يكشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۳۰ ب.ظ
چهار سال با هم توی اکثر پروژه ها کار کردیم و من واقعا راضی بودم از
این همکاری به چند دلیل
1- هدف از کارها یکی بود
2- زاویه دید به دنیا یکی بود
3- هرچند استراتژی هامون خیلی فرق داشت اما کارها غالبا خوب پیش میرفت
و...
گذشت و
گذشت و گذشت تا دوسال پیش...
داشتیم
تازه فارغ التحصیل میشدیم که یهو معلوم نشد چی شد!
همکار
قدیمی ما شد دشمن جدید ما!!!
تو این
کارش هم مثل کارهای قبلیش پشتکار داشت. اینقدر به اختلافات ادامه داد تا به جایی
رسیدیم که ادامه همکاری رو غیر ممکن دیدیم.
علتش هم
جالب بود!
من پیش
خودم فکر میکردم دارم به اون کمک میکنم و نمیخواستم بار زیادی رو دوشش باشه و
میخواستم بیشتر کارهای پروژه رو خودم انجام بدم که ایشون کمتر تحت فشار باشه(بخاطر
مشکلات خانوادگی که اون زمان داشت!) اما گویا ایشون جور دیگه ای برداشت کرد و
خلاصه به این نتیجه رسیدیم که پروژه ای که 3 سال شایدم بیشتر روش جوونی و وقت و
هزینمون رو گذاشته بودیمو بیخیال بشیم...
اینقدر بهم فشار اومد تو اون برهه که حاضر شدم
کلا کار رو بی خیال بشم ولی دیگه با این بنده خدا کار نکنم.
مختصر...
کار
تعطیل شد و ما با کلی خاطره ناچار شدیم حاصل چند سال تلاشمون رو برای غرور بی خود
خودم یا ایشون یا هر دلیل دیگه بندازیم تو سطل زباله....
کار
تعطیل شد ولی دشمنیای ایشون با ما تا زه شروع شده بود انگار...
داشت
قضیه یادمون میرفت که روز یه ایمیل اشتباهی برای ایشون از طرف ما فرستاده شد(علتش
تشابه اسمی ادرس ایشون با یکی از دوستان بنده)
ایشون هم
در یک ایمیل کاملا مودبانه مارو به همه چیزایی که میتونستند متهم کردند از جمله بی
غیرتی بی ناموسی دزدی بی آبرویی و هزار تا چیز دیگه!
بنده هم
در جواب علت ایمیل و اشتباهی که صورت گرفته بود رو توضیح دادم اما...
چند وقت
بعدش شنیدم که ایشون تماس گرفته بودند با دوستان بنده و از همه مهمتر استادم و
هرچی که تونسته بودند به ما نسبت داده بودند و کلی تهمت و غیبت و افترا و...
همه اش
رو میشد بخشید اما یه تیکش خیلی اعصابم رو خورد کرد. به استادم گفته بود حیدری
مانع ازدواج فلانی شده بود در حالیکه به لطف خدا خیلی در زمینه ازدواج همون فلانی
تلاش کرده بودم و الان هم با وجود دشمنی ایشون بازم دارم انجام میدم.
خلاصه از
اون روز تا بحال خیلی سعی کردم این بنده خدا همکار سابق رو ببخشم ولی هنوز که
هنوزه نتونستم
اخیرا
دیدم این قضیه بدجور داره دلم رو خراب میکنه. سپردمش به اربابم امام حسین(ع)
گفتم آقا
اگه شما ببخشیش منم میبخشم و از حقم هم میگذرم...
از اون
روز هم هر روز دعاش میکنم که تو زندگیش موفق باشه و پیروز
واقعا از
خدا پیشرفتش رو میخوام چون آدم با استعدادیه و خیلی میتونه بدرد اسلام بخوره
ولی نمیدونم
چرا ته دلم ناراحته از دستش
کسی
میتونه کمکم کنه که چجوره این بنده خدا رو کامل ببخشم که یه ذره هم ته دلم ناراحت
نباشه؟
ممنون از
کمک دوستان
یاعلی
۹۲/۰۲/۲۲
۰
۰
مردی به نام شقایق
پاسخ:
پاسخ:
سلام
اتفاقا خیلی دلم میخواست بدونم
ولی گویا ایشون نمیخوان با ما حرفی بزنن!
گویا ما کافر حربی هستیم در نظر ایشون!!!
حتی ارتباط ما با برادرشون رو هم کلا قطع کردن!
اینا که چیزی نیست
کلی کارهای دیگه کردم که بتونم ایشون رو ببخشم ولی.....
نشد.
پاسخ:
پاسخ:
سلام
یا دلیلی نداشت یا نخواست که بگه (با شناختی که دارم دومی احتمالش بیشتره)
خدا میدونه ازین صحبتا زیاد کردم با خدا
ولی یه حسی درونم میگه تهمتهایی رو که زده باید ثابت کنه (خصوصا اونهایی که مربوط به ارتباط بنده با دیگران میشه)
بازم سعی خودمو میکنم
دلم نمیخواد دلم حتی یه لکه سیاه از کسی روش باشه
دعام کنید
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
راهکارهایی که داداشم مجنون علی فرمودن خیلی مفیدن
شاید حکمت این خاطره ای که نوشتم همین باشه که یه سری به دلهامون بزنیم ببینیم ایا کسی توش هست که نشه بخشیدش...
