مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

***

شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.

در دشتهای دور، لابه‌لای سنگها می‌روید و به آب باران قناعت دارد

تا همواره تشنه باشد و بسوزد.

داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشته‌اند.

شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون

اما میان این دو چه نسبتی است؟

*******
اگرچه برگهایی زرد دارند
و در دل شعله هایی سرد دارند
کسی اما نمیفهمد که یک عمر
"شقایق"ها دلی پر درد دارند...
******
به ظاهر مرد:.متاهل:.
کارشناسی مهندسی شیمی
ارشد مهندسی هسته ای
صنعتی اصفهان:.

مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:.
متاسفانه ساکن تهران!

فقط حسین...
همین.

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

خانوم ح!

دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۵۵ ق.ظ

سلام


-دوره لیسانس چندتا خانم چادری داشتیم تو کلاس که خب بخاطر چادری بودنشون همیشه زیر ذره بین بودن. یکی از همین خانوما فامیلش با ما یکی بود و از قضا اصفهانی! و لذا همیشه مایه ی دردسر! استادا اسممون رو جابجا میخوندن یا بعضا فکر میکردن دختر عمو پسر عموییم و...


یکی از درگیری های ما تو کلاس با همین بنده خدا بود! از طرفی هم ایشون اصفهانی هم ما! لذا نمیشد ایشون یه چیزی بگه و ما جوابشو ندیم و کلاس نره رو هوا از خنده! البت همیشه رعایتش رو میکردیم بخاطر چادری بودنش.


سال 88 بود تو بحبوحه ی انتخابات... داشتیم با یکی از دوستان میرفتیم خوابگاه که یه خانومی صدامون کرد. برگشتیم دیدیم همین خانم ح هستن!

گفت یه لحظه وایسید و بدو بدو اومد جلو! کیفش رو باز کرد و یه دسته پوستر احمدی نژاد از کیفش درآورد داد به رفیق ما! گفت اینارو ببرید تو خوابگاهتون پخش کنید! (مثلا ما خودمون از مسئولای بسیج بودیم! اونوخ ایشون به ما پوستر میدادن میگفتن پخش کنید! میبینید ترو خدا...)


-خلاصه گذشت و فارق التحصیل شدیم. ما رفتیم خدمت و بعدشم عسلویه. ایشون هم تشریف بردن دانشگاه اصفهان واسه ارشد!

(اینکه چطوری بسیاری از دخترخانومای کلاس ما که از نظر علمی هیچ جایگاهی هم نداشتن تونستن بدون کنکور و صرفا با معدل برن ارشد یکی از سوالاییه که هنوز هیشکی جوابشو نمیدونه! ولی اینکه چطور معدلشون الف شد رو تقریبا همه میدونن!)


یکی از بچه هایی که اونم دانشگاه اصفهان قبول شده بود رو دیدم. گفت از دختر عموت چه خبر؟!!!!

گفتم کی؟

گفت خانوم فلانی!

گفتم برو بابا...مار از پونه.....

گفت کم کم چادر رو گذاشته کنار و آرایش و ....

گفتم به من چه!

گفت خب فامیلتونه خب!

خندیدیم باهم!


-صبح داشتم پیامای لینکدینم رو چک میکردم یهو یه اسم آشنا دیدم.

همون خانم ح بود!

دانشجوی دکترا تو دانشگاه مینه سوتای توئین سیتی!

یه عکس بدون حجاب و آرایش کرده با موهای بلوند تو آزمایشگاه!


یاد بسیج دانشجویی و چادر چاقچوق و پوستر احمدی نژادش افتادم!

۹۴/۱۲/۱۰ موافقین ۵ مخالفین ۲
مردی به نام شقایق

نظرات  (۳۲)

نوچ نوچ کل کل؟ :))

واو چه تغییری!!!
یه لحظه از عاقبت خودم ترسیدم!
از چادر و بسیج به اون وضع..

خدا عاقبتمونُ به خیر کنه..

پاسخ:
کل کل که نه!

