مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

***

شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.

در دشتهای دور، لابه‌لای سنگها می‌روید و به آب باران قناعت دارد

تا همواره تشنه باشد و بسوزد.

داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشته‌اند.

شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون

اما میان این دو چه نسبتی است؟

*******
اگرچه برگهایی زرد دارند
و در دل شعله هایی سرد دارند
کسی اما نمیفهمد که یک عمر
"شقایق"ها دلی پر درد دارند...
******
به ظاهر مرد:.متاهل:.
کارشناسی مهندسی شیمی
ارشد مهندسی هسته ای
صنعتی اصفهان:.

مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:.
متاسفانه ساکن تهران!

فقط حسین...
همین.

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

چادرم...

يكشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۴۱ ق.ظ

سلام


جمعه بود. داشتم درس میخوندم واسه امتحان امروز!

یهو مادر بزرگوارم تماس گرفت با گریه که علی زود خودتو برسون....

حال خواهرم بد شده بود یهو. سر درد وحشتناک و تهوع و ...

رسیدم خونه دیدم بچه داره میلرزه صورتش شده عین گچ!

بغلش کردم گذاشتمش تو ماشین و رسوندمش بیمارستان...


وسط ناله هاش که بزور به گوشم میرسید هی میگفت:

چادرم... داداش چادرم... داداش چادرم... چادرم... چادرم نیفته... چادرم رو بکش روم...چادرم نره کنار... چادرم... چادرم.... چادرم...


بعد از اورژانس و سی تی اسکن بردیمش بخش زنان. وقت ملاقات بود منم رفتم تو. تقریبا هیچ مردی نبود. آروم چادرش رو از دورش برداشم و گذاشتم کنار که راحت بخوابه. دکتر اومد بالا سرش. داشتم با دکترش حرف میزدم دیدم داره دستمو فشار میده.

گفتم: جونم عزیزم؟

گفت: چادرم کو...


گفتم اینجا که مردی نیست غیر از من؟! با اشاره چشمش آقای دکتر رو نشون داد! چادرش رو کشیدم روش...


+

10 سالشه کلا!

چند روز پیش بهم میگفت داداش فهمیدم کاری که آدم تو جمع خجالت میکشه انجام بده رو تو تنهایی هم نباید انجام بده چون خدا راضی نیست!

میگفت داداش بعضی این خانوما رو که میبینم دلم براشون میسوزه!

اینا نمیدونن با بی حجابیشون دل امام زمان رو میشکونن!


++

یکی از دغدغه های این روزام ازدواج این آبجی کوچیکس. هر چند هنوز خیلی کوچیکه ولی با این استعداد و سطح فکر و اعتقادات و مهربونی و اخلاق خوب این بچه میترسم هم کفوی براش پیدا نشه. خیلی میترسم.

سر ازدواج اون یکی خواهرم اصلا نگران نبودم.

ولی این یکی فرق میکنه...


آخرش بخاطر محبت زیاد من به این دختر خدا آزمایشمون میکنه. میدونم.

تو خونه پدری وقتی مجرد بودم فقط کافی بود صدای گریه "زینب خانوم" بلند بشه! دیگه فرقی نداشت کی باشه. هر کی بود لهش میکردم. هنوزم هم همینطوره...



درخواست:

دوستان کسی شوهر خوب هم کفو آبجی کوچیکه ما سراغ داره واسه7 الی 10 سال دیگه؟!

کسی که از 7 سالگی نماز شب بخونه

کسی که به معلمشون تذکر بده بخاطر گذاشتن موسیقی نامناسب تو کلاس اول!

کسی که تو 5 سالگی آرزوش باشه شهید بشه تا علی اصغر رو بغل کنه و ازش مراقبت کنه که تیر بهش نخوره.


کسی که با دیدنش آدم یاد خدا بیافته...

۹۳/۰۸/۲۵ موافقین ۱۸ مخالفین ۰
مردی به نام شقایق

نظرات  (۴۹)

۲۵ آبان ۹۳ ، ۱۱:۳۵ پلڪــــ شیشـہ اے
ماشاءالله ...
- از خودم شرمنده شده ام!!! 
خدا حفظشون کنه، مشخصه پدر مادرتون زحمت بسیاری می کشند برای تربیت فرزندان شون. امام حسین حافظ و نگه دار این بزرگواران باشند.

