مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

***

شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.

در دشتهای دور، لابه‌لای سنگها می‌روید و به آب باران قناعت دارد

تا همواره تشنه باشد و بسوزد.

داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشته‌اند.

شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون

اما میان این دو چه نسبتی است؟

*******
اگرچه برگهایی زرد دارند
و در دل شعله هایی سرد دارند
کسی اما نمیفهمد که یک عمر
"شقایق"ها دلی پر درد دارند...
******
به ظاهر مرد:.متاهل:.
کارشناسی مهندسی شیمی
ارشد مهندسی هسته ای
صنعتی اصفهان:.

مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:.
متاسفانه ساکن تهران!

فقط حسین...
همین.

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

سلام



چشم گذاشتم

دو تایی مثلا قایم شدن پشت پرده

کاملا تابلو... ^_^


الکی این ور اون ور رو گشتم که هیجان بازی زیاد بشه

آخرش پیداشون کردم و بعد کلی دویدن گرفتمشون :)



شد نوبت حنانه که چشم بذاره

زهرا رو یه گوشه قایم کردم

خودمم رفتم پشت مبل


سریع اومد پیدام کرد با ذوق و شوق


گفت حالا نوبت شماست بابا!

گفتم پس زهرا چی؟

گفت ولش کن... خودش پیدا میشه...



+

من قایم شدم

شایدم گُم شدم


نکنه بگی ولش کن... خودش پیدا میشه...

نمیشه...


باید خودت پیدام کنی

با دستای مهربونت...

آخدا...




++

آب از سرم گذشته عصایی بزن به آب...

مردی به نام شقایق
۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۰۴ موافقین ۱۵ مخالفین ۱ ۳۲ نظر

سلام


تقریبا از یه ماه و نیم پیش که درگیر بیمارستان و کارهای حسین آقا بودیم و صابخونه زنگ زد که باید خونه رو خالی کنین سر موعد قرارداد و میخوام خودم بیام بشینم، تا همین امروز تقریبا هر روز رفتم دنبال خونه! از همه بدتر هم تو ماه رمضون و زبون روزه بود...


چند تا نکته جالب داشت این دنبال خونه گشتن های بی نتیجه من امسال :)

خب من شهرهای مختلفی تو کشور زندگی کردم و با سیستم هاشون و فرهنگشون و نوع نگرششون آشنا شدم.

بروجن ویژگی های خاص خودش رو داشت

اول اینه که بنگاه های املاکش محله ای نیست و هر بنگاهی ممکنه از هر جای شهر خونه داشته باشه و این یعنی اینکه برای پیدا کردن خونه باید کل املاکی های شهر رو سر بزنی و چون سیستمشون کاملا سنتیه و دیوار(اپ یا سایت) هم در این شهر فعال نیست، ناچاری هر روز این کارو بکنی چون روزانه خونه های خوب برای اجاره میاد و همون روز هم میره :)))

نکته جالب بعدیش اینه که اینجا بشدت دوست دارن خونه هارو بزرگ بسازن و شما ممکنه خونه 120 متری پیدا کنین یک خوابه!!!! ینی یه اتاق خواب میسازن میشه توش فوتبال کرد با بچه ها ولی دو خوابش نمیکنن نمدونم چرا؟!!! این در حالیه که تهران حتی 60 متری هارو هم سعی میکنن دو خوابه در بیارن و این خودش برای منه بچه دار ینی حذف 40 درصد خونه های موجود!

نکته بعدی پارکینگه که بخاطر سرمای وحشتناک زمستون نمیشه بدون پارکینگ سر کرد و این یعنی حذف 30 درصد باقی موارد و فرصت ها!

نکته بعدی تا حدودی جدید بودن ساختمونه چون زن های ما اصولا تو تهران و اصفهان و اونم تو آپارتمان زندگی کردن و خونه های ویلایی و کابینت قدیمی و کف غیر سرامیک و اینا رو قبول ندارن و به همین منوال حدود 20 درصد باقی موارد و خونه های موجود هم پَر!

با یه حساب سر انگشتی تا الان حدود 90درصد فرصت های موجود برای ما حذف شده و فقط مونده 10 درصد!

و تازه اینجاست که ماجرا جذاب میشه ^_^


این 10 درصد باقیمونده هم حدود 5 درصدشون مورد پسند خانوم قرار نمیگیره (چون ایشون بیشتر وقتشو تو خونه میگذره ناچارا اولویت نظر ایشونه تو این مورد و زن ذلیل هم خودتونین :) ) 


اما اون 5 درصد آخر که مورد پسند قرار میگیره هم همشون با این سوال میان جلو که "چند نفرید و چند تا بچه دارید؟"

و برام جالب که اینجا اولین شهریه که براشون این مسئله اینقد مهمه و همیشه سوال میکنن که چند نفرید! و بعد از شنیدن پاسخ ما با یه لبخند ژکوند تو افق محو میشن ^_^


لذا الان در شرایطی هستیم که تا 10 روز دیگه باید خونه رو خالی کنیم با سه تا بچه کوچیک و کلی اساس و دست تنها تو شهر غریب و هنوز هم هیچ جایی پیدا نکردیم :))))



پ.ن:

باخانمان رو یادتونه؟ (پرین)

ما بی خانمانشونیم ^_^

مردی به نام شقایق
۲۶ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۲۴ موافقین ۱۲ مخالفین ۲ ۲۸ نظر


بسم الله

و لله الحمد


حدود یک ماه پیش

خدای مهربان خانه ی مارا به عطر نام "حسین" مزین فرمود




پ.ن:

این روزها

صدایش که میزنم

دلم میلرزد

چه سِرِّ عظیمیست در این نام...

الله اکبر...



+

یا زهرا (س)

جسارت ما رو ببخشید که اسم عزیزان شمارو روی بچه هامون میذاریم

دلمون میخواد به هر طریقی عرض ادب و ارادت و اعلام محبت کنیم به شما و فرزندانتون.



++

لذتی ازین بالاتر نیست

که روزی هزار بار

تو خونه آدم بگن

"حسین جان"



+++

همه بچه هام فدات

حسین فاطمه...

مردی به نام شقایق
۱۸ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۱۷ موافقین ۱۴ مخالفین ۰ ۴۸ نظر

بسم الله


مسواکشو زد

وضوشو گرفت

موهاشو شونه کرد

لباساشو پوشید

جوراباشو پاش کرد

انگشتر و ساعتشو انداخت

کیفش قرمزشم انداخت روی شونه اش

مقنعه یاسی اش رو سرش کرد

چادر گل گلیش رو هم سرش کرد

کتاب دعاشو گرفت دستش


انگار واقعا رفت مهمونی

پخش مستقیم حرم امام رئوف (ع)


از اول تا آخر دعا

تنها جمله ای که بلد بود رو زمزمه کرد:

سبحانک یا لااله الا انت

الغوث الغوث

خلصنا من النار یا رب...



پ.ن:

یا رازق طفل الصغیر

میدونم که این دستای کوچیکی که امسال سال اولی بود که به سمتت دراز شد رو خالی بر نمی گردونی...

میشه "ظهور" بزرگترین و سریعترین دعای برآورده شده ی بچه هام باشه؟



+

من هیچ...

من نگاه...


مردی به نام شقایق
۰۸ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۴ موافقین ۲۳ مخالفین ۲ ۲۲ نظر