در حد له و لورده کردن...

خب تخسیر خودشون بود. ایشون از اون دخترای اصفهانی سر و زبون دار بود که همه رو نابود کرده بود تو صحبت کردن.

تنها کسی هم که پسش بر میومد  تنها پسر اصفهانی کلاس ینی ما بودیم.
لذا همه ی شکایات پسرا به ما میرسید و در زمان مناسب ما هم حق این مظلومای بیچاره رو احقاق می کردیم!

از قدیم مدافع حقوق پسران بدبخت بودیم.

+
این ترس واسه هممون هست.
اگر مدام مطالعه نکنیم
اگر با قرآن ارتباطمون قطع بشه
با محافل مذهبی ارتباطمون قطع بشه
با علمای ربانی ارتباطمون قطع بشه

اگر به خدا التماس نکنیم واسه گمراه نشدن تو فتنه های آخرالزمان

بی شک ما هم....
سلام
تحول معکوس زیاد دیدم ...
البته من ازون طرفیشم داشتم در دوستانم که مامانش هم تحت تاثیر اون ،حجابش محکم تر شد
بعضی ها هستند صرفا به خاطر محیطشون خوب موندن ؛که این هنر نیست
گاهی وقت ها هم زمینه ش هست منتظرن آب ببینن تا نشون بدن چ شناگرهای ماهری هستن

من همیشه ازین تحول معکوس میترسم ...خدا بهم رحم کن :/

+شما کامنت هاتونم با لهجه میذارید مثلا میگید: اینقده  :)
پاسخ:
سلام

ما ازین تحولای معکوس تو خیریه زیاد دیدیم
دخترای داغونی که به برکت امام رضا بعد از چند ماه به خانومهای مجلله و با شخصیت و بزرگواری تبدیل میشدن که واسه دوست و دشمن واجب التعظیم بودن.


اگر اعمالمون بر اساس اعتقاداتمون نباشه
و اعتقاداتمون بر اساس ایمان قلبی
و ایمانمون بر اساس عقل و منطق و استدلال و مطالعه و تفکر عمیق

با یه نسیم تمام برگای درخت دینداریمون میریزه و اونی که نباید بشه میشه!

خدا به هممون رحم کنه و کمک کنه تو ایمانمون عمیق بشیم.

+
بله
بنده بشدت روی لحححححجم حساسم.

سلام
ما هم ترم یک یه دوست کرمانی داشتیم.دختر خوبی بود،مثل خودمون ب شدت شیطون اما اهل نماز و معتقد ب نطام و....
کم کم چهره و نحوه پوشش و اعتقاداتش و... عوض شد....

+ سال اول ورود به دانشگاه یکی از این نشریات دانشگاهی رو دادند دست ما ک توی اون روند تحولات وانشجوها بود....آقایون از چهره و تیپ ساده تبدیل میشدن به چه قیافه ها و دخترها هم از ظاهر ساده زمان ورود تبدیل میشدند به افرادی تو مایه های خانم ح!

خدا رو هزاران هزار بار شکر که من ساز مخالف اون روند بودم
روند تحول ما از وسط ب اول بود  :))

واقعا دانشگاه مبدا همه تحولات هست  
پاسخ:
سلام

بله

دوطرفست قضیه.
فقط نمیدونم چرا اون طرفیش خیلی بیشتره نسبت به این طرفیش!


خداروشکر که برآیند شما مثبت بوده

ما که از اول خل و دیوونه بودیم. حالا هم هستیم.
تازه دکترا هم میخوایم بریم!

فک نکنم سیستم ما تا آخر فرقی بکنه!
سلام و ادب

عجب!!!
البته کمی بیشتر که فکر میکنم میبینم منم از این مدل هم کلاسیها داشتم.
خدا عاقبت همه مون رو ختم به خیر کنه.


پاسخ:
سلام

من نمیدونم چرا قیافه هاشون عوض میشه کلا!