داشتم با مادرم متن را می خواندم فرمودند خدا از این عروس ها نصیب و قسمت مان کند.

+ حس متن خوب تون در وصف نگنجد.
پاسخ:
اختیار دارید

شما بزرگوارید

ان شاالله خدا داماد و عروس خوب نصیب مادر شما و مادر ما بکنه.

+
حس اون عکس گاوهای شما بیشتر!
خدا حفظش کنه ان شاءالله ...
پاسخ:
سلام

ممنون

خیلی خوش اومدین عزیز
۲۵ آبان ۹۳ ، ۱۵:۲۳ باید مراقب بود ...
:)

خدا حفظشون کنه ..

++ مورد داریم سراغ اما خب ؛ حیف  کوچیکه ... 
محمد طه  ( بچه خواهرم) الان 5 سالشه 
گاهی مطمئن میشم که شهید خواهد شد اون موقع ست که می فهمم چقدر بهش وابسته ام ...
خودش که میگه منتظرم فقط جنگ بشه قراره با بابام با هم بریم 

چند وقت پیشا خیلی ناراحت بود ازش پرسیدم چی شده ؟
گفت : امروز نماز صبحم قضا شد .. :(((((
بدون اینکه کسی بهش بگه تمومه نمازاشو اول وقت میخونه ؛ گاهی اوقات تو اوجه شلوغی و مهمون اولین نفره که میره وضو بگیره و یاد بزرگ تر ها هم میندازه 
به خواهرم میگم انقدر بهش سخت نگیر گناه داره میگه من ابدا بهش چیزی نمیگم خودش فکر میکنه باااااید بخونه 
اصن یه جوریه 
از منم ایراد میگیره گاهی مخارج حروف نماز رو ...
تازه رو چادر هم خیلی حساسه :D

حیف مورد ها میخورد اما یه چند سالی .... :)

+  +

پاسخ:
ما شاالله خدا حفظشون کنه و ثابت قدم تو مسیر حق.


دقیقا بنده هم به مادرم همین رو میگم. میگم اینجوری نمیتونه تو جامعه دووم بیاره. اذیت میشه.
میگه فکر کردی این کارارو بخاطر حرفای من داره میکنه؟
خودش میخواد.

اون هم نه از روی احساسات بچه گانه!

بعضی وقتا پاکی و معصومیت بچگانش با چنان شعور عمیقی قاطی میشه که یکی مثه من که عمری با بچه ها و کارهای تربیتی گذرونده انگشت به دهن میمونه!



++

عه عه عه!
جدی جدی عکس طرف رو فرستادین؟!!!

عاقا ما اصن دختر شووَر نمیدیم... (شوخی!)

ان شاالله با دسته گل و شیرینی 7 سال دیگه تشریف بیارید منزل پدری ما.

خدا حفظشون کنه. ان شاالله خوشبخت بشن به حق علی
سلام
خدا حفظش کنه
خوشم اومد که خودتون خوب میدونید:

آخرش بخاطر محبت زیاد من به این دختر خدا آزمایشمون میکنه. میدونم.

مراقب باشید.
ان شاء الله همونطوری که خودش میخواد شهادت نصیبش. اینجور آدما دنیا براشون قفسه.
پاسخ:
سلام

این روزا التماس میکنیم خدا اینجوری آزمایشمون نکنه.

میدونم که نمیتونم...

ان شاالله اول داداشش بعد خودش.
 
از اونجا که سن فقط یه عدده!(من اصلا موافق نیستم) یه برادر زاده دارم یک سال و نیمشه الآن. مطمئنا اینجوری که دارن بزرگش میکنن بتونه کفو آبجی شما باشه!
اگه اجازه بدید بیایم حرفاشونو با هم بزنن!
پاسخ:
اولن که اول باید از فیلتر بنده رد بشه! اون هم بطور حضوری!!!

ثانیا ما عادم بزرگا پس زبون و هوش این آبجی کوچیکه بر نمیایم!!! اون وقت به کوچیکتر از خودش شوهرش بدیم؟!

بیچارش میکنه پسر ِ بنده خدارو


ضمنا مهریه بر اساس تاریخ تولد برادر عروس اونهم به سال میلادی!
سلام.الان حالش بهتره ان شاالله؟
پاسخ:
سلام

هر روز از سر کار که برمیگردم اول میرم دیدنش.

