مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

***

شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.

در دشتهای دور، لابه‌لای سنگها می‌روید و به آب باران قناعت دارد

تا همواره تشنه باشد و بسوزد.

داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشته‌اند.

شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون

اما میان این دو چه نسبتی است؟

*******
اگرچه برگهایی زرد دارند
و در دل شعله هایی سرد دارند
کسی اما نمیفهمد که یک عمر
"شقایق"ها دلی پر درد دارند...
******
به ظاهر مرد:.متاهل:.
کارشناسی مهندسی شیمی
ارشد مهندسی هسته ای
صنعتی اصفهان:.

مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:.
متاسفانه ساکن تهران!

فقط حسین...
همین.

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

سلام

 

موندم از چی براتون بگم

گفتم بیام یه بریف هیستوری ازین شیش ماه ابتدایی سال 99 کاملا خلاصه بگم smiley

 

از تغییر شغل و مشغول شدن تو یه شرکت جدید تو اصفهان!wink

از روزی 3.5 ساعت رانندگی بین اصفهان و بروجن به مدت چهار ماهcrying

از چالش های جالب کار جدید به عنوان مدیر اجرایی یه شرکت که هیچی از سوابقش نمیدونستمcool

از دنبال خونه گشتن ها و ناامیدی ها و بی احترامی های املاکیاangry

از خونه اجاره ندادن به خونواده 5 نفره حتی با قیمت بالاتر!frown

از خونه پیدا کردن با هزار و یک بدبختی و مکافاتindecision

از اسباب کشی دست تنها و غریبانهangel

از یک ماه زندگی تو خونه جدید بدون کولر تو تیرماه!!!!crying

از چالش های کمرشکن خونوادگی و مشاوره و بحث و جدلangry

از هزینه های بالای زندگی و عدم توازن دخل و خرج!devil

از چیدمان ماهی ها و گل ها تو خونه جدیدsmiley

 

که بگذریم، باید خدمتتون بگم از

 

از دوره های خفن در حال گذروندن و کارهاشenlightened

از سمینارها و کلاس ها و کارگاه های برگزار شدهyes

از کتاب های در حال نوشتنcool

از دوره های در حال تدوین و فیلمبرداریangel

از راه اندازی شغل ها و بیزینس های جدید و تیم های جدیدheart

از سر و سامون دادن به کارهای شرکت و منظم کردن همه چیزblush

از جلسات عجیب غریب که به عنوان مشاور دعوت شدمsurprise

از آدمای جدیدی که باهاشون ارتباط پیدا کردمwink

از یه عالمه پیشنهاد شغلی جدید که یکی یکی رد کردمfrown

 

و در آخر هم باید تعریف کنم 

 

از بزرگ شدن و قد کشیدن بچه هاheart

از ثبت نام مهدکودک غیرحضوری حنانهlaugh

از ذوق کردنش موقع جمع کردن وسایل و لباس به خیال اینکه مدرسه حضوریه!cool

از بازی های خنده دار حنانه و زهراcheeky

از شیطنت ها و آتیش سوزوندنای زهراangel

از کندن شلنگ آب دستشویی ماهی دو بار توسط زهرا!broken heart

از شکستن و نابودی حدود 50 درصد ظرف و ظروف خونهcrying

از شکستن در کمد و گاز گرفتن دیوار اتاق و کندن آینه و کنسول ماشینcrying

از راه افتادن و حرکات مردونه حسینwink

از قلدربازی ها و لوس بازی های پسرونه وسط بازی های دخترونهdevil

از آشتی دادن و هماهنگ کردن بچه ها با هم تو کل روزindecision

 

و هزار و یک حادثه و واقعه عجیب و غریب دیگه...

 

 

پ.ن:

این روزا بیشتر از همیشه به دعای دوستان خوب اینجایی نیاز دارم

 

مردی به نام شقایق
۲۴ شهریور ۹۹ ، ۱۵:۲۸ موافقین ۱۵ مخالفین ۰ ۲۸ نظر