یکی دیگشون مارو تو خیابون دید و شروع کرد به سلام و احوالپرسی و اینا

مام داشتیم از خجالت آب میشدیم که آخه این ضعیفه ساپورتی مارو دیگه از کجا میشناسه!

بعد ده دقیقه که یه ریز حرف زد خودش فهمید که من دارم مثه مشنگا فقط سر تکون میدم.
گفت منو نشناختین؟

گفتم فک کنم تو تلویزیون دیدمتون!
0_0

گفت نه بابا
من فلانی ام! همکلاسی لیسانس.

از نشونه هایی که داد تازه شناختمش که این همونی بود که همش التماس میکرد تروخدا منم بیارید تو تیم تحقیقاتیتون و مام اصن انگار نه انگار!

ینی اصن نمیشد بشناسیشون.

اونروزا خرطوم داشت بنده خدا الان دیگه صاف صاف بود! ینی به عبارتی دماغم نداشت!

خلاصه خدا بگم چیکار کنه این دکترای عملای زیبایی رو...

فرنگیس و بلغیس تحویل میگیرن پانته آ و آناهیتا تحویل میدن! 
چه تلخ!
این تغییر کردن ها بیش ترش به علت ظاهری فهمیدن و عمل کردن هست.گاهی وقتا هم وقتی آش خیلی شور بشه دل آدما رو می زنه و کلا  آش رو با جاش می گذارن کنار.
مفهوم و عمق جان مطلب را اگر کسی درک کنه و عقل درست حسابی داشته باشه می تونه صواب را از خطا تشخیص بده.
منم مثل همین خانم ح دوستی داشتم بشدت مومن  که حتی تو خوابگاه جلوی ما روسری سرش بودو نماز خون و البته اخلاقای عجیب غریب و متاسفانه بعد از چند سال دیدمش تقریبا چیزی از اون حیا و عفت باقی نمونده بود.
پاسخ:
بله درست میفرمایید

اعتقادات بعضیا مثل من مثل دونه ی روی سنگ سفته!

بجای اینکه ریشه بده و رشد کنه با یه باد و بارون کلن تار و مار میشه و هیچی ازش باقی نمیمونه.

عمیق فهمیدن و عمیق عمل کردن همون ریشه داشتنه که باعث میشه آدم تو اعتقاداتش محکم و استوار باشه و زندگیش چارچوب و قواعد پیدا کنه

اینجوری هم خود آدم از اعتقاداتش لذت میبره هم بقیه!

+
خدا آخر عاقبت هممون رو ختم بخیر کنه
جل الخالق!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خدا عاقبت همه‌‎مون رو ختم به خیر کنه!
پاسخ:
اینقدا هم تعجب نداشتا!


نمونه هاش زیادن آخه!
سلام

خدا عاقبت ما رو بخیر کنه...
پاسخ:
عاقبت هممون...
۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۵۳ منور الفکر
سلام علیکم
جسارتا یعنی شما مشکل کار رو در چه دیدید آخرش؟
چادری بودن سابق ایشون؟
احمدی نژاد بودن ایشون در سال 84؟
مشارکت سیاسی کردنشون؟
هم اسم بودنتون؟
ارشد رفتنشون؟
الف شدنشون؟
خروج از مملکتشون؟
کشف حجابشون؟
.
.
.
و چرا ختم تمام افکار به احمدی نژآدی بودن 84 رسید؟
و ملتفت هم نشدیم درگیری های همیشگیتون چی بود با ایشون سرکلاس ها؟!
پاسخ:
سلام

ماشالله تعداد سوالات به حدیه که باید در جوابش کتاب نوشت!

-والا ما مشکل کار رو تو یه چیز ندیدیم. چندین عامل هست که به تغییرات اینجوری تو امثال ماها منجر میشه. یکی از مهمتریناش عدم عمیق شدن تو مفاهیم و اعتقاداته! که کمی دربارش توضیح دادم برای سایر دوستان. یکی دیگش رفقا و افرادیه که آدم باهاشون ارتباط داره...