خدارو شکر خوبه.
ولی ازینکه پدرم هی میبرتش تست و آزمایش و اینا نگرانم.

اصولن پدر بزرگوار ما بسیار خود دار هستن و هیچی نمیگن!

ان شاالله که چیزی نیست به لطف خدا


+
درباره کامنت خصوصی
بروی چشم!
سلام
خدا حفظش کنه.
برای انسان افتخاره که همچین خواهری داشته باشه.
لطف کنید بهشون بگید برای ما هم دعا کنه.
التماس دعا.
پاسخ:
سلام

خدا همه ی نسل بعد رو حفظ کنه

البت واسه ایشون هم افتخاره که همچین برادری داره!!!!!
(آیکون اعتماد به نفس و خود تحویل گیری مضمن و اصن همه چی!)

ما خودمون تو صف دعاییم داداش...
۲۵ آبان ۹۳ ، ۲۱:۴۶ منورالفکر
مهندس
به زینب بانو بفرمایید دعایمان کنند

این نسل، خواصی دارد که دچار یقینم میسازد
یا نسل سربازان مولایند
یا
والدین سربازان مولا

اگر مقدر باشد به آزمایش شما
باید از خدا نصیب و صبر و رضا بخواهید نه تغییر کانال ابتلا...

یقین بدانید
صالح ماندن در راه خدا ودین ش، هیچ عاقبتی جز شهادت ندارد...
پاسخ:
سلام

ما خودمون تو صف دعاییم عزیز!! :)
چشم.

فرمایشاتتون رو قبول دارم

راضی ام به رضای خدا.

یه بار داشتم با مادرم صحبت میکردم. همین چند وقت اخیر

داشتن میفرمودن که حاضر نیستم به هیچ وجهی سختی شمارو ببینم! برام تحملش سخته! نگرانتم...
(زمانی بود که زیاد برای سخنرانی هسته ای این شهر و اون شهر میرفتم و کمی هم تهدیدات زیاد شده بود!)

با خنده گفتم پس اگه بخوام شهید بشم چی؟

چشاش پر اشک شد و گفت:
اون وقت راضی ام به رضای خدا...


از اون روز خیالم راحت شد. یه حس آرامش نزدیک به مرگ...


در هر حالتی راضی هستیم به رضای خدا هر چند خیلی وقتا کسب رضای خدا سخت ترین کار عالمه!
۲۵ آبان ۹۳ ، ۲۱:۴۷ منورالفکر
راستی حالا بهترند ان شالله؟
پاسخ:
سلام داداشم

بله خداروشکر

ولی همچنان درگیر آزمایش و عکس برداری و اینها برای کف دلیل.
چشم تون پر نور/ تشکر
پاسخ:
جیبتون پر پول!

این عکسی که گذاشتین،عکس زینب جان که عکس زینب جان نیست قطعا :)
پاسخ:
نیست ولی بسیار شبیهه!

البته این دخترخانوم تو عکس بسیار ناز و مظلوم تشریف دارن. زینب خانوم ما شیطنت از چشمهای مبارکشون تراوش میشه بیرون!!!

اصن یه وضی....
سلام

خداحفظشون کنه
ان شاءلله به موقع خودش همسری هم کفو خودشون پیدا بشه و دل شما رو از نگرانی دربیاره...
پاسخ:
سلام

ممنون

تا اون موقع من دق کردم!

سلام

انشاالله خدا حفظشون کنه

 

پاسخ:
سلام

موچکر.
سلام
کی به شما گفته پست بذارید؟
مگه سرتون شلوغ نیست؟
مگه مهربان همسرتون استراحت مطلق نیست؟
مگه درس ندارید؟
مگه کارای خونه نمونده؟
مگه خواهرتون بیمارستان نیست؟
تازه کامنتا رو هم جواب می دید؟؟
تا 6 ماه دیگه اینجا ها پیداتون نشه
والا

خب دعواها تموم شد.
-----------------------------------------------------
خدا رو شکر
خدا حفظش کنه
ان شاءالله خدا شِفاش بده
خدایا نگهش دار برای امام زمان عج
نگهش دار تا آقا لبخند به لب هاش باشه
نگهش دار برای نسل طیب و طاهری که باید تربیت کنه برای اسلام
علم و تقواشو بیشتر کن
از بین گل هایی که آفریدی؛ خودت یه علی اکبر صفت براش کنار بذار
و
خانوادشو هیچ وقت به گرفتار شدنش به بلا یا سختی امتحان نکن
خدایا این جور بچه ها رو زیاد کن تو جامعه
ان شاء الله به حق مولاتنا فاطمه الزّهرا

ان شاء الله پام برسه به کربلا دعاگوشم
:)

التماس دعا
پاسخ:
سلام

اوه اوه اوه! ینی همچین دعوایی رو بابام تو این همه سال باهام نکرده بود!
لت می اکسپلین...

هم درس داریم هم کار خونه هم ....

ولی اوقاتی که سر کاریم یه سری وقت استراحت داریم که ما ازش برای امور مجازی استفاده میکنیم البته اجازش رو گرفتیم از شرکت!

تا 6 ماه دیگه؟!!!

نههههههههههههههههههههههههههههه

به قول آقوی همساده اصن داغونُم کِِِ ِردی آقو... له له شدما آآآآآآآااااا...


-------------------------------------------
در ازای همه دعاهای خوبی که لطف فرمودید فقط میتونیم بگیم:

الهی زودتر پاتون و دلتون برسه کربلا...

یاعلی
۲۶ آبان ۹۳ ، ۲۲:۱۹ ˙˙·٠•✿ اِقلیما ✿•٠·˙˙
خدا شهیدشون کنه ان شالله
---------------------

یه موتور گازی داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت.

یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند، رسید به چراغ قرمز. ترمز زد و ایستاد .

یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد:
 
الله اکبر و الله اکــــبر ...

نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب.

اشهد ان لا اله الا الله ...
 
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه ؟!

قاطی کرده چرا؟!

خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقا مجید ؟ چطور شد یهو؟ حالتون خوب بود که !

مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت :

"مگه متوجه نشدید ؟

پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن .

من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه. دیدم این بهترین کاره !"

همین!

"برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین” (شادی روحشون در سالروز شهادتش صلوات)

پاسخ:
سلام

ان شاالله

البته اول بزرگتر بعد کوچیکتر!

+
خدا روحشون رو ازینی که هست شادتر کنه و روح مارو باهاشون محشور.

یاعلی
۲۷ آبان ۹۳ ، ۰۹:۵۹ تجربه ما...
سلام...

خدا نگهش داره واستون این دختر گل رو...

خدا کنه خدا از خیر بعضی آزمایشا از ما آدما بگذره. ولی خب میگیره دیگه. چه میشه کرد..... ولی مهم اینه که وقتی با کسی که دوسش داری آزمایش بشی بتونی با وجود اینکه خیلی دوسش داری بتونی قشنگ ببینی کار خدا رو. بتونی بگی «ما رأیت إلا جمیلا...» آخه هر دوست داشتنی یه هزینه ای داره که باید بپردازی.

«اللهم أصلح کل فاسد من أمور المسلمین»
پاسخ:
سلام

ممنون. خدا شمارو هم نگه داره که حسابی آبروی اسلام و مسلمین رو نقطه چین کنید!

+
هیچی.
میگیره دیگه! چه میشه کرد...

مام خودمون رو از رو نمی ندازیم! میگیم خدارو شکر(ینی چاره ای دیگه نداریم غیر این!)


ما برای اونایی که دوستشون نداریم هم هزینه میپردازیم(منظورم شما نیستیا! یه وخ به خودت نگیری!)
چه برسه به اونایی که دوستشون داریم.


این دعای آخری آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآااااااامین...

بویژه فاسد منظور!
۲۷ آبان ۹۳ ، ۱۴:۴۹ بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
ماشاءالله

خداحفظشون کنه...

خدا میرسونه بهشون نگران نباشید...
پاسخ:
ممنون


امید به خدا!


