يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۳۳ ق.ظ
سلام
چندین ماه آموزش دیده بودم. کلی روی نوشتن طرح درسی و روش ارائه و این چیزا که یه معلم نیاز داره کار کرده بودم. تا اینکه روزش رسید. اولین روزی که قرار بود برم سر کلاس.
اولین کلاسم با پسرا بود.
بسم االله گفتم و رفتم تو...
باهاشون آشنا شدم و خیلی راحت و بدون استرس درسم رو دادم تا کلاس تموم شد. اصلا انگار نه انگار که اولین بارم بود.
اینقدر عاشق این کار بودم که انگار کل زندگیم رو تمرین کرده بودم واسه اون روز.
کلاسم که تموم شد بلافاصله اومدم آموزشگاه استادم. اون کسی که ماه ها و سال ها بهم آموزش داده بود. نه فقط ریاضی رو! نه فقط ریاضی درس دادن رو! بلکه زندگی کردن رو...
تا وارد شدم بدو بدو اومد بطرفم و بازوهام رو گرفت و با اون چشمای آسمونی رنگش زل زن تو چشام و گفت چی شد پسر؟ چیکار کردی؟
هول شده بودم! اینقدر آدم با جذبه و بزرگی بود که اصن انتظار چنین حرکتی ازش نداشتم! با تردید گفتم: هیچی تموم شد!
گفت ینی رفتی کلاس؟ چطور بود؟
گفتم بله! عالی بود. خداروشکر...
منو گرفت تو بغلش. صدای قلب پیرمرد رو میشنیدم که از خوشحالی چطور تالاپ تولوپ میکرد...
دوباره تو چشام خیره شد. حلقه ی اشک رو تو چشمای آبی رنگش میدیدم. عین آسمون بهاری قبل از بارون...
گفت به جمع بیچاره های دنیا خوش اومدی...
از امروز دیگه روز خوش تو زندگیت نمیبینی...
مونده بودم بخندم، تعجب کنم، گریه کنم، ناراحت بشم، خوشحال بشم یا....
عین بچه ها دستمو کشید و گفت بیا بریم تو دفتر. برام چایی ریخت. انگار هیجانش کمتر شده بود و کنترلش روی رفتارش بیشتر!
هی بهم نیگاه میکرد و لبخند میزد...
بعد از چند بار تکرار نگاه های با لبخند گفت: پس بالاخره معلم شدی؟ ها؟ پس بالاخره عاشق شدی؟ ها؟
سرمو انداختم پایین. نمیفهمیدم چی میگه و نمیخواستم این نفهمیدن رو از توی چشام بخونه!
شروع کرد به خوندن این شعر:
یک چند ز کودکی به استاد شدیم
یک چند ز استادی خود شاد شدیم
اکنون بنگر عاقبت کار چه شد!
از خاک بر آمدیم و بر خاک شدیم...
پ.ن:
روز معلم تبریک
به همه ی معلمای عزیز
بخصوص استاد مهربد عزیزتر از جان
پیرمرد شوخ و شیطونی که با هشتاد سال سن
یکی از بهترین دوستان در کل زندگیمه
کسی که مسلمون شدنم رو مدیون اون هستم.
معلم ریاضی خوبم...
+
اون روز نمیفهمیدم چی میگفتن
الان با گوشت و پوست و استخونم حس میکنم
۹۵/۰۲/۱۲
۸
۰
مردی به نام شقایق
پاسخ:
سلام
عشق میخواد معلمی
واگر عشق باشه
هیچ کاری سخت نیست...
+
نهایت معلمی
شهادته
چیزی که بعضیا
زود بهش رسیدن...
پاسخ:
سلام
ممنون
خدازیادشون کنه
بنده معتقدم اگه چندتا ازین معلما تو هر شهری باشن نسل آینده اون شهر کامل متحول میشه
پاسخ:
سلام
هعیییییییییییییییییییییییییی
خیلی وقته سر کلاس نرفتم
دلم حسابی تنگ شده واسه سر و کله زدن با بچه ها
بهترین خاطرات عمرم مال دوران معلمیه
پاسخ:
سلام
ممنونم عزیز
این خاطره مال سالها پیشه! فک کنم سال 85-86 بود
خیلی وقته تدریس نکردم متاسفانه
پایه اول تا پیش دانشگاهی ریاضی درس میدادم و کنکور. بعلاوه ریاضی یک و دو دانشگاه
ایشون به معنی واقعی کلمه معلم بودن
زندگی یادمون دادن
پاسخ:
سلام
روز من که نیس! روز معلمه!
بر همه ی معلما مبارک باشه...
هر کسی تو زندگیش معلم خوب داره
بحث اینجاس که همه ی اون معلمای خوب تو مدرسه ودانشگاه نیستن!
گاهی تو خونه ی آدمن
گاهی تو خیابون
گاهی تو نونوایی
گاهی....
پاسخ:
سلام
بح بح خانم دکتر
حالا ما شدیم استاد؟!!!
بگم؟ بگم؟ بگم که دوستان بفهمن چه اساتیدی اینجا تشریف دارن؟!
آخه وبتون رو هم بستید نمیشه تلافی کرد...
پاسخ:
سلام
بله
حس خوب بودن بین فرشته های خدا روی زمین...
