سلام
مقدمه اول:
همیشه به خانومم گفتم ازدواج یعنی شروع اختلافا. شما دو تا لیوانو هم که کنار هم بذارید یه جیرینگ صدا میدن اولش. حالا در نظر بگیرین دو تا انسان کاملا متفاوت، با دو تا شخصیت کاملا متفاوت، با دو تا فرهنگ و محیط کاملا متفاوت، دو تا جنس کاملا متفاوت و هزارتا دیگه ازین کاملا متفاوت ها،قراره بیان زیر یه سقف و با هم زندگی کنن اونم بصورت مشترک! همینجا عمق فاجعه پیداس که چه مسائلی ممکنه پیش بیاد.
مقدمه دوم:
ازدواج پیوند دو نفر نیست. ازدواج عملا پیوند دو تا خانواده هم نیست. ازدواج پیوند دو تا طایفه (فامیل) یا حتی دو تا فرهنگه! پس باید معادلات حاکم بر این دو تا فرهنگ رو به رسمیت شناخت اولا. ثانیا تو تصمیمات و رفتارها در نظرشون گرفت.
مقدمه سوم:
برای هر خونواده ای عزیزترین و حساس ترین داراییش بچه هاشه. و این عزیزی و حساسی تا آخر عمر باقی میمونه. پس خونواده ها (خصوصا پدر مادرا) حتی بعد از ازدواج هم روی بچه هاشون حساسن و نمیتونن ببینن کسی اذیتشون کنه یا براشون ناراحتی ایجاد کنه و در این صورت بشدت واکنش نشون میدن. (این واکنش میتونی بیرونی باشه میتونه درونی باشه ولی حتما هست.)
اصل مطلب:
یکی از قرارهایی که با خانومم اوایل زندگی گذاشتیم این بود که "حریم دعوا"هامون رو حفظ کنیم و تحت هیچ شرایطی نذاریم مسائل درون خانوادمون به بیرون درز کنه. اختلاف و سوء تفاهم و تفاوت نگرش و حتی دعوا و درگیری تو همه زندگی ها هست و تا حدیش هم طبیعیه(بخاطر مقدماتی که عرض کردم)
اما این وسط چیزی که مهمه "توانایی مدیریت اختلافات" هست. یکی از اصلی ترین پارامترها در مدیریت اختلافات این هست که زن و شوهر بتونن با مهارت هایی که دارن (مهارت عشق ورزی، مهارت مذاکره و گفتگو موثر، مهارت گذشت یا...) مشکلات رو بین خودشون حل کنن و نذارن مشکلات به بیرون از خونواده منتقل بشه خصوصا خصوصا خصوصا به پدر مادر ها.
ببینید هر اختلافی بین زن و شوهر پیش بیاد(اینجا منظورم زن و شوهر های هنجار هست نه ناهنجار! اونا موضوعشون متفاوته که بعدا دربارشون صحبت میکنیم) حتی اگه بزنن همه لت و پار کنن، تهش دو دقیقه بعد یا نهایتا دو روز بعد با یه بغل و بوس و هم آغوشی و عذرخواهی حل میشه. ولی اگر این اختلاف رفت بین پدر مادرها حتی بعد از حل شدنش هم تو ذهن اونا باقی میمونه و اثرات بسیار مخربی داره که چندتاش رو عرض میکنم:
1-تغییر ذهنیت والدین نسبت به همسر فرزندشون
ذهنیتشون نسبت به همسر فرزندشون تغییر میکنه و منفی میشه (این ذهنیت ممکنه تا آخر عمر باقی بمونه و بشه مبنای برخوردشون حتی!) ینی اون مشکل بزودی بین زن و شوهر حل میشه ولی بین پدر مادرا و همسر فرزندشون ممکنه حل نشه و اثراتش باقی بمونه.
این قضیه به شدت به کاهش احترام فرد در خانواده همسر هم لطمه وارد میکنه و خصوصا وقتی سر و کله بچه ها پیدا میشه نمودش و اثرات منفیش بیشتر از قبل میشه. خدایی ما هم باشیم حاضر نیستیم احترام قبل رو بذاریم به کسی که مثلا سر دختر عزیز دُردونمون داد زده!
2-استرس شدید از نابسامانی وضعیت فرزند بعد ازدواج
والدین دچار استرس و نگرانی شدید میشن ازینکه حس میکنن شرایط فرزندشون خوب نیست و فکر میکنن که فرزندشون با همسرش دچار مشکل هست(هر چند این مشکل ممکنه خیلی سطحی و زود گذر باشه) و این مشکل تبدیل میشه به یه غول تو ذهن پدر مادر (خصوصا پدرمادر هایی که تجربه کمتری دارن یا مثلا اولین فرزندشون ازدواج کرده)
این غول شبانه روز روحشون رو میخوره و زخمی میکنه و واقعا تبدیل میشه به یه سوهان روح براشون.
لذا خوشی و لذت زندگی میشه برای بچه ها ولی ناراحتی و حرص و اضطراب برای پدرمادرا که خب خدایی نامردیه دیگه!
3-تصمیمات و رفتارهای احساسی و خلاف عقل
ممکنه بخاطر علاقه شدیدشون به فرزند درگیر محاسبات و تصمیمهای احساسی بشن و کارهایی رو انجام بدن که تا آخر عمر هم به خودشون آسیب بزنن هم به بچه هاشون که الان همسرن باهم و قراره یه عمر با هم زندگی کنن (نمونه اش هفته گذشته سر یه دعوای خیلی معمولی و بحث زن و شوهری بین همکار ما و خانومش، خونواده خانوم از یه شهر دیگه نصفه شب اومدن و بابای دختر خانوم که از قضا همین یه دختر رو هم داره و تجربه کمی داره با همکار ما درگیر شدن و کار به زد و خورد فیزیکی و پلیس و دادگاه و این چیزا کشیده! حالا سر چی؟ سر اینکه مثلا امشب بریم فلان جا غذا بخوریم یا بهمان جا! به همین مسخرگی تا آخر عمر این دو تا خونواده چشم دیدن هم رو ندارن!)
4-برداشت ها و قضاوت های یکطرفه
اصولا هیچ قاضی یا داوری با شنیدن حرفهای یک نفر حکم نمیکنه. از طرفی هیچ قاضی یا داوری حق نداره برای دعاوی نزدیکانش(بخاطر علاقه و ارتباطی که وجود داره) حکم کنه. این موضوع جزو قوانین مشاوره ه هست و یه مشاوره نمیتونه به نزدیکانش مشاوره بده.
ولی با انتقال مشکلا به پدر مادرا، اولا غالبا حرفهای یه نفر شنیده میشه و اون وجه ماجرا مغفول میمونه که خودش باعث انحراف برداشت و قضاوت میشه. از طرفی بخاطر علاقه و پیوند شدیدی که بین والدین و بچه ها هست غالبا (نه همیشه!) حق به فرزند خودشون داده میشه بجای اینکه حق و حقیقت بصورت واقعی شناخته بشه و بر اون اساس تصمیم گیری بشه و مشکل ریشه ای حل بشه. لذا ورود پدر مادرها و قضاوتاشون در بسیاری از موارد (نه همه موارد) کارو بدتر میکنه بجای اینکه بهتر کنه!
5-ارائه راه حل های غلط
هر خونواده ای حتی خونواده جدید تشکیل شده، برای خودش خط مشی و قوانینی داره. حتی اگه اون قوانین رو ننوشته باشن هم بصورت ناخودآگاه این قوانین تو زندگی جاری میشه.
الزاما قوانین خونه من با قوانین خونه پدرم یکی نیست و حداقل بخاطر فاصله بین نسل ها و نگرش هاشون این قوانین بخش هاییش متفاوته و لذا هنگام تصمیم گیری ها ممکنه به نتایج متفاوتی ختم بشه.
در حل مسائل خانوادگی هم دقیقا همینطوره و راه حل ها متناسب با قوانین حاکم بر خانواده تدوین و اجرا میشن. با ورود پدر مادرها به مشکلات یک زوج جوان، راه حل هایی که ارائه میشه غالبا بر اساس قوانین و روش های حاکم بر اون خانواده هاست بدون در نظر گرفتن چارچوب و قوانین خانواده جدید!
لذا بعضا راه حل هایی ارائه میشه که یا غلطه یا حداقل بهترین راه نیست! (نمونه بارزش برخوردهای عروس و مادر شوهر یا برعکس هست که تو این قضیه نگاه مادرهای قدیم با عروس های جدید بسیار متفاوت و راه حل هاشون هم برای حل این مسئله متفاوته و اگر بخوایم رو راه حل های قدیم بریم جلو واوبلا میشه)
جمع بندی:
با نگاه به مسائلی که مطرح شد، ما تصمیم گرفتیم "حریم دعوا" هامون رو نگه داریم و نذاریم هیچ وقت مسائل و مشکلاتمون به خونواده هامون کشونده بشه و از دعوا و قهر و اختلاف ما یا حتی بی پولی و سایر مشکلاتمون مطلع بشن. اینکه چقدر موفق بودیم تو این قضیه به کنار، ولی واقعیتش اینه که بعد حدود 10 سال مطمئنیم این تصمیم تصمیم درستی بوده و میتونیم توصیه کنیم به سایر دوستان که شما هم این کارو انجام بدین :)
توصیه کوچک برادرانه:
در مواقعی که زوجین نتونن مشکلشون رو خودشون حل کنن (یا بخاطر نداشتن تجربه و مهارت حل مشکل، یا واقعا بزرگ بودن و غیر قابل حل بودن اون مسئله) و نیاز به ورود نفر سومی برای شنیدن حرفها و ارائه راهکار برای حل مسئله هست، پیشنهاد میکنم بجای رفتن سراغ خونواده ها، به مشاور امین، دلسوز و باسواد که سابقه و تجربه بالایی در مشاوره زوجین داشته باشه مراجعه بشه (نه هر کی چارتا کتاب روانشناسی خونده و یه مرکز مشاوره زده برا پول گرفتن از مردم!)
چون هم بی طرف برخورد میکنه، هم تخصصش شناخت ریشه ای مشکله و میتونه بر اساس اون شناخت ریشه ای راه حل ریشه ای برای حل مسئله ارائه کنه اونم بصورت علمی نه خاله قزی بازی.
ان شاالله که شاد باشید و خوشبخت ^_^