سلام
خدا برای اسلام و خانواده حفظشون کنه

درحال حاضر ان شاءالله حالشون خوب شه تا بمونه شوهر کردنشون :))

بنده هم برادری دارم ک علاقه فرااااااااوونی بهش دارم-یه سالی از خودم کوچکتره

یه بار ک داشتم حسابی خرابکاری میکردم با حرفش آنچنان زد توگوشم ک تا 3-4 روز داشتم از دردغفلت گریه میکردم-خداروشکر میکنم که بود تا بیدارم کنه...البته سر همون قضیه هم یکی از راحتترین درسهامو افتادم!

گاهی وقتها ک به ازدواجش فکر میکنم میبینم حاضر نیستم بذارم خانواده هرکسی رو براش بگیرن-با هر مکافاتی هم باشه والدین رو راضی میکنم ک یه دخترهم کفو خودش براش بگیریم

گاهی ک روضه های مربوط به حضرت زینب رو گوش میدم به خودم میگم تو ک انقد سعید (برادرم) رو دوست داری وقتی برا چن لحظه به حال حضرت زینب فکر میکنی داغون میشی-چه رسد به حال بانو که...
السلام علیک یا ام المصائب

به زینب خانوم بفرمایید دعامون کنن
یاعلی
پاسخ:
سلام

خدا برادر شما رو هم حفظ کنه

یه عزیزی میگفت گاهی خدا از زبون همین آدمای معمولی اطراف ما با ما حرف میزنه!
ولی کسی نیس که صدای خدارو بتونه تشخیص بده...


افتادن درسی مهم نیست. کاش تو زندگی نیفتیم! کاش از چشم محبوب نیفتیم...

یاعلی
آدم یک حس شعف و بهجت درونی بهش دست میده وقتی این چیزا رو میشنوه. خدا حفظ کنه این خواهر شما رو

به شخصه معتقدم محاله که کفو کسی وجود نداشته باشه. همون دور و اطراف خودش فقط یه کم زحمت بیشتر برای پیدا کردنش لازمه.
پاسخ:
سلام

بله. بنده هم هر وقت ایشون رو میبینم دلم شاد میشه. خصوصا وقتی می دوئه تو پله ها و میپره بغل آدم و ...


+
یه کم زحمت؟!

 آدم هایی که بیشتر از سنشون میفهمن تو زندگی خیلی بیشتر از بقیه اذیت میشن.

آرزو میکنم خدا عاقبتشون رو به خیر کنه و ختم به شهادت 

پاسخ:
دقیقا

بعضی وقتا بدون اینکه کسی بفهمه یه گوشه گریه میکنه

مادرم میگفتن وقتی ازش میپرسم چرا میگه چون امام زمان تنهاس!
کسی به فکرش نیس....


ممنون
سلام
خدا حفظش کنه...
ان شاءالله روز به روز به ایمانش اضافه شه و عاقبت بخیر شه..
التماس دعا

 
پاسخ:
سلام

ان شالله

خدا مارو هم معتقد کنه به خودش.

بروی چشم

یاعلی
۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۳۴ واقعیت سوسک زده
خدا حفظشون کنه ...
با دختر ده ساله چکار دارین آخه
هم کفوش را هم خدا خودش جور می کند در آینده ان شاء الله به وقت مناسبش !
پاسخ:
ان شاالله

ما کاریش نداریم که! اون مارو بیچاره کرده دست از سرمون بر نمیداره با سوالاش...

خدا از دهنتون بشنوه!
۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۵:۱۱ کنیز زهرا(س)
سلام..بعدازمدتهاکه بخاطرمراسمات محرم و..نتونسته بودم بهتون سربزنم,امروزفرصت شدپای نت بشینم..وبعدازاین مدت مسرتبخش ترین مطلب رودیدم..
خداحفظش کنه عزیزدلمون رو..نگران شدیم,انشالله حالشون خوب باشه..
منم یه داداش 8ساله دارم که عجیبه حرفاش,سوالاش..شیفته ی حضرت علی(ع)واز5سالگی مدح حضرت میخوند,عاشق آقاست..این چندوقت که هیئت بودیم به همه ی هم سن وسالاش سفارش کرده بودحضرت آقافرمودن توعذاداری پیراهن هارودرنیاریدپس بایدبه حرفشون گوش کنیم!
یه دوستی داریم که میگه وقتی پسرم بامحمدمهدی یه روزپیش همند,پسرم تایه هفته ازامام زمان حرف میزنه..
خداهمه ی این بچه هاروحفظ کنه..ومسیروعاقبت هممون روشهادت قراربده
+
جاتون خالی دیشب شب آخرمراسمات دهه دوم محرممون بودوبنام مادر(س)..بعدمراسم یه روضه ی خودمونی براخادماداشتیم که خیلی باصفابود..مادعاگوی شماوخانواده بزرگوارتون بودیم شماهم مارودعابفرمایید
                                                               یاعلی
پاسخ:
سلام

بعضیا هستن
که آدم وقتی میبینتشون
یاد خدا می افته

اینا فرشتن
بی شک...