پاسخ:
آخه هندی بود خدایی!
از اون استاد با وقار و پیرمرد سن و سال دار بعید بود این همه ذوق زدگی...
اونم کسی که هزارتا از شاگرداش الان مسئولان بزرگ مملکتی ان! خیلی از شاگرداش الان کشورهای خارجی استاد دانشگاهن
بچه های خودش همه استاد دانشگاهن!!!
+
حاجی نظرات وبو بستی خو آدم چجوری جواب بده و کامنت بذاره
آخه چرا این کارو میکنی برادر من؟!
پاسخ:
سلام
مخلصیم
ممنونم.
+
مینویسم ان شاالله
پاسخ:
علیکم الخخخخخخخخخخ
اولا ممنون
دوما هم همه هم هیچ!
شمام شدین مثه رئیس جمهورا!!! مشکلات خودتونو میندازین گردن این و اون! والا...
خدا همه معلمارو حفظ کنه بویژه ابوی شمارو.
+
خوبی از خودمونه دیگه!
از قدیم گفتن کبوتر با کبوتر باز با باز
کلنگ با تیشه و بیل با خاک انداز
پاسخ:
سلام
ممنون. لطف دارید شما.
امیدوارم!
+
چه کار خوبی
کاش منم داشتم شماره هاشونو
البت یکیشونرو داشتم پیام دادم تو تلگرام
برام استیکر بوس فرستاد!!!!
پاسخ:
هر چی هم زیاد کنه بازم کمه :)
پاسخ:
بله
ایشون اینقدر جنب و جوش داشتن پای تخته که سر تا پاشون پر از گچ میشد با وجود روپوش داشتن!
به تخته وایت برد هم اعتقادی نداشتن
میگفتن ریاضی رو حتما باید پای تخته گچی درس داد
پاسخ:
سلام
افرادی که فرمودید هیچوقت معلم نمیشن! ته تهش میشن مدرس!
و یه دنیا فرقه بین مدرس و معلم!
+
بیچارگیش می ارزه.
:)
پاسخ:
ممنونم
والا ما دیگه معلم نیستیم چند ساله ولی دوست داریم باشیم :)
ان شاالله به دعای شما خوبان
پاسخ:
دقیقا خودم اینو تجربه کردم.
گچ یه چیز دیگس.
خصوصا اینکه بعضی وقتا گچ به دست میرفتم ته کلاس و برای تفریح از همونجا گچو پرت میکردم پای تخته!
هر وقت میوفتاد توی جا گچی پای تخته بچه ها دست میزدن و کلاس میرف رو هوا!!!!
نشونه گیری تو کله بچه ها هم خوب بود.
بالاخره کلاس ریاضی نباید خشک باشه دیگه :))
+
پاسخ کامنت خصوصی:
درباره مسلمون شدن
تو یه برهه از زمان که آدم خودش رو پیدا میکنه میره سراغ تک تک افکار و اعتقاداتش
به همشون شک میکنه و تا پیدا نکنه اون گمشدش رو آروم نمیشه
منم یکی از همین آدما.منتها این برهه برای من خیلی زود اتفاق افتاد از نظر سنی! تقریبا تو دوره دبیرستان.
تو اون دوره فراز و نشیبای زیادی رو تجربه کردم که واقعا وقت گفتنش نیست ولی یکی از همین فراز و نشیب ها بحث اعتقادات بود.
یه زمانی به این نتیجه رسیدم این دینی که از پدر مادرم بهم رسیده رو نمیخوام!
با کمال جسارت گذاشتمش کنار (با وجود اینکه خونواده ما تقریبا مذهبی بود و یه پایه خونمون همیشه روضه و جلسه قرآن بود این کار خیلی سخت بود و جسارت میخواست)
خلاصه گذاشتمش کنار و رفتم سراغ بقیه ادیان. البته قبلش رفتم سراغ لائیکی! فک میکردم باکلاس تره
برزخ عجیبی رو پشت سر گذاشتم و اینقدر زجر کشیدم تو اون دوران که الان که یادش می افتم واقعا دیگه دلم نمیخواد برگرده
سخته که به همه چیز تو زندگیت شک داشته باشی و این ناآرومی و وحشیگری روحی به جایی بکشوندت که ببرنت پیش روانپزشک و این صوبتا!
خلاصه هر کدوم ازین فرقه ها و ادیان و عرفان ها رو یه مدت توش چرخ خوردیم و تحقیق میکردیم. البته دوستای خوبی تو این قضیه پیدا کردیم. دوستای لائیک و زرتشتیم رو هنوز دارم.
هیچ کدوم دلمو آروم نکرد. تو هر کدوم که دقیق میشدم یه جای کارش لنگ میزد آخر!
یا جواب زندگی فردی رو نمیداد یا اجتماعی رو!
خلاصه بالانس نبود هیچکدوم. ظاهر همشون خوب بود ولی توش که میرفتی به مشکل بر میخورد آدم.
تا اینکه همین آقا تشویقم کرد درباره اسلام هم مطالعه کنم.
شروع کردم به خوندن. خیلی مطلب خوندم.
هر چی بیشتر میخوندم و میفهمیدم بیشتر ارتباط بