مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

***

شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.

در دشتهای دور، لابه‌لای سنگها می‌روید و به آب باران قناعت دارد

تا همواره تشنه باشد و بسوزد.

داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشته‌اند.

شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون

اما میان این دو چه نسبتی است؟

*******
اگرچه برگهایی زرد دارند
و در دل شعله هایی سرد دارند
کسی اما نمیفهمد که یک عمر
"شقایق"ها دلی پر درد دارند...
******
به ظاهر مرد:.متاهل:.
کارشناسی مهندسی شیمی
ارشد مهندسی هسته ای
صنعتی اصفهان:.

مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:.
متاسفانه ساکن تهران!

فقط حسین...
همین.

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

کم داریم؟!

جمعه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۵۳ ب.ظ

تازه عروسی کرده بودن. با چند تا از دوستان قرار گذاشتیم گل و شیرینی بخریم و یه سری به شان بزنیم.

خانه شان کوچک بود. یک پذیرایی دوازده متری داشتند. روی دیوار بالای پذیرایی عکس امام خمینی و عکس امام خامنه ای را چسبانده بود.

بین عکس های آن دو بزرگوار یک قاب بزرگ خالی هم بود. برای همه مان سوال شده بود. تا حالا ندیده بودیم کسی قاب خالی به دیوار پذیرایی خانه اش بچسباند
.



عاقبت من طاقت نیاوردم و به نمایندگی از همه پرسیدم: این قاب خالی چیه!؟ نکند به زودی در این مکان عکس عروسی تان نصب می شود!؟

بچه ها خندیدند. خودش هم لبخندی زد و جواب داد:نه. . . این قاب جای خالی عکس امام زمان است

. می خواهیم وقتی حضرت مهدی ظهور کردند و چهره شان را همه دیدند عکس شان را به دیوار خانه مان بچسبانیم.

همه مان مات و مبهوت شدیم. یکی پرسید: پس چرا از حالا قاب خالی زده ای به دیوار؟ هنوز که آقا ظهور نکرده اند.

فوری جواب داد: همین دیگر. . .

می خواهیم همیشه یادمان باشد یک چیزی توی زندگی مان کم داریم.

هر لحظه که این قاب خالی را می بینیم یادمان می افتد که منتظر ظهور باشیم. . .



پ.ن:

یک نفر مُرد...

و چشمش به دری دوخته بود...


(+)

کاش صاحب برسد

این جوانان همه را در ره خود پیر کند

هیچ کس کاش نباشد نگهش بر راهی

چشم بر در بُود و دلبر او دیر کند ...


ادامه مطلب:

سر خم می سلامت...


الحمدلله سلامتید حضرت آقا...

تازه فهمیدم چقدر دوستتون داریم و برامون سخته حتی یه لحظه روی تخت ببینیمتون.

جان ما بفدای شما


۹۳/۰۶/۲۱ موافقین ۵ مخالفین ۰
مردی به نام شقایق

نظرات  (۲۳)

خداروشکر؛که آقاسلامته.ان شاءالله همیشه سایه ش بالاسرمون باشه و بادستای مهربون خودش،این انقلابو به دستای امام زمان برسونه.دوستش دارم!

خیلی خوشم اومد؛از ماجرای اون قاب خالی...
خوشم اومد؛از هماهنگی دل های اون زوج جوون!


پاسخ:
خدارو هزار مرتبه شکر.

+
خیلی نایابه
هماهنگی دل های اون زوج جوون!

من ندیدم هنوز!
۲۱ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۲۰ پلڪــــ شیشـہ اے
الحمدلله رب العالمین (مئة مرّه)

چه خوب همراه بندگی هم هستند.
پاسخ:
البته این داستان بود!

+
امیدوارم تو واقعیت هم ازین زوج ها باشن...
آقا خیلی عشقه
خــــیـــــــلــــی ^__^


پاسخ:
واقعا خیلی...
سلام
چه ایده ای! میتونه یکی از شروط ضمن عقد باشه :d
 
+

خداروشکر که سلامت هستند.