+
خداروشکر

خیلی لطف فرمودید.
خدا رزق معنویتون رو زیاد و زیادتر کنه بحق مادرمون فاطمه زهرا سلام الله علیها

بروی چشم. حتما.

یاعلی
۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۶:۳۸ خارج ازچارچوب
خدا حفظش کنه...
بهشت مال ایناس،جاها خوب خوبش که گنده‌هاش حسرتشو می‌خورن
پاسخ:
سلام

ان شاالله

البته اگه تو این وضع جامعه همینطوری بمونن!
سلام؛
خداخیرتون بده؛ممنون که این پست رو گذاشتین.
ان شاءالله حال زینب جان کاملاخوب میشه.
بهش بگیدبرام دعاکنه؛حتمابگید.حتمـــــــــــــــــــــــــا
یاعلی
پاسخ:
سلام

تشکر

بروی چشم

حتمنننننننننننن

یاعلی

خدا حفظش کنه :)

خواهر کوچیکتون فوق العاده خانومه

پاسخ:
ممنون

بله خب

به داداشش رفته(خانومی معادل آقاییه تو آقایون!)
۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۱:۲۲ ˙˙·٠•✿ اِقلیما ✿•٠·˙˙

چند وقت است دلم میگیرد

دلم از شوق حرم میگیرد

 

مثل یک قرن شب تاریک است

دو سه روزی که دلم میگیرد

 

مثل این است که دارد کم کم

هستیم رنگ عدم میگیرد

 

دسته سینه زنی در دل من

نوحه می خواند و دم میگیرد

 

گریهام، یعنی باران بهار

هم‌ نمیگیرد  و هم میگیرد

 

بس که دلتنگیِ من بسیار است

دلم از وسعت کم میگیرد

 

لشکرِ عشق، حرم را به خدا

به خود عشق قسم میگیرد

)قیصر امین پور(

پاسخ:

خدا را شکراگر امروز غم هست

حرم هست و حرم هست و حرم هست....

۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۲:۱۴ بنای با ثوات
حال زینب بانو چطوره؟
خوبه الحمدالله؟
:)
پاسخ:
سلام

خداروشکر
حال عمومیش بهتره

ولی از نگرانی پدرم نگرانم!
ماشاءالله
خدا حفظش کنه الهی
خدا همچین بنده هایی رو حفظ میکنه. خدا مواظب تمام بنده هاشه مخصوصا اونایی که اسمشون زینب هستن. مخصوصا این زینب
پاسخ:
سلام

ممنون از لطفتون

بله تو کار خدا که حرفی نیست. ولی خب دل برادره دیگه!


۰۲ آذر ۹۳ ، ۱۳:۴۰ چهل و چهار
ان شاءالله خدا حفظش کنه.
خوشبحالش واقعن
پاسخ:
ممنون

:)
خدا حفظش کنه......

پاسخ:
ان شالله
سلام آقای مهندس یه پست در مورد مذاکرات هم بذارید
پاسخ:
سلام

مذاکرات پست نمیخواد داداش

جشن میخواد.

باید بریزیم تو خیابون شادی کنیم که داره ارزونی میاد... بح بح...
۰۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۱۴ کنیز زهرا(س)
سلام بزرگوار..
حال زینب بانوی ماچطوره؟ازطرف من بهش بگید"مادرم زهرابه عشق نام تو..تکیه بردیوار ودر دارد,دعاگویدتورا..."
سالم باشه انشالله
                                               یاعلی
پاسخ:
سلام

