مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

***

شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.

در دشتهای دور، لابه‌لای سنگها می‌روید و به آب باران قناعت دارد

تا همواره تشنه باشد و بسوزد.

داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشته‌اند.

شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون

اما میان این دو چه نسبتی است؟

*******
اگرچه برگهایی زرد دارند
و در دل شعله هایی سرد دارند
کسی اما نمیفهمد که یک عمر
"شقایق"ها دلی پر درد دارند...
******
به ظاهر مرد:.متاهل:.
کارشناسی مهندسی شیمی
ارشد مهندسی هسته ای
صنعتی اصفهان:.

مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:.
متاسفانه ساکن تهران!

فقط حسین...
همین.

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

ضرر داره / حرومه!!!

دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۳:۴۳ ق.ظ
سکانس اول:

بازار هنر اصفهان - طلافروشی (توضیح: این مکان یکی از خطرناکترین جاهای شهرماست. خیلی خطرناکه حسن!)


خانومی که به همراه نامزدش تشریف آوردن: آقاااااا. حلقه طلای مردونه ندارید؟

فروشنده: نه خانوم شرمنده!

خانوم: اِواااااا... چرا اونخ؟! (کمال تعجب)

فروشنده: آخه طلا برای مرد ضرر داره خانوم...

خانوم: خخخخخخخخخخخخ (درگوشی به بغل دستیش) اینم خوب توجیهیه ها!!!


سکانس دوم:

عسلویه- شرکت نفت و گاز پارس جنوبی - فاز 20-21


-آقای مهندس بفرمایید سوار بشید ماشینتون دم در منتظره.

با همکار*م از دفتر خارج میشیم که مثل هر روز بریم سایت ویزیت. هردو عقب میشینیم که کنار هم باشیم.

طبق معمول به محض ورود ما راننده ی محترم دستگاه پخش کننده صوتیش رو روشن میکنه و ....

"سلام من به تووووووو یار قدیییییییمی

منم همون هوااااااااادار قدیییییییییمی...."

همکارم : علیپور!(راننده جدیدمونه) میشه اینو عوضش کنی لدفن؟!

راننده: چرا مهندس جان؟ مگه بد میخونه؟!

همکارم : نه ولی ضرر داره خب!

من : مهندس جان خب چرا نمیگی حرومه؟!

همکارم : باورت میشه خودمم نمیدونم چرا! یه حالی میشم موقع گفتن این کلمه...

؟؟؟!!!


+

تازگیا انگار ماها یه طوریمون شده! انگار دیگه رومون نمیشه حکم خدارو بگیم.

می گردیم کلی توجیه علمی پیدا میکنیم و برا طرف تفسیر و توضیح میدیم ولی انگار میترسیم از یه کلمه "حرام" استفاده کنیم. (البته بنده خودم استاد این کارما!)

آخه واقعا چرا ما میترسیم حکم خدارو بگیم؟!

کار به جایی رسیده که بجای اینکه یه نفر که خلاف قانون الهی عمل میکنه از کارش خجالت بکشه ، ما از بیان صریح قانون خدا خجالت میکشیم.

شاید اگه بگیم (داداش این موسیقی حرومه!)

بهمون بگن "اُمُل" ولی اگه بگیم

(ببین عزیزم! صدای زن فرکانسی که داره که با فرکانس ورودی دیتاهای مغز مرد همخونی نداره و دچار پدیده برهم نهی میشن و این برهم نهی ها سیستم ورودی و پردازش مغز مرد رو میریزه بهم.

این به هم ریختگی نشانه های زیادی داره مثلا اعصاب مرد میریزه به هم ، مرد خشن میشه ، پرخاشگر میشه، قوه تحلیل و استدلالش ضعیف میشه ، شنوائیش تو سنین بالا دچار مشکل میشه ، طپش قلب پیدا میکنه ، دچار فشار خون میشه ، هورمون هاش نا هماهنگ میشه ، حتی قوای جنسیش هم ضعیف میشه و هزار تا دلیل علمی تجربی دیگه....)

اونقت بهمون میگن "احسنت! واقعن چه آدم با اطلاعاتی!!!" (اینو تجربه کردم که میگما!)

صرفا گفتن دلایل علمی بد نیستا. خیلی هم خوبه! ولی کاش قبل از اینکه بخوایم کلی ازین حرفا بزنیم خجالت نکشیم و یه کلمه هم از حکم خدا بگیم. اگر کار اشتباهیه اول بگیم خدا گفته حرومه! بعد هم اگر خواستیم دلایلش رو بگیم.

