ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!
***
شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.
در دشتهای دور، لابهلای سنگها میروید و به آب باران قناعت دارد
تا همواره تشنه باشد و بسوزد.
داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشتهاند.
شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون
اما میان این دو چه نسبتی است؟
******* اگرچه برگهایی زرد دارند و در دل شعله هایی سرد دارند کسی اما نمیفهمد که یک عمر "شقایق"ها دلی پر درد دارند... ****** به ظاهر مرد:.متاهل:. کارشناسی مهندسی شیمی ارشد مهندسی هسته ای صنعتی اصفهان:.
مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:. متاسفانه ساکن تهران!
واقعیتش تا شهریور درگیر جواب مصاحبه دکتری بودم بعدش یه سری حرکات تو اینستاگرام انجام دادیم خیلی خوب استقبال شد یعنی یکیش داستان کوتاه همراه با آیه و حدیث بود تو هر روز ماه رمضون و بعد هم یه داستان چن قسمتی در مورد مدافعان حرم و بیشتره نوشته هام تو اینستاگرام اما تصمیم دارم وبلاگ هم بنویسم ان شاءالله ولی زمان دقیقشو نمیدونم.
پاسخ:
علیک سلام مجدد
خب بسلامتی نتیجه مثبت بود؟
ما منتظر شیرینیش هستیما :)
+
خب اگر امکانش هست اطلاع رسانی بفرمایید ما و دوستان هم استفاده کنیم از مطالب اینستا
خواستید دوباره برگردید به عالم وبلاگ حتما تشریف بیارید بیان ^_^
پیشنهادتون خیلی خوبه ولی اکثر خانوما که متاهل شدن با ماها هم کمتر در ارتباطن چه برسه به وبلاگ دسته جمعی
پاسخ:
اتفاقا این اصلا نقطه خوبی نیست
ما بین خودمون سعی کردیم ارتباطات رو حفظ کنیم و با بچه هایی که بودن مثه آقای حسنی و غفاری و... رفت و امد داشته باشیم چون هم برکت داره هم میتونیم تو یه سری چیزا به هم کمک کنیم.
مثلا هر کدم از بچه ها که میخوان کاری رو شروع کنن یا کارآفرینی کنن یا طرحی دارن مطرح میکنن و خب تا حد امکان هم بهشون کمک فکری میشه و حتی کمک عملی. یا بعضی وقتا تو گیر و گرفتاریای مالی در حد کم به هم میتونن قرض بدن و خیلی کارای دیگه
از طرف دیگه با توجه به اینکه اکثرا الان غرق روزمرگی ها شدیم تو زندگی، مرور خاطرات گذشته خصوصا خاطراتی که بخشی از هویتمون شد و تغییرات مثبتی تو زندگی هامون ایجاد کرد میتونه اون نورانیت و انرژی مثبت گذشته رو تا حدودی بر گردونه به نظر من.
لذا با وجود متاهل شدن و گرفتاری همه، وجود ارتباطات بین قدیمها منشاء برکته و حداقلی ترین نکته اش هم اینه که از دیدن و شنیدن اخبار هم شاد میشیم.
مثلا همین که میشنویم آقا یا خانم فلانی بچه دار شدن یا دانشگاه رو به یه مرحله ای رسوندن یا کاری رو شروع کردن که موفق بوده حقا خوشحال میشیم.
من هنوز که هنوزه از طریق یه سری دوستان سراغ بچه هارو میگیرم که فلانی که تو کار طب سنتی بود چیکار کرد به کجا رسید؟ خانم کریمی هنوز دانشگاهه؟ چیکار میکنه؟ و بقیه همچنین.
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.