خداروشکر خوبن

ممنون از لطفتون

یاعلی
خداحفظشون کنه زینب خانوم رو..
ما هم ی دختردایی 10 ساله داریم که به شخصه همیشه به حالش غبطه میخورم..
یادمه امسال که خیلی ضعیف شده بود از روضه گرفتن،مادرش گفت امروز نباید بگیری،کارامون زیاده،خسته میشی..اومده بود و مثل ابر بهار گریه میکرد که خواهش میکنم اجازه بده روضه بگیرم..رفت از مادربزرگم پرسید که الان باید روضمو بگیرم یا از مادرم اطاعت کنم..
یه وقتهایی سوالاتی میپرسه از آخرالزمان و نشانه هاش، که حس میکنم باید از هبوط حضرت آدم تا قیامت رو تو پاسخ سوالش جا بدم..
و امر به معروف و نهی از منکری که میکنه آدم رو روووزها به فکر فرو میبره..
اینجور آدما از حالا معلومه شهید میشن.. از احترام به پدر و مادرشون، از نمازاشون، از صوت زیبای قرآنشون مشخصه عشقی که به خدا دارن..

همه اینا رو گفتم که بگم برای این دختر دعا کنید،مادرشون سرطان دارن و مدتیه دکترها جواب کردند...
نگرانشم..چون با همه ی بزرگشیش،سخته براش که مادری باشه برای برادرش و خانوم خونه..
دعاکنید انسی که باقرآن داره بهش قوت بده... دعاکنید اگر صلاحه سایه ی مادر بالای سرش بمونه به حق حضرت زهرا :-(
پاسخ:
سلام

اولش خوشحال شدم آخرش ناراحت!

حتما دعاگوشون هستیم.
۰۴ آذر ۹۳ ، ۲۰:۵۴ پشت کوهها
صدقه بده داداش :)
پاسخ:
هر روز میدیم...
سلام
فقط بگم یادش بخیر....

+

من یکی رو میشناسم. الان 22 سالشه. چطوره؟ 
پاسخ:
سلام


سنش کمه!

یه سن بالاتر پیدا کنین

:)
سلام
وبتون رو همیشه میخونم-خاموش-ولی الان که این مطلب رو خوندم دلم نیومد نظر نذارم.
خدا حفظ کنه خواهرتونو. چقدر عجیب و چقدرتر کم هستن اینجور افراد که از بچگی...
ناخودآگاه یاد خانوم حضرت زهرا افتادم!
دعاگوی زینب بانو هستیم،اگر قابل باشیم.
پاسخ:
سلام

ممنون از لطفتون

دعا بفرمایید تو مسیر اهلبیت بمونن و بمونیم و بمونید...

لطفتون مستدام...

خوش اومدید

یاعلی
خدا حفظشون کنه
بعد شهیدشون

سلام بر اخوی بزرگوار
شهادت نصیبتون ان شاء الله
التماس دعا داریم شدید
پاسخ:
ان شاالله


علیکم السلام خواهر گرامی
ممنون

دعاگوهستم به شرط لیاقت

یاعلی
وای من چه اشتباه عجیبی کردم در روایت خاطره ام!

روضه نه روزه...
پاسخ:
انسان ممکن الخطاس داداش...


دونت ووری..
نو پرابلم...
والا من که تو دور و بری ها همین یکی رو مناسب میدونم!
کس دیگه ای نیست!
البته یکم شاید زیادی سختگیر تشریف داره! چون به من میگفت رانندگی ممنوع! :دی
پاسخ:
اصن ما دختر نمیدیم!
۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۹:۵۵ خاکیان خط شکن
سلام

خدا حفظشون کنه... خوب باید به خانواده بزرگوار خداقوت گفت... پس خدا قوت...
ان شاالله خدا همنشین صالح قسمت زینب خانوم کنه..

یازینب
پاسخ:
سلام

ممنون لطف دارید

ان شاالله خدا همه ی دخترای خوب شیعه رو کم کفو نصیبشون کنه

یاعلی
سلام
متن شمارو کاملا درک میکنم...
صمیمیت من و برادر بزرگترم مثل شماست....خیلی خوبه ادم یه برادر بزرگ داشته باشه از نوع خوب
+
خیلی برام جالبه که از7سالگی کسی نماز شب بخونه...
از خودم واقـــعا شرمنده شدم:((
پاسخ:
سلام

بله خب.
برادر بزرگ نعمتیه اصولا!!! (آیکون خود تحویل گیری)
کیه که قدر بدونه!