مثلا ممکنه یه خانومی اعتقادی به ارتباط باز و بی دلیل با نامحرم نداشته باشه و اصن بد هم بدونه اما با دوستانی مدام معاشرت داشته باشه که حرف اول و آخرشون دوس پسر و مسایل عشقی و پسرای دانشگاه و این چیزاس!

خب این بنده خدا چه بخواد چه نخواد بعد یه مدت دچار مشکل میشه. کمبود حس میکنه. علاقه پیدامیکنه و .....

-چادری بودن و احمدی نژادی بودن(منظور پایبندی به گفتمان انقلابه نه شخص دکتر احمدی نژاد) و مشارکت سیاسی و همه ی اینها تا وقتی خوبه که پشتوانه ی محکم فکری و منطقی داشته باشه. بقول ساده تر طرف بدونه داره چیکار میکنه و تحت جو نباشه که متاسفانه بسیاری از افراد مثل بنده تحت جو این کارارو میکنن و وقتی وارد جو دیگه ای مثل ارشد میشن کلا همه چیزشون تغییر میکنه و حتی بعضا از گذشته شون پشیمون هم میشن!

یادمه همین بنده ی خدا سر کلاس معارف کتاب شوالیه های فرهنگی رو معرفی میکرد ودربارش حرف میزد!
اوایل خیلی هم سر و سنگین و با وقار بودن. کم کم بواسطه ی ارتباط با دوستانشون کم رنگ شدن و کار به جایی رسید که شروع کردن به کل کل با پسرا و....


البته شاید انتظار ما از چادریا زیاده که انتظار داریم هر دختر چادری واقعا بدونه و بفهمه چرا داره چادر سر میکنه و این چادر چقدر ارزش داره و چقدر ارزش خودش رو برده بالا!

فکر کنم اگر هر دختری این رو بدونه هیچ وقت تو هیچ شرایطی حتی خارج از کشور حاضر به ترکش نباشه!

این نکته رو هم بگم. از نظر خیلی از پسرا ایشون چهره ی بسیار زیبا و جذابی داشت. ولی وقتی میخواستن واسه ازدواج اقدام کنن یکی از دلایلش رو چادری بودن ایشون اعلام میکردن نه زیبایی ظاهری!


این کشف حجاب بعد از حدود 4 سال یه بحث ریشه ای داره!
یا اون حجاب بدون پشتوانه ی فکری بوده
یا جوی که الان هست خیلی قوی تر از اون پشتوانه های فکری چادری بودن بوده
یا هر دو
یا مسایل دیگه!


-ختمش به احمدی نژادی بودن نرسید. 
احمدی نژادی بودن در این پست حالت توصیفی داشت واسه تقریب ذهن خواننده های محترم!
واسه اینکه قشر و تفکرات فردمورد نظر راحت تر به ذهن متبادر بشه.


-والا چی بگم. مفصل بود.

عمده قضیه این بود که ایشون یه دختر اصفهانی و زرنگ و سر و زبون دار و با غرور بودن.
با خیلیا کل کل میکردن و اکثرا هم کسی از پسشون بر نمی اومد.

تا این که پَرشون مارو هم گرفت.

خب ما هم یه پسر اصفهانی سر زبون دارتر و بسیار مغرور تر! (متاسفانه!!!)
هیچ وقت جلوی هیشکی کم نمی آوردیم چه برسه به یه دختر!

خلاصه یکیش همین بود.

مثلا یبار ایشون بدون نظر سنجی و اطلاع رسانی یکی از کلاسارو با هماهنگی با یکی از اساتید کنسل کرده بود وگفته بود نظر همه بچه هاس! ما پسرا اوایل خوابگاهمون تو شهر بود و دانشگاه خارج شهر.
به سختی اومدیم برای کلاس و بعد فهمیدیم کنسل شده!

وقتی بهش اعتراض کردن پسرا خندید و گفت توانائیه دیگه!

یه روز ما و خانوما صبح یه کلاس داشتیم و ناچار بودیم تا 5 عصر برای ترمودینامیک صبر کنیم.

