مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

***

شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.

در دشتهای دور، لابه‌لای سنگها می‌روید و به آب باران قناعت دارد

تا همواره تشنه باشد و بسوزد.

داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشته‌اند.

شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون

اما میان این دو چه نسبتی است؟

*******
اگرچه برگهایی زرد دارند
و در دل شعله هایی سرد دارند
کسی اما نمیفهمد که یک عمر
"شقایق"ها دلی پر درد دارند...
******
به ظاهر مرد:.متاهل:.
کارشناسی مهندسی شیمی
ارشد مهندسی هسته ای
صنعتی اصفهان:.

مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:.
متاسفانه ساکن تهران!

فقط حسین...
همین.

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

ما را مدافعان حرم آفریده اند...

دوشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۳:۲۳ ب.ظ

بسم رب الشهداء و الصدیقین


مرتضی زارع هم شهید شد!

یکی از اقوام دورمون بود. مسئول گروهان ما بود تو آموزش یه مدت. خیلی اذیتش کردیم بنده خدارو!

گروهان ما اکثرا بچه های پایین شهری بودن که آموزش با همه سختیاش براشون تفریح بود بیشتر.

نه از تنبیه میترسیدن نه داد و بیداد و نه... لذا کنترلشون خیلی سخت بود. 

فکر کنید من ارشدشون بودم!!! دیگه اونا چی بودن.

خلاصه این آقا مرتضی رو خیلی حرصش دادیم. هم تو آموزش هم میدون تیر...


خبرشهادتش و عکسش رو که دیدم دلم ریخت. خیلی پسر ساده و بی آلایشی بود.

همزمان خبر بهم رسید شوهر همکار و همکلاسی سابقم خانم طینه زاده هم شهید شدن. خیلی ناراحت شدم و قلبا دلم گرفت.

وقتی این ناراحتی مضاعف شد که فهمیدم شوهر خانم طینه زاده همین آقا مرتضی زارع بودن!!!

این پیامیه که برای دوستانشون فرستاده بودن!



پ.ن:

اقا مرتضی تبریک

خواهر طینه زاده تسلیت

هرچند با شناختی از شما دارم میدونم الان چه حس و حالی دارید و مثل قبل محکم و استوار ادامه میدید.


ما هم قول میدیم راه همسرتون و باقی شهدارو خالی نذاریم.

۹۴/۰۹/۲۳ موافقین ۹ مخالفین ۰
مردی به نام شقایق

نظرات  (۱۴)

۲۳ آذر ۹۴ ، ۱۶:۲۰ عباس زاده
ما را مدافعان حرم و حریم آفریده اند ...

روح شهید والامقام شاد
و رهروانش روز افزون




سلام علیکم مومن
عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
پاسخ:
سلام علیکم

روحشون شاد


+
ممنون از لطفتون
۲۳ آذر ۹۴ ، ۲۰:۰۰ پلڪــــ شیشـہ اے
خدای من :| 


خانم طینه زاده از دوستای من بودند. :|
اصلاً باورم نمی شه.
وقتی پست رو منتشر کردید گفتم نه بابا اون نیست ولی الان دیدم خودشونن.
خانم بسیار خوبی هستند و خوش قلم البته.

+ مبارک شون باشه و خدا صبرشون بده
پاسخ:
چی بگم والا

این بنده خدا چهار سال همکلاسی بنده بودن و تو بسیج و جاهای دیگه حدود 5 سال همکار بودیم.

خاطرات تلخ و شیرین زیادی تو اون سالها رقم خورد.

بله. ایشون قلم بسیار خوبی دارن.
یادمه یادواره های شهدا که تو دانشگاه برگزار میکردیم همیشه میدادیم ایشون متن هاشو بنویسن.
خداییش هم تاثیر گذار بود.


خدا صبر جمیل بهشون بده.
اگر خدمتشون رسیدید خدمتشون از طرف ما هم تسلیت عرض کنید.

دعاگوشون هستیم.
سلام و ادب
تسلیت میگم.
واقعا سخته شنیدن این اخبار.
در شهر کوچک من،حدود دو هفته است که مرتب شهید میارن.
هر دو سه روزی یک شهید.
شهر کوچک هست و تقریبا همه آشنا هستن.
اینطور که شنیدیم هنوز ادامه داره.
حال و هوای شهر ما حسابی محرمی شده.سر هر کوچه و خیابون عکس شهیدی از شهدای مدافع حرم زده شده و مردم عزادارن.
اما این جریان یک حسن داشت.
مثل یک تلنگر برای جوانها بود.
و خدایی تلنگر کارسازی هم بود.
خداوند انشاءالله به خانواده همه شهدا صبر بده.

پاسخ:
علیک سلام  و ادب

روحشون شاد

هم سخت هم حسرت آور

پسر خاله من قبل از اربعین برگشت از سوریه.
با هم رزمی کار میکردیم جوونیا.

گفت علی تو که از نظر رزمی چیزی کم نداری... پس چرا نمیای؟

همینجوری نیگاش کردم....

این "چرا نمیای" مدام تو ذهنمه...

روم نشد بهش بگم چقدر اقدام کردم و نشد!
ترسیدم بی لیاقتیم بیشتر لو بره.

دعا بفرمایید اسممون رو از تو لیست خط نزنن!

+
خدا درجات شهدا رو عالی تر کنه
به خونواده هاشون صبر و اجر بده...
۲۴ آذر ۹۴ ، ۱۰:۴۲ پلڪــــ شیشـہ اے
همین طوره بسیار تاثیر گذار می نویسن. فرصت نمی شه مراسم رو شرکت کنم ولی پیامکی پیام تون رو می رسونم. چه قدر فاصله هست بین این خانم های بزرگ با کسی مثل من.
پاسخ:
ایشون از شخصیت های تاثیرگذار توی کلاس ما و بسیج بودن

هر چند درگیریهای کاری و اختلاف نظر زیاد داشتیم ولی واقعیتش اینه که از ایشون چیزای زیادی یاد گرفتیم.