خلاصه ازون روز تصمیم گرفتم مرد و مردونه هرجا خواستم دراین مورد صحبت کنم اینجوری بگم:

((فلانی این کار حرومه و چون خدا ممنوع کرده اصن نباید رفت طرفش و این اصلی ترین دلیله. اما اگر بخوای میتونم یه سری ضررهاش رو که تا حالا دانشمندا بهش رسیدن برات بگم ولی از همه مهمتر اینه که حرومه و خدا گفته نه!!!))


++

چقدر خوب بود اگر اول هر کاری این سوال رو میکردیم از خودمون : (خدا این کارو دوست داره یا نه؟!)


*این همکار تنها کسی بود که اینجا یه ذره تفکراتش به من نزدیک بود و

حداقل لازم نبود بدیهیات رو براش توضیح بدم و

و قتی اینجا بود واقعن روزا خوب میگذشت.

متاسفانه منتقل شد پالایش و پخش ایلام و من تنهاتر از قبل شدم.

انشاالله هر جا هست موفق باشه آقای مهندس!

۹۲/۰۶/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
مردی به نام شقایق

نظرات  (۱۹)

سلام
خب یه سری از مشکلاتمون به خاطر اینه که قبح گناها ریخته متاسفانه
یه سری از مشکلاتم سر اینه که خب طرف علمای دین و واضعین شرع رو قبول نداره
یعنی بهش بگی فلان چیز حرومه میگه کی گفته اینو؟
آخوندا گفتن؟
یعنی دید مردم نسبت به ایشان مثبت نیست

تبر خورده به ریشه اخوی
چیکار کنیم که درست بشه

یه کارش همینیه که فرمووین،تذکر لسانی
ولی اوضاع ریشه ای تر داغونه

پاسخ:
پاسخ:
سلام

دقیقن!
باید ریشه ای تر کار کنیم...

باید به این جور افراد این مثال رو گفت :
چرا وقتی میری پیش دکتر و آقای دکتر برات دارو مینویسه نمیگی کی گفته!؟
میری دارو رو میگیری عین همون نسخه ای که گفته. دقیقن سر همون ساعت هم میخوری...

فقط وقتی نوبت به حرف خدا میرسه میگی کی گفته؟!
دقیقا ...

سخنتون کاملا منطقیه..

من که خیلی اوقات از دست خودم عصبانی میشم که چرا به طرف مقابلم تذکر ندادم.فقطم به خاطر اینکه بهم نگن امُّل...
خیلی از اطرافیانتو به خاطر همین تذکراتت از دست میدی...
ولی دیگه به خودم گفتم به جهنم . هر کی هر جور دوست داره فکر کنه. من امّلم.. دوست دارم به خاطر همین تذکرات امّل باشم.
اتفاقا خیلی هم شیرین و دلچسبه.
انشاالله خدا به همه قدرت بده تا بتونیم وظیفه ای که رو دوشمون هست رو به درستی انجام بدیم...

پاسخ:
پاسخ:
سلام

خدایا... قو علی خدمتک جوارحی...

این دعای آخرتون شدیدا آمیییییییییییییین
سلام
بله عجیبه که ما از کار درستمون خجالت میکشیم ولی بقیه (و حتی خودمون گاهی !) از کار اشتباهمون نه
+
یاد این افتادم
http://delabad.ir/1390/11/30/%D8%AF%D9%84-%D9%86%D9%88%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF
البته فکر کنم تکراریه
یا علی

پاسخ:
پاسخ:
سلام

من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم...

+
مثل همیشه اشک مارو در اوردین...
این چیزا حتی تکراریشم نورانیه

یاعلی
سلام
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!
این اولته و آخرت فقط حسین ...
چه دردی پای روضه ای بشینی که نمی فهمیش، نمی تونی درکش کنی اونجاست که فقط باید داد زد .
_____________________
راجع به این قضیه هم باید بگم امروز با یکی از بچه ها داشتم از پارک رد میشدم دیدم چن نفر دارن تخته نرد بازی می کنن به دوستم گفتم اگه خدا یه حکمی میداد که مردم روزی 5 ساعت بشینن و تخته نرد بازی کنن انوقت همین آقایون می گفتن یعنی که چی ؟
ما 5 ساعت هی این مهره ها رو ببریم این ور هی ببریم انور !!!!
تا اینو گفتم تا دم خونه از خنده مرد می گفت راس می گی
فک کنم یاد خاطرات خودش افتاده بود

پاسخ:
پاسخ:
باید کفن به وسعت یک دشت آورم....