اینجا هم بنده یه ربع مونده به کلاس زنگ زدم به استاد ترمودینامیک که از دوستانم بود و کلاس رو کنسل کردم!!!

البته به پسرا گفته بودم بعد از کلاس صبح همه رفتن خوابگاه!
فقط خودم موندم که حال این بابا رو بگیرم! و الحق هم که حسابی عصبانی شدن.

وقتی با جیغ و داد اومد پیشم که به چه حقی این کارو کردید خندیدم و گفتم توانائیم بیشتره دیگه!
یه جور رمزی میگی خانم ح، انگار فامیلیش با شما فرق داره؟ :)

عقب مونده ایم دیگه! چشم نداریم پیشرفت و توسعه خانم ح رو ببنیم!

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/541995/کاندیدای-راه‌یافته-به-مجلس-اختیاری‌شدن-حجاب-بخشی-از-پیشرفت-و-توسعه-است-فیلم


پاسخ:
آخه ما شالا پیشرفتشون خیلی بود!!!

به زور قیافشون رو تشخیص دادم!

ناخودآگاه یاد فریبا داوودی مهاجر افتادم! جوون که بود تو ایران مشاور خاتمی بود! اصن نمیشد نیگاش کنی.

بی مروت همین که رفت اون ور آب و کشف حجاب کرد شد یه چیزی تو مایه های..... (نگم بهتره!)


+
والا من موندم حجاب اگه اختیاری بشه دیگه تهران چی میخواد بشه که الان نیست!

فک کنم حجاب آزاد بشه بیشتر حجاب رو رعایت کنن!!!!

چون دیگه ازین بیشتر نمیتونن بیحجاب باشن بعضیا که! میشه؟
نه! میشه؟!
۱۰ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۲۱ از تبار باران
سلام
منم هروقت به سال دیگه و رفتن به دانشگاه فکر میکنم ، کمی هم نگرانی درباره ی این مسائل قاطیش هست ، وقتی میبینم بعضی از هم شهری هام بعد از قبولی دانشگاههای تهران کلا تغییر تیپ و نگرش میدن ، دور تهران رو خط میکشم ( به نظر من شهرای دیگه ریسکش کمتره ) و میگم خدا آخر و عاقبت من و دوستام رو بخیر کنه .
پاسخ:
سلام

مطمئن باشید برای کسایی که دونسته و با هدف و با اعتقاد و تفکر درست و با عقل و منطق حجاب رو انتخاب کرده باشن و لذت محجبه بودن و عزیز خدا بودن رو چشیده باشن هیچ اتفاقی نمی افته.

مگر اینکه با رفقای نامناسب ارتباط زیاد داشته باشن که دراین صورت پسر نوح هم که باشه نفله میشه.

ان شاالله خدا عاقبت شما و ما و همه دوستان رو ختم بخیر کنه.

+
دور تهران رو خط نکشید

بیاید و ثابت کنید دختر فقط همینا نیستن!
ثابت کنید آدم حسابی هم پیدا میشه تو دانشگاه.
عجب!

چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست...
پاسخ:
حتی احمدی نژادی بودن!

^_^
سکوت...و دیگر هیچ
خداعاقبتمونو به خیر کنه

پ.ن:فارغ التحصیل صحیح است!
اون وخ بگید چرا دخترا معدل الف میشن.والا😄
پاسخ:
سلام


تقلب... و دیگر هیچ!

(البت نه همشون!)
۱۱ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۴۵ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
عه خب اگه فامیل شما نبوده لابد دختر عموی من بوده :))

من :/
خانم ح :P
بسیج دانشجویی و چادر چاقچوق و پوستر احمدی نژاد Oo
پاسخ:
عه

خب زودترمیگفتید!

ما چارسال تهمت پسرعموی ایشون بودن رو تحمل کردیم!

بدبختیش این بود که پسرا میومدن پیش من خاستگاری!!!!
بعضیاشونم میگفتن شمارشو بده ما باش رابط بزنیم!