التماس دعا
پاسخ:
سلام

این که شرط نیست که!
معرفته.

این نمیتونه شرط ضمن عقد باشه.

+
هزار مرتبه شکر

محتاجیم

یاعلی
۲۲ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۱۹ کنیز زهرا(س)
آقادورت بگردم,غمتونونبینم آقا..
من که:عکس توزبالای سرم نصب نمودم..
                                                    یعنی که سرمن به فدای قدم تو
سایتون مستدام حضرت ماه..
پاسخ:
لبخند های آقا همیشه آرامش بخشه

این روزا واقعا آرامش بخش تر...
چه جالب...ایشالله همیشه زندگی شون مهدوی باشه...

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد... اقاجان...
پاسخ:
ان شاالله!

+

خدا سایشون رو رو سرمون حفظ کنه
سلام
اسم وبم خودنویسی ها ست نه خودنویس ها!!!
ممنون که لینک شدم:))
اوووووووووووم
بعضیا عجیب بزرگن
دلم میخواد شعر بگم ولی تا یه بیت میاد؛می خورمش که بیت بعد نیاد
حتی سراغ دفتر شعرامم نمیرم که هوایی نشم
اووووووووم
التماس دعا
پاسخ:
سلام

ببخشید. اصلاح شد.
ان شاالله از خود نویسی به خدا نویسی برسید.


شعر حیفه.
جفا میکنید به دفتر شعر اگر نرید سراغش....

+
حسین جان
بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد
ما شاعرت شدیم که ما را سوا کنی...

من عکس تو بالای سرم نصب نمودم

یعنی که ...سر من به فدای قدم تو...

پاسخ:
یعنی که سرم باد فدای قدم تو...
سلام

بعضی ها، چه قشنگ، تو همه لحظه های زندگیشون حضرت حضور دارن....
کاش من هم یذره اینجوری باشم!
پاسخ:
سلام

بعضا با خود حضرت زندگی میکنن.
با خود خودش...

+
ان شاالله اینجوری هستید

یاعلی
۲۲ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۴ واقعیت سوسک زده
داستان بود !؟
پاسخ:
شاید!
۲۲ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۴۰ ح.ه * سید فریاد*

مداحی بسیار زیبای حاج مهدی رسولی

لبیک یا علمدار

ندای لبیک آذری ها با رهبر انقلاب اسلام حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای



لطفا دانلود کرده و انتشار دهید

پاسخ:
سلام

چشم
۲۳ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۵۵ از تبار باران
خیلی قشنگ بود مخصوصا عبارت یکی مونده به آخر 
پاسخ:
چشم به راهی سخته...
۲۳ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۰۲ گــــــــــــــــم گشته
سر خم می سلامت
پاسخ:
بشکست اگر دل من
به فدای چشم مستت...
چون پیر زنان با کلاف هامان بر سر بازار امدیم

یا بن الحسن خریداریم

حتی با کلاف ه گی های روزگارمان...

یاعلی
پاسخ:
من مشتری یوسف و دردست کلافی

جز رشته ی دل بر سر بازار ندارم...
سلام ...
الحمدا...
نماز شکری بخوانیم ...
تنش به ناز طبییان نیازمند مباد ...
یا علی

پاسخ:
الحمدلله امروز مرخص شدند.

سخنرانیشون هم دلمون رو آروم تر کرد...

خدا حفظشون کنه بحق علی

یاعلی
سلام.
حالا یه کم بی ربطه ولی بذارید اینو بگم
حاجاغا پناهیان یه سخنرانی داشتن که گفتن یه کاری که یه بچه شیعه حتما باید انجام بده اینه که توی خونش یه قابی یه تابلو فرشی یه همچین چیزی داشته باشه که منتسب باشه به حضرت علی علیه السلام.
میگفتن چون ذکر علی عباده، حتی نگاه کردن به اسم حضرت مولا خودش ثواب داره.
البته اصل این سخنرانی اصلش رو یادم نیست. خلاصه وار چیزایی که تو ذهنم مونده رو گفتم.
.
.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر، که آقامون ، رهبرمون، سر پا ایستاد...
توان دیدن اون همه ابهتو روی تخت بیمارستان نداشتیم...
پاسخ:
سلام

والا خونه ما که دیگه جا واسه تابلو نداره! کلا خونه ما تابلوئه! دیوار خالی نداره...