سلام داداش عزیزم
خوشحالم از تشریف فرمائی شما

اولین کسی هستین که به این نکته توجه کردینا..
اعتقادم اینه: اگر کسی معنی واقعی درد از دست دادن امام معصوم رو بفهمه از غصه در دم دق میکنه... این اون دردیه که نمیشه به خیلیا گفت...

بله درست میفرمایید.
اگه یه آقای دکتر بگه سر ساعت 12 باید فلان کارو کنی هممون انجام میدیم بدون چون و چرا و به بهترین وجه!
ولی اگه خدای مهربون که از مادر به ما مهربون تره یه چیزی بگه که فقط و فقط هم برای خودمون سود داره هزار تا ان قلت و دلیل و استدلال میاریم که آخه چرا.....

واقعن برای خودم و امثال خودم متاسفم بخاطر این طرز نگاهمون به دستورات خدا!

خوش اومدین داداش
دلمونو شاد کردین
خدا دلتونو شاد کنه

یاعلی
۱۱ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۴۰ خادم الجواد(ع)
سلام

عجیب می گذرد این روزهایش

انگار کسی نخ بادبادک دلش را گرفته است و..

هی بالا می برد پایین می آورد بالا می برد پایین می آورد بالا...پایین ...

من برای دلش نگرانم شاید نخ بادبادک دلش تنها به درختی گیر کرده باشد ...

بیایید برای بادبادک دلش دعا کنیم

(بچه هایم را می گویم )

یاعلی

پاسخ:
پاسخ:
سلام

خدا شمارو از بچه هاتون نگیره و بچه هاتون رو از شما

یادتونه یه بار تو خیریه گفتم (میشه حتی قبل از ازدواج حس پدر/مادر شدن رو درک کرد؟)

فک کنم شما بیشتر از بقیه به این حس رسیدید. نه؟

ازین بچه ها بخواید بجای ما برای فرج دعا کنن.(خاهش)

یاعلی
سلام علیکم
ولی ما چون سواد علمی نداریم اصولا فقط میگیم حرامه ...
همین طوره زمانه زبون آدم رو فلج کرده ... تازه این که مال بحث گناه و عقابه

ما میرفتیم کلاس زبان ... بعد استاده سوال میپرسید اگه پول دار بشی کجا میری خواستم بگم همه اماکن زیارتی بعد هرجا شد
یه دفعه بچه ها زیر لب زدن زیر خنده ، گفتن خوب معلومه دیگه الان میگه کربلایی مشهدی جایی ، ما هم لجمون در اومد گفتیم رو مود سوال جواب دادن نیستیم دلمون نمیخواد پاسخ گو باشیم
خلاصه دیگه دست گرفتن برای ما
آدم توی یه جمعی این قدر احساس غریبی کنه ...
بعضیا هم که کلن آلرژی دارن به این کلمه ... اگه بگی حرامه آتیشی میشن دیگه گوش نمیدن ، اما به قول شما علمی حرف بزنی میشن مرید منبرت


خداقوت
یاعلی(صلوات برای فرج)
یا زینب(صلوات برای عمه)

پاسخ:
پاسخ:
سلام

اون جو کلاس زبانتون رو ضربدر 100 کنید!
میشه جو شرکت ما(شرکت نفت!!!)

اینجا آدم میترسه یه کلمه بگه خدا...
همشون اینطور نیستن ولی....

خیلی فکر کردم. بعدش بهاین نتیجه رسیدم واقعن اشتباه از من و امثال منه.
باید خیلی بیشتر از قبل کار کنیم.
مطالعه کنیم. خیلی مطالعه کنیم...

بعدشم با روی باز و دلسوزانه و مهربون برای بقیه مردم بگیم.

بگیم که خدا کجای زندگی ماست...
بگیم..........
ما را ز خاندان کرم آفریده‌اند

یک موج، از تلاطم یَم آفریده‌اند

ما را فدائیان پسرهای فاطمه(س)

"ما را شهید میر و علَم آفریده‌اند"

ما را به اعتبار عنایات فاطمه(س)

گریه کنان حضرت غم آفریده‌اند‎

بهر بریدن سر اولاد عمر و عاص

در جان ما غرور و غژم آفریده‌اند

هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید!!