یبار سر یه جریانی یه چیزی گفت سر کلاس مام یه جواب اصفانی خفن دادیم وکلاس رف رو هوا(بعدم خودم دلم واسه این بنده خدا سوخت)

بعد یکی از عشاق تشریف آوردن گفتن شما دوتا چه جور دخترعمو پسر عمویی هستین؟
تو که نابودش کردی که طرفوووو

خلاصه خدا خیرتون بده. زودتر اعلام میکردین ما خلاص میشدیم.
حالا اگه شماره دختر عموتون رو دارین بگم بیان سراغ شما واسه خاستگاری!
^_^
۱۱ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۰۵ سیده ترمه موسوی
سلام
جدا؟! 
نگران خودمون شدم :/ 
واقعا خدا ما را حفظ کند و البته باید حواس آدم جمع باشه و هر لحظه مراقب 
پاسخ:
سلام

بله جددن.

خدا عاقبت هممون رو ختم بخیر کنه
عجب اعجوبه ای بودی شما!

خب کمی از شیرین کاریهات بوگو! :) البته نه رمزی و با سانسور :))
پاسخ:
منو میفرمایید؟!!

من یه پسر عینکی سر به زیر آروم و بی سر و صدا و مظلوم بودم که موهامو یه ور شونه میزدم و همیشه صندلی اول کلاس میشستم و فقط هم درسو گوش میکردم0_O

+
نمیشه خب!
آبروریزیه!!!


آخه وبلاگ هم نداری که خصوصی بیام برات بگم داداش.

اینجا خانواده رد میشه!!!!
۱۱ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۱۶ آبجی خانوم
خوب شد نماینده مجلس نشد
و الا با ای وجنات باید در سطح کشوری شفاف سازی میکردید که نسبتی باهاشون ندارید


خدا عاقبتمون رو بخیر کنه
پاسخ:
عه!

اگه نماینده مجلس شده بود که میرفتم میزدم پس کلش میگفتم چطوریییییییی دختر عموووووووووو!


+
خدا عاقبتمون رو ختم بخیر کنه!
^_^
خدا اخر عاقبتمونو بخیر کنه
پاسخ:
الهی...
هر کدوم از ماها که سنگهای بنا و شالودمون شل و ول و ضعیف باشه قصمون همین میشه. هر روز یه وری کج میشیم!
پاسخ:
انتخاب راه زندگی
بدون مطالعه و تفکر عمیق و تحقیق و زجر کشیدن و کمک فراوان خدا
منجر به همین شالوده ی شل و ول میشه!

دنیا طلبی و رفاه طلبی و دور شدن از آرمانهای الهی هم این شل و ولی رو بیشتر میکنه


+
الا ما رحم ربی...
سلام
خدا عاقبت همه رو ختم به خیر کنه

+وقتی شما از شیرین کاریهاتون میگید هرکدوم از حظار گرامی هم یه چشمه رو میکنن،دور هم کلی میخندیم

مانع خنده جمع نشید اخوی ^-^
پاسخ:
سلام

ان شاالله

+
بعضی این شیرین کاریهای ما مایه عذاب دنیا و آخرتمونه ها!

شما چرا میخند؟!!!
۱۲ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۰۳ منور الفکر
سلام علیکم استاد
خدا من رو ببخشه و البته جماعت نسوان
ولی
حقیقتا از این توانمندی بیشترتون بسیار دل خنک شدیم...

+
بابت عنایتتون در پاسخ به سوالات سپاسگزارم...متوجه بودم ولی بیشتر شدم...

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
+
ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتناه...
پاسخ:
علیکم السلام

والا این توانمندیا شده مایه دردسر!

میترسیم آخرش سر همین چیزا ببرنمون بهشت! از بس دل پسرارو شاد کردیم...

+
شما لطف دارید به حقیر
برای بنده هم جدن مایه لذته خوندنه نوشته های شما.

نوشته هایی که اکثرا آدم رو غرق در تفکر عمیق میکنه برای ساعتها...