خدا اجرشون بده و استوارشون کنه واسه ادامه مسیر

بی شک به امثال ایشون تو جبهه حق نیازه شدید.
۲۴ آذر ۹۴ ، ۱۱:۰۳ پلڪــــ شیشـہ اے
پیام را رساندم. تشکر کردند.
پاسخ:
ممنون


این چند روزه عذاب وجدان اون کارایی که با بنده خدا مرتضی زارع کردیم ولمون نمیکنه!

البت اون روز مجرد بود که مسئول ما بود!

ولی خب آدم آرومی بود و ما تا دلتون بخواد شیطون...

ینی اون دنیا جلو من یکی رو که حتمن میگیره!!!
۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۱:۵۸ بانوی گمنام
سلام عجب که این پستتون رو دیدم یاد سخن شهید اوینی افتادم
"خوف فرزند شک است و شک، زاییده ی شرک و
این هر سه، خوف، شک و شرک، راهزنان طریق حقند؛
که اگر با مرگ انس نگیری، خوف راه تو را خواهد زد و
امام را در صحرای بلا رها خواهی کرد"

شهید مرتضی آوینی

پاسخ:
اگر با مرگ انس نگیری....


+
ممنون از لطفتون
۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۳:۰۸ آبجی خانوم
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم ....
پاسخ:
ما هنوز به کوچه هم نرسیدیم!
خدا رحمتشون کنه
به شما و بازمندگانشون صبر
تا به حالی کسی رو ندیده بودم و نمیشناختم اندازه شما دوست و آشنای شهید داشته باشه چکار می کنید با این همه خاطره
+ ایشونم مدافع حرم بودن؟
پاسخ:
خدا همه گذشتگان رو رحمت کنه. روح این شهید و باقی شهدا رو هم شاد کنه ان شاالله

با این همه خاطره هر روز میمیریم و زنده میشیم!
وقتی ایمیلم رو باز میکنم و میبینم آخرین ایمیل فلان رفیقم که الان زیر خاکه هنوز تو اینباکسمه و حرفایی که زده و پیامایی که فرستاده و....

دعا بفرمایید زودتر بهشون ملحق بشیم.
این از بدبختی ماست که داریم برای این عزیزان مینویسیم و هنوز بهشون نرسیدیم.

به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند
زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها...


+
بله
۲۵ آذر ۹۴ ، ۲۲:۴۳ صحبتِ جانانه
دل آدم ریش میشه
این خیلی دردناکه
خیلی...

من میفهمم...
پاسخ:
خدا صبر بده به بازمانده هاشون.

خدا درجاتشون رو عالی تر کنه.
۲۵ آذر ۹۴ ، ۲۲:۴۴ صحبتِ جانانه
سلام

دعوتید به این پست:


http://dar-masire-zan-boodan.blog.ir/1394/09/25
هعیی
نه اقوام دورمون، نه مسئول آموزشی مون، نه پسرخاله مون، نه همسر همکارمون، نه همکلاسی مون و نه خودمون توفیق مدافع حرم شدن نداشتیم، راهش رو هم بلد نیستیم چه طور اقدام کنیم چه خاکی بر سرم کنم؟ البته ما هم دلمون مثل همه میتپه برای حفظ حریم عصمت الله و ناموس خدا

ان شاالله به فضل خدا و من حیث لایحتسب قسمتت و قسمتمون...

اما بعد
آقا این پی ام دی چی شد بالاخره؟ روشنمون کن اخوی


پاسخ:
سلام

والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا

اگه اهلش باشیم راهشو نشونمون میدن عزیز
همین که دلتون میتپه یعنی همراهید با همه مدافعان حرم.
باید با جان و مال و فکر و زبان یاریشون کنیم...


+
علی الظاهر بسته شد با محکومیت ایران

نتیجه این شد که تو تاریخ ثابت شد که ایران دنبال بمب بوده(بدون ارائه اسناد!) و همه ی بلاهایی که سرش اومده و تحریم ها و اینا هم حقش بوده و اصولا ایرانیا تروریستن! لذا آمریکاییها حق داشتن اینجوری با ایران برخورد کنن.

با این نتیجه اعلام کردن که دیگه نیازی نیست پرونده ایران بررسی بشه چون دیگه همه چیز مشخص شد و ایران مقصره. لذا میشه پرونده پی ام دی رو بست البته همچنان نظارت های پیشرفته وجود داره و به محض اینکه حس کنن ایران داره شیطنت میکنه بلافاصله دوباره پرونده در دستور کار قرار میگیره.

تبریک به همه دوستان...
۲۷ آذر ۹۴ ، ۱۵:۵۱ مردی به نام شقایق
با سلام
جناب رند عالم سوز

با توجه به متن نچندان محترمانه حضرتعالی پاسخ کامنتتون از طریق ایمیل ارسال شد.
لذا از تایید عمومی نظر حضرتعالی اجتناب گردید.

باشد که پرهیزگار شویم
۰۴ دی ۹۴ ، ۱۹:۳۶ سَـ ـداد
حس میکنم
دارم نزدیک می شوم

به مرز جنون...
پاسخ:
...
۰۴ دی ۹۴ ، ۱۹:۳۷ سَـ ـداد
مرتضی یادت هست!؟

میدان تیرها را می گویم

با گردان...

هـــــــــــــــی..

پاسخ:
یادش بخیر...

میدون تیر....

گردان....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">