(زین رو ز شیعه عده کم آفریده‌اند)

دجّال ها و حرمله ها را مهاجم و ...

... ما را "مدافعان حرم" آفریده‌اند‎

. . .

سیّد علیِ خامنه ای (پیر عشق) گفت:

"فریاد را علیه ستم آفریده اند"
با صحبتتون کاملا موافقم

خداتوفیق بده ...

خداقوت

پاسخ:
پاسخ:
خدا توفیق بده

یاعلی
حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) :
هر جائی که مردمان عافیت طلب و راحت طلب، در وسط میدان مبارزه،
جائی برای خود باز نمی کنند و خطرپذیری نمی کنند،
انسانهای مؤمن و مبارز را به تندی و افراطی‌گری متهم می کنند.
سلام

خیلی چسبید این پست!دلیلش هم اینه که موضوعاتی رو مطرح کردید که این روزا ذهنم درگیرشه برای یه سوال و جواب ِ ساده!
برای بقیه ساده اس و نوبت به من که رسید شده غول!!!!

می دونید
یه سری افراد هستند،مقیدند،معتقدند،دین و ایمان دارند،خدارو می شناسن،ولی مثلا وقتی نوبت به این مواردی که شما فرمودین می رسه،انگار یه خورده پا پس می کشند،آدم می مونه که تکلیفش بااین دست آدم ها چیه؟

انشاءلله خدا،عاقبت بخیرمون کنه..."اهدنا الصراط المستقیم"

التماس دعا
یاحق.

پاسخ:
پاسخ:
سلام

بقول آقای پناهیان دوره آخرالزمان دوره غربال شدنه اونم چه غربال شدنی...

باید خیلی برا خدا دونه درشت بشیم که تو غربال نریزیم پائین.
بقول خودتون
انشاءلله خدا،عاقبت بخیرمون کنه..."اهدنا الصراط المستقیم"

یاعلی
بعضیا ارشد قبول شدن و خیالشون راحته هی راه به راه پست میذارن!

ما میام دم دانشکده تون شیرینی رو میگیریما! گفته باشیم!


+به زبون منم نمیچرخه که بگم حرومه! میگم خب اشکال داره!

پاسخ:
پاسخ:
خیالمون راحته؟!

همه زندگیم ریخته بهم! خیالم راحته؟!!!

آمپاس رو الان میفهمم ینی چی!

هر وقت با کلی مکافات رفتید تو یه شهر غریب سر کار و سر سال ناچار شدید بخاطر درس(که همه میگن ارزشش رو نداره!) کارتون رو ول کنید اونوقت متوجه حال من میشین!!!

شیرینی شما محفوظه. ان شاالله 25ام دم در دانشکدمون!

+این بنظرم خوب نیست

یاعلی
بسم الله
سلام
تشکر بابت تلنگر به جاتون

پاسخ:
پاسخ:
سلام

خواهش

عاشقی با اگر و شاید و اما نشود...

یاعلی
میان صحن حسینیه ی دو چشمانـش
همیشه خـاطره ی ظهر یـک مُـحرّم بود
دل شکسته ی او را شکسته تر کردنـد
شبیه مـادر مظلومه اش پـر از غـم بود
اگـر تـمام ملائک ز گریـه می مـردنـد
به پـای خانه ی آتش گرفته اش کم بود
حدیـث حـُرمت او را به زیـر پـا بـردنـد
زمینـه هـای زمین خوردنـش فـراهم بود
مدینه بود و شرر بود و خانه ای ساده
چه خوب می شد اگر یک کمی حیاهم بود
امان نداشت که عمامه ای به سر گیرد
همـان امـام غریبی که شانـه اش خم بود
یا صادق آل محمد

پاسخ:
پاسخ:
آسمان است و زمین دور سرش می گردد
آفتاب است و قمر خاک درش می گردد

این قد و قامت افتاده درخت طوباست
این محاسن به خدا آبروی دین خداست

این حرم، خانه ی زهراست خجالت بکشید
این حسینیه ی دنیاست خجالت بکشید

شعله پشت حرم فاطمه زاده نبرید
پسر فاطمه را پای پیاده نبرید

می بریدش، ببرید از وسط مردم نه
هر چه خواهید بیارید ولی هیزم نه

آی مردم بگذارید عبا بردارد
پیرمرد است و خمیده ست عصا بردارد

از مسیری ببریدش که تماشا نشود
چشمی از این در و همسایه به او وا نشود

اصلاً این مرد مگر پای دویدن دارد؟!
پیرمردی که خمیده ست کشیدن دارد؟!

