچه ها اونچه رو که میشنون میگن و اونچه رو که میبینن انجام میدن

لذا یکی از سخت ترین و حساس ترین مراحل زندگی دقیقا همین مراحلیه که بچه شروع میکنه اسکن کردن زندگی پدر مادر و دقیقا بنچ مارک میکنه کارهای اونارو

حتی وقتی هم بزرگ شد و شخصیتش شکل گرفت حتی اگر کاملا هم متفاوت با جو خونواده اش باشه آخرش رگه هایی از اونچه که تو کودکی اسکن کرده در رفتار و گفتار و پندارش هست.

باید خیلی مراقب بود
باید خیلی رو خودمون کار کنیم


شرط لازم تربیت بچه ها تربیت خود پدر مادراست


+
تو بعضی خانواده ها مرسومه و مشکلی نداره
تو خوانواده ما یکم بد میدونن این مدل صدا کردن رو
بخاطر همین بچه ها نباید اینجوری صدا کنن

من حتی همین حالا هم برای پدرم افعال مفرد استفاده نمیکنم و این در حالیه که بشدت با هم راحتیم!
حس میکنم باید تفاوت باشه بین حرف زدنم با بابام و حرف زدنم با مدیر یا همکارم


ولی خب پدر مادرا خیلی رئوفن نسبت به بچه هاشون :)
۰۹ اسفند ۹۶ ، ۰۷:۱۳ ام شهرآشوب
دختر آبجی منم به مامانش میگه مامان سادات. هی هرچی مامانه میگه من زهراساداتم. میگه نه! زهرا سادات دخترِداییه. تو مامان ساداتی!
پاسخ:
بعضی وقتا بچه ها یه کلماتی رو میشنون که براشون دلنشینه دلیلش هم معلوم نیس!
دوست دارن ازون استفاده کنن و چون قواعد زندگی مارو ندارن خیلی راحت اون چیزی رو که دوست دارن به عنوان قاعده برای زندگی خودشون در نظر میگیرن و زندگیشون رو میسازن


مثلا ما یبار به زهرا خانوم گفتیم فسقلی!
حالا دیگه حنانه خانوم ول کن نیست.هی میره میاد میگه فسقلی خانوم! فسقلی خانوم!
چقدر یه لحظه فکر کردم مادر خوبی نمیشم با این اوصاف
چه مامان خوبی داره حنانه خانوم
خدا حفظشون کنه
پاسخ:
اشتباه فکر میکنید

هر چند منکر مطالعه و یادگیری این مدل مسائل قبل از بچه دار شدن نمیشن و بشدت هم توصیه اش میکنم اما یه سری چیزا هست که آموزشی نیست. ینی قابل آموزش و یادگیری نیست. تو لحظه تو اون موقعیت که قرار میگیرید خدا میذاره جلو پاتون :)

لذا اصن نگران نباشین :)))
بله درسته

+منم تا مدرسه بود و تا سن ده دوازده سالگی راحت با بابام یا مامانم صحبت میکردم بعدش مخصوصا با بابام اصلا دیگه مفرد حرف نزدم 
خانوادم مشکلی نداشتن خودم میخواستم یکجور احترام گذاشتنه بنظرم که تو تو باهاشون حرف نزنیم

با اینکه خیلی خانوادم دوست داشتن من مثل یک دوست باهاشون حرف بزنم و اسمشونو صدا بزنم
پاسخ:
دقیقا یکی از مراحل احترام همین احترام کلامیه

احسنت بر شما


دوست بودن و صمیمی بودن منافاتی با رعایت ادب و احترام تو خونواده نداره

من با پدرم به شدت صمیمی هستیم و شوخیایی که ما میکنیم اصن شاید مرسوم نباشه بین پدر پسرا
ولی ازون ور تو بحث احترام هم ایشون خیلی محبت دارن به ما هم ما سعی میکنیم تا اونجا که شعورمون برسه رعایت ادب کنیم
سلام مومن. جزاکم الله خیرا

چطوری داداش خانوم؟!(لبخند)

بچه ها کارنامه پدر و مادرشون هستند دیگه...چیز عجیبی نیست...

یکی از رفقای ما که دو تا بچه داره، تعریف می کرد که من همیشه یا سر کار بودم و نمازم را همونجا می خوندم یا می رفتم مسجد...خلاصه موقع نماز، خونه نبودم...
یه بار که مهمون داشتیم حرف نماز و اینها شد...پسرم که اون موقع، کوچک بود گفت منم بلدم نماز بخونم و دوید رفت از اتاق یه چادر و جانماز آورد و شروع کرد نماز خوندن!!
و این به خاطر این بود که خانمم و دخترم تو خونه نماز می خوندند...
می گفت از اون روز متوجه شدم که یا باید این پسر را ببرم مسجد یا خودم تو خونه نماز بخونم(لبخند)


خلاصه بچه ها، مقلدین خوبی هستند...


عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
یا علی
پاسخ:
سلام.ارادتمندم

والا بخدا ما اینجوری نبودیم :)))
فکر کنم شما اهل مرکز ایران و حوالی باشین !!!!استان های یزد و اصفهان و کرمان  که به فعل جمع و لقب اقا و خانوم اهمیت زیادی میدن من اصفهانیم تو شهر ما فعل مفرد بسیار برخورنده هست البته تو شهرای دیگه احترام هست لحنمون متفاوته اسائه ادب به کسی نشه 

پاسخ:
سلام

اهل اصفهان بودیم و هستیم ولی فعلا تهران ساکنیم

البته استفاده از فعل جمع برای بزرگترها قدیم خیلی مرسوم و حتی واجب بود ولی الان دیگه خیلی خیلی کم اونم صرفا تو یه سری خونواده ها رعایت میشه متاسفانه


با سلام . من اخوان هستم. واقعا وب سایت بسیار آموزنده و جذابی دارید . موفق باشید

پاسخ:
باشه
هر کی سینک دستشویی خواست میگم بیاد پیش شما

فقط حق تبلیغات یادت نره ها

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">