+
بعضی وقتا نگران آیندش میشم که چطور وارد اجتماع باید بشه...
۲۳ آذر ۹۳ ، ۲۰:۰۵ از تبار باران
سلام
خدا حفظش کنه 
خوش به حالش 
من رو هم بذارید تو صف التماس دعا بی زحمت 
ان شاءالله که حالشون هم خوب خوب بشه .
پاسخ:
سلام

ممنون

خداروشکر خوب هستن (از میزان شیطنت ها مشخصه!!!)

لطف دارید شوما
۲۳ دی ۹۳ ، ۱۴:۱۰ خانم معلم
جیگرمو اتیش زدی ... 

یه دوستی داشتم دختر کوچیکش شب از مهمونی که بر می گشتن توی ماشین خوابش برده بوده. موقعی که پدرش اومده بغلش کنه ببره اونو توی خونه بزاره یهویی گفته روسریم کو ؟! ... 

الان یاد اون افتادم ... 

ان شاالله که هم کفوش پیدا میشه . این بچه ها نظر کرده هستند و مطمئنا اوضاعشون جور دیگه است ... 
خوش به حال شما با این خواهر و خوش به حال اون با این برادر و بیشتر از همه خوش به سعادت پدر و مادر بزرگوارتون ... 

زیر سایه خدا و اهل بیت و این پدر و مادر کل خانواده سالها سلامت و خوش و با آرامش زندگی کنین ان شا الله 
پاسخ:
خوشبحالش با این برادر :))))

+
ممنون از لطفتون
۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۱۷ آمنه میلان
سلام. چه خانمی... خدا حفظش کنه... خوش بخت باشه انشالا...
پاسخ:
سلام

ممنون

لطف دارید


این پست قدیمیه ولی انقدر دل نشین بود که حیفم اومد نظر نذارم
خدا عاقبتشون رو بخیر کنه و همین طور شما رو که با این که زندگی مستقلی دارین ولی از خواهرتون غافل نیستین ، من همیشه میگم هر برادر خوب یه نعمته برای خواهرش و همینطور بر عکس ...
پاسخ:
سلام

بزرگواری فرمودید.

متاسفانه چیزی که تو خیلی از امثال خودم میبینم اینه که به علت مشغلات زیاد و درگیر شدن با مسایل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی خونواده و نزدیکان خودمون یادمون میره!!!

این میشه که فلان رزمنده یا فرمانده جنگ با بچه هاش سیصد و شصت درجه اخلاف فکری داره...

دعا بفرمایید عاقبت بخیر بشیم(بنده و خونوادم و شما و خونوادتون و سایر دوستان)

یاعلی
یا خداااا....
والا ما تازه سه،چهار ساله چادری شدیم  خب البته هیچ وقت فکر نمیکردم چادری بشم ، ولی خوب با جریانات خاص خودش شدم !!!! احیانا آبجی خانومتون شاگرد نمی پذیرن؟!؟!
راستم می گیداااا... واقعا نگرانی هم داره! 
الآن خوبه آبجیتون ؟!
پاسخ:
تنها چیزی که به خانوما حسودیم میشه همین چادره

خدا همه چادریامونرو حفظ کنه

الان خوبه خداروشکر


سلام مهندس جان
بطور اتفاقی وارد وبلاگتون این مطلب شدم!!
واقعا دیونه شدم  وقتی اوصاف این آبجی زینب خوندم مخصوصا اینکه همنام عمه ساداتند عمه ای که این روزا شده مرکز قلبای بچه شیعه ............
توروخدا مراقبشون باشید( تا از نظرای بد روزگار در امان بمونند)
ازصمیم فلب براش دعا میکنم اقبت بخیر بشند.... 
ازشون بخواید برا ماهم دعا کنند چون قلبشون پاکه و ماهم محتاج
انشالله که جز انصار آخرالزمانی آقامون باشید و باشند.  یاعلی

پاسخ:
سلام

لطف دارید عزیز

ان شاالله هممون ثابت قدم باشیم در راه ولی خدا و احقاق حق

منم برم بمیرم :|
آب شدم از خجالت با وجود این خانوم.
پاسخ:
اختیار دارید. نفرمایید

خدا بهتون برکت بده.

خدا عاقبت هممون رو ختم به خیر کنه ان شالله...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">