++
رب لا تکلنی نفسی...


+++
در اولین فرصت حتما
همیشه از خدا میخوام از این امتحان ها ما رو نکنه...


پاسخ:
میکنه خب!


دست ما که نیس.

هر کس به طریقی و البته به اندازه ظرفیت امتحان میشه...

امتحانش موردی نداره! اصل قضیه اینه که آدم امتحانو پاس کنه اونم با نمره خوب... و رضایت محبوب...

سلام

میگم بیایید استاد فیزیک یا بیوفیزیک ما بشید تا مظلومیت پسرا روبا پوست و گوشت و استخوان درک کنید.
بنده خدا ها
لام تا کام حرف میزنن
یکی میزنه با خاک یکیشون میکنه.
یکی از پسرا دیگه هیچ حرفی نمیزنه!  حتی بازدید های علمی رو هم نمیاد..   

بیایید نجاتشون بدید از چنگال قدرتمند دخترا 

پاسخ:
سلام

ایناکه شما میفرمایید که پسر نیستن! با دسته بیل فرقی ندارن!

پسر باس جذبه داشته باشه...
وقتی میاد تو کلاس دخترا برن ته کلاس از ترس جمع بشن...
خخخخخخخخخ


+
من اگه استاد بشم یه روزی به انتقام همین کارای دخترا نفری 5 نمره به پسرا اضافه میکنم!

البته اگه تا اونروز نسلشون منقرض نشده باشه!

این روزا دیگه باید از طرف تست دی ان ای بگیری تا تشخیص بدی دختره یا پسر!

والا....
گفتم فردا کنکور داری بیام بهت دلداری بدم! لابد الان خیلی استرس داری؟ :)

ضمنا رفتی دکترا سر به سر دختربچه ها نذار! :)

پاسخ:
عه!

حاجی خوب شد گفتی
اصن یادم نبود.

نگفته بودی خوابیده بودم جمعه رو...


والا دختر بچه ها سر به سر ما میذارن والا ما که همون پسر ساده ی سر بزیر و آروم و مظلومیم!!!! ^_^

+
تستای هوششو تقریبا 80 درصد درست زدم.
زبانو اصن نرسیدم!

تخصصیاشم تقریبا 80 درصدشو بلد بودم ولی چون یه کلمه هم نخونده بودم فرمولاش یادم نبود!
ینی راه حلشم مینوشتم ولی فرمول اصلیه یادم نبود!


حالا دو حالت داره

یا رتبم خیلی خوب میشه! یا خیلی افتضاح!
که هر دو حالت کاملا طبیعیه!


++
حاجی شما هم بیا بیان وبلاگ بزن

بیان رسانه متخصصان و اهل قلمه!
خعلی با کلاسه لامصب!
۱۳ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۳۶ مامان محمدصادق
سلام علیکم، بله  ما هم از این نمونه ها اطرافمون زیاد دیدم، ،،
خدا عاقبت همه مون ختم به خیر کنه انشالله،در جوار على ابن موسی الرضا این پیام رو خدمتتون میذاریم. مطالب شما ارزش خوندن داره  موفق باشید...

پاسخ:
سلام

آخرالزمان دوره ی فتنه هاست

هیچکس از یه ساعت دیگه خودش خبر نداره که تو کدوم جبهه اس!

الا ما رحم ربی....


+
زیارتتون قبول ان شاالله

لطفتون مستدام

چقدر دلم گرفت...
پاسخ:
حس مشترک...
«بیشترین خوفی که بر دل نیکان و متقین، غالب است خوف سوءخاتمه است.»
احمد نراقی/جامع السعادة/ص185
پاسخ:
الهی چنان کن سرانجام کار....
چه خوب و چه بد ...

چه خوب که خیلی زود ظواهر را کنار گذاشتند و باطن را نمایان کردند...

و چه بد که من و امثال و من و امثال این خانوم، اینقدر بنیه ی فکری و اعتقادی مون ضعیفه که بجای اینکه ما موثر بر دیگران باشیم، براحتی موثر واقع میشیم و این میشه شروع تغییراتمون...