خونه پدر م و اینا هم با وجود وسعت دیگه دیوار خالی نداشت از بس تابلو بهش زده بودند(البته همش برکت ما بودا)


+
هزار مرتبه شکر

اینا از اون زوجهایی هستن که آدم به نوع خوشبختیشون غبطه میخوره
خدا عاقبتشون رو به خیر کنه و شهیدشون کنه ان شاءالله
شما رو هم همینطور چون ناقل بودید
پاسخ:
بله خب.

بعضیا قشنگ زندگی میکنن!

حیف که این بعضیا خیلی کم ان...
خیلی ایده ی جالبی بود.
پاسخ:
پس اجراش کنید

:)

+
کلا سر کار معروفم به حیدری مشکل گشا!!!

ینی ایده های ما اگه نبود شرکت رو هوا بود.

حتی استاد راهنمام هم هر وقت باهاش جلسه دارم یکی از دانشجوهای دکتراش رو میاره که من ایده بدم مشکلاتش حل بشه!

یه همچین ادم ایده پردازی ام من!

فقط نمیدونم چرا بیشتر مشکلات دیگران حل باشه با ایده های من! ولی مشکلات خودم همچنان پابرجاس!

این همه ایده دادیم هیچ کدوم به پول نرسید!!!!

هعیییییییییییییییی
بیا یه شرکت با هم می زنیم
اسمشم میذاریم ایده پردازان در به در!
پاسخ:
ای ول!

اصن پایه ام در حد تیم ملی بلغارستان...

اونوخ کی رئیس بشه؟
یه در به درو پیدا می کنیم حالا سر فرصت برا ریاستش!
پاسخ:
نه دیگه نشد!

اگه من رئیس باشم پایه ام!

من از بچگی آرزو داشتم رئیس بشم آقای مجری(با لحن فامیل دور...)
سلام
بالاخره بعد از مدتها اینترنت آمدم دم دست ما-بچه های فعال اگر یه روز از نیا بیخبر باشن...
خدا رو شکر که چنین روجهای جالبی با ایده ای ناب،هنوز نایاب نشدن
+خدا روشکر آقا بهبودی پیدا کردن

+این عبارت حیدری مشکل گشا رو خیلی خوب اومدید-خیلی بامزه بود :))
پاسخ:
سلام

بله. الحمدلله رب العالمین


+
خب واقعیت بود دیگه!

تا حالا نگفته بودیم ریا نشه!
۰۸ مهر ۹۳ ، ۱۱:۴۰ واژه های بلوری...
چه اقدام زیبایی کردند این رفیق شما...
پاسخ:
رفیق ما؟!!!


+
بعضیا با اعتقاداتشون زندگی میکنن
بعضیا فقط دربارش حرف میزنن...
۲۱ آبان ۹۳ ، ۲۱:۵۴ ... حسینی ...

دارد حنای توبه و شرمی که داشتم
پیشت عزیز فاطمه (س) بی رنگ می شود...
آقا ببخش...
آقا ببخش ، بس که سرم گرم زندگیست...
کمتر دلم برای شما تنگ می شود...
اللهم عجل لولیک الفرج

پاسخ:
دلم سر گرم دنیا شد سرم بر باد دنیا رفت...
جوانی رفت... پیری هم... کسی از یاد دنیا رفت

همه دنیای شیرینم به پیش چشم بر هم خورد
که دارد می رود شیرین. ببین فرهاد! دنیا رفت...

شعر بداهه ی بود
ایراد داره زیاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">