بگذارید لبش یاد پیمبر بکند
وسط شعله کمی مادر مادر بکند

شعله ی تازه به چشمان غمینش نزنید
آسمان است و در این کوچه زمینش نزنید

شاید این کوچه همان کوچه ی زهرا باشد
شاید آن کوچه ی باریک همین جا باشد

شاید این کوچه همان جاست که زهرا افتاد
گر چه هم دست به دیوار شد اما افتاد

این قبیله همگی بوی پیمبر دارند
در حسینیه ی خود روضه ی مادر دارند
یه سطل رنگ برداشت، شروع کرد به نقاشی کردن، نمی تونستم باور کنم ...
این موضوع رو به بحث گذاشتم محکم و استوار قلم بزنید ممنون
اگه حال داشتی به دوستاتم بگو

پاسخ:
پاسخ:
سلام

زدیم داداش

یاعلی
موقع نمازش که می شد، فرشته چپ و راست، عزا می گرفتند که چه کنند؛ «إیاک نعبد» را جزء حرفهای خوبش بنویسند یا جزء دروغهایش...

پاسخ:
پاسخ:
آمپاس که میگن ینی این!

بیچاره فرشته های من!!!
سلام

زیاد شما رو تو وبلاگ های دیگه دیدم ولی فکر می کنم اولین بار باشه که دارم تو وبلاگ تون نظر میذارم.. این پست هم به لطف لینکی که حلال ها گذاشته بود پیدا کردم..

فقط خواستم بگم به نظرم بهترین و محکم ترین و علمی ترین دلیل همون حرفی باشه که ما ازش میترسیم بگیم.. چون اصولا تو معرفت شناسی عقل جایگاه بالاتری نسبت به تجربه داره. این علمی که ما میگیم بیشتر تجربی هست و اون علمی که باعث میشه ما از اسلام تبعیت کنیم عقلانی..
ما با عقلانیت به توحید می رسیم. با عقلانیت به صفات خدا می رسیم. باعقلانیت به نبوت و معاد می رسیم. و با این ها به حلال و حرام ها و دستورات شریعت می رسیم......
حرف زیاده اما همین جا قطع کنم بهتره

البته این رو هم بگم که متاسفانه خود من هم همین طورم..
یاعلی

پاسخ:
پاسخ:
سلام

اولن خیلی خیلی خوش اومدین داداش


دومن حرفتون متین.
ولی نمیدونم چرا با همه این تفاسیر ماها از گفتن این کلمه ابا داریم.

چه بلایی سر ما اومده که از گفتن چرندیات و حرفهای چیپ ناراحت نمیشیم ولی از گفتن حکم خدا و امربمعروف احساس بدی بهمون دست میده.

واقعن بعضی وقتا فکرمو مشغول میکنه...
خیلی وقت ها می خوام بگم حرومه
اما ترجیح می دم کلمه را به کار نبرم چون طرف مقابل راجع به چیزهایی بحث می کنه که می شه خط قرمزم و به ذهنش می رسه که هر نظر "شخصی" ش را دمقابل شرع و نظر شارع قرار بده. ترجیح می دم اگر احتمال تمسخر وجود داره من را مسخره کنه نه دین را...
مثال بزنم که اشتباه برداشت نشه: وقتی همکارم می پرسه که چرا مثل امل ها لباس می پوشم. رک می گم که "حجابه، واجبه"
اما به راننده ی تاکسی فقط می گم " لطفا صدای ضبطتتون را کم کنید، اذیتم می کنه "
کلا یک چیزی هایی دلیل اضافه نمی خواد اما همه براش منتظرن که آآآتو هم بگیرند

پاسخ:
پاسخ:
سلام
چی بگم والا

حس میکنم یه جای کارمون اشتباهه که نمیتونیم صریح حکم خدارو بگیم.
نه؟!
۱۶ آذر ۹۲ ، ۱۳:۰۶ محدثه نیک سرشت
سلام.
تلنگر زیبا و به جایی بود...
خداوند پاداشتان دهد...
إنشاءالله که عامل به امر خدا باشیم و قاطع در راه حق...



التماس دعا،
یا حق.

پاسخ:
پاسخ:
سلام

موچکر

دعامون بفرمایید

یاعلی
۱۲ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۰۱ بنای با ثوات
خیلی جالب بود...
پاسخ:
اوهوم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">