پاسخ:
سلام

بله

هر چند معتقدم (امیدوارم) باطنشون این نباشه و این اتفاقات صرفا بر اساس جو و جوزدگی شکل گرفته باشه

شاید ایشون نسبت به ما نظر مساعدی نداشته باشه الان ولی خدایی من قلبا ناراحت شدم چون حس میکنم دارن ضرر میکنن.

+
بعضی وقتا بنیه ی فکری و اعتقادی قویه ولی جو! ازش قوی تره...


دعا بفرمایید واسه هممون
اول سلام
بعد
اخوی!!!!!!
با این چهره مظلوم و محجوبی ک دارید بعضی موقعها بعضی کارهاتون رو ک میخونم شک میکنم ایا این همون آقای حیذریه واقعا؟!! 

بنظرم خانومتون هم گول همین ظاهر محجوب و سر ب زیر رو خوردن :))
مگه نه حاج خانوم؟؟؟ :))

پاسخ:
سلام علیکم

ما نبودیم!
اون کلاسیا بودن!!!


+
ینی تا حالا کسی دیده خانوما گول بخورن؟! نه خدایی؟!

ما بودیم که گول...

چی؟
مهریه؟ اجرا؟

واس چی آخه!؟

من که چیزی نگفتم...

اصن شما گول خوردی. خوبه؟!

ای بابا...
سلام
اصلا از نوع بیان این مطلب خوشم نیومد
.
.
نخواستین حق مطلب ادا شه
.
بله ما هم داشتیم
اتفاقا مشاور معاونت خواهران دفتزمون (دفتر تمامی حوزه های دانشگاهای شهرستان زیر نظرشه) بود
ولی من تا جایی مسئولیت داشتم بهش جایگاه ندادم مگر از فشار دفتر
چند وقت پیش معاونت خواهران دفتر اومد گفت این جوری شده
ناراحت شدم ولی تعجب نکردم
.
.
"نوع رفتار و نگاه ها و حساسیت ها و ... خیلی معلوم میکنه " دغدعه های اصلی رو معلوم میکنه
.
خیلی مطلب بد بیان شد

اللهم الجعل عواقب امورنا خیرا
پاسخ:
سلام

خو نمیشه همه مطالب هم خوب بیان شه دیگه!

ما امکان رقابت رو واسه بقیه وبلاگ نویسا در نظر گرفتیم!! :)
(آیکون خود چیز پنداری مفرط!)
وای...
پناه بر خدا
پاسخ:
واقعا پناه برخدا
شاید برای تغییرش دلیل داشته باشه. به نظرم فقط میشه گفت به اون چیزی که بوده پشت کرده، ولی تغییر مطلقا دچار اشکال نیست. همین مسئله رو میشه در مورد کسی هم که برعکس تغییر می کنه گفت. البته من با نوع این تغییر مخالفم ولی به هرحال هرکسی اختیار کار خودش رو داره. آدم ها رو باید در حال دید.
(این ها رو به این دلیل میگم که خودم بسیار تغییرکردمو دوست دارم اطرافیانم این تغییر رو نکوبن)
پاسخ:
بله خب

ما صرفا نقل کردیم اشکالی نگرفتیم. هر چند اگر از منظر خودمون بخوایم نیگا کنیم قابل اشکال هم هست ولی بیشتر دیدگاه من نگاه ویژه به جریان هست نه شخص ایشون و اینکه چه دلایلی همچین جریانی رو میتونه ایجاد کنه و چرا.

مطمئنن تغییر مثبت اشکالی نداره ولی خب تغییر منفی بی اشکال نیس(منفی و مثبت بودن و شدت تغییر رو باید با یه مبنا سنجید والا هر کسی برای خودش میتونه این رو مورد سنجش قرار بده.)

ان شاالله که تغییراتتون مثبت و در جهت نور باشه
:)
ممنون. همچنین.
پاسخ:
مخلص
:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">