امیدوارم بزودی خبر بخشش بدید
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
داداشم واسه همین بود که قضیه رو کلا سپردم به ارباب
گفتم شما ببخش یا حسین تا دل منم آروم بشه
ولی حالا نمیتونم فراموش کنم
از نظر گناه اون بنده خدا و اثراتش بخشیدم به لطف خدا ولی اثرش از دلم نمیره
پاسخ:
پاسخ:
سلام
اکثر این فرمایشات رو انجام دادم
نمیدونم این چه رازیه
تو این عمری که از خدا گرفتم هیچ وقت این جوری نبوده که نشه کسیو بخشید
حتی بدترین دشمنام رو هم به راحتی به دوست تبدیل کردم
حتی کسی که تهدید به کشتنم کرد رو باهاش رفیق شدم
ولی این..........
پاسخ:
پاسخ:
ما سپردیم به ارباب
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
قربونت برم خدااااااااااااااا
پاسخ:
پاسخ:
مطمئن باش هست داداش
خوشالم دوست خوبی مثل شما دارد
دوست ان باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
نمیدونم شاید
به برادرشون گفتم که با واسطه قضیه رو مطرح کنن تا سوتفاهمات و برداشتهای غلط مشخص بشه و کدورتها کنار بره اما..................
راستش نه. استغفار نکردم
ولی ایده خیلی خوبیه
همین الان اینکارو میکنم
ممنونم از لطفتون
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
واقعا ممنون
حتما گوش میدم
انشاالله اون چیزای دیگه هم حیات و توفیقش رو خدا بده
بازم از لطفتون ممنونم
شهادت نصیبتون
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
بنده هم دلم از همین میسوزه (که خودشون پشت ایمانشون پنهان می کنن ....)
البت این بنده خدا خودشو پنهان نمیکرد... واقعا ایمان داشت.
شیطان راه خودشو حتی تو با ایمان ها هم پیدا میکنه
منم براشون دعا میکنم
انشاالله که عاقبت بخیر بشن
ولی جواب تهمتهارو باید بدن اون دنیا
اون دیگه ربطی به من نداره
آبروی مومن رو بردن... همونیکه احترامش از کعبه بالاتره
خدا عاقبت هممون رو ختم بخیر کنه
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
خسته ام....
خیلی...
پاسخ:
پاسخ:
سلام
والا موندم چی بگم
من...
دست ابالفضل...
کاش اینو نمیگفتید...
ممنون از هدیه زیباتون ولی مارو جلوی حضرت خیلی شرمنده کردید
یاد این شعر افتادم
به ماه آسمون میگفت شمع شبستون منی
یاد عمو جونم بخیر... مثل عمو جون منی...
السلام علیک یا قمر العشیره
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
چشم
خدا شاد کنه روح مرحوم دولابی رو
اللهم اغفر للمومنین و المومنات بل احیاء بل اموات
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
خدا خودش کمکمون کنه
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
هرکس مطیع و پیرو خدا باشد...
شاید مطیع و پیرو خدا نبودم که اینجوری شده...
پاسخ:
پاسخ:
سلام
خدمت از ماس داداش
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
یا خیر حبیب و محبوب...
پاسخ:
پاسخ:
سلام
ممنون از راهنمائیتون
راستش ارزشش کم نمیشه! هنوزم معتقدم خیلی میتونه بدرد کشور و اسلام بخوره
حساسیت شاید ولی نمیبینیم هم رو!
دیگه از غریبه ها غریبه تره ولی هرجا هست انشاالله موفق باشه
ممنون از لطفتون
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
به کسی که از بقیه بهتر باشه
البته اگه پیدا بشه!
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
خیلی قبول دارم
ولی دلیلش کم ظرفیتی بندست...
وگرنه بخشش از بزرگانه
برای همین قضیه رو سپردم به بزرگ عالم
تا ببخشه
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
چی بگم والا
ما کلن لم دادیم و داریم همین جمله رو تکرار میکنیم...
کاش میشد فراموش کرد خیلی چیزارو
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام محمد جان
ممنون از راهنمائیت داداش
تا اونجا که یادم میاد دیدگاهمون درست بود
بنده هم خیلی سعی کردم سوئ تفاهمات و اختلافات برطرف بشه ولی ایشون برعکس بنده عمل میکردن
داداش خدا هم حق الناس رو نمیبخشه
خود خدا گفته یه سری از کارها که با ابروی مومن سرو کار داره رو نمیبخشم
حرفت رو قبل دارم در کل
طرح این موضوع تو وبلاگ(دفترچه یادداشت شخصی) آروم شدن روحی و استفاده از نظرات گروهیه... هدف دیگه رو نمیدونم منظورت چیه!!!
ممنون از لطفت داداش
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام بر بنده ی او
هییییییییییییییییییییییی
چی بگم داداش
هرکس به طریقی دل ما میشکند...
پاسخ:
پاسخ:
خیلی بد...
پاسخ:
سلام
گذشتم ازین قضیه یه لطف خدا
ولی سنگینیش هنوز اذیتم میکنه...
خانم هستند ایشان؟چون اگر آقا هستند راحت تر می توانید ارتباط برقرار کنید!
هیچ وقت نخواستید بدانید چرا این عکس العمل را مرتکب شده در مورد شما؟
بنظرم بهتر است سراغ کاری بروید که بیشتر گریه شمارو برای اهل بیت در می اورد مثلاً روضه بخوانید یا بروید هیئت بعد تلخی اش بیرون می اید از روحتان
یا اینکه کاری کنید که بیشترین انرژی را از شما بگیرد آنوقت فرصت فکر کردن به ناراحتی ها یا بدی دیگران را در حق خود پیدا نمی کنید!
یکی از آقایانی که من یک زمانی وبلاگشان را می خواندم نوشته بود وقتی ناراحت می شوم ظرف می شورم این راهم امتحان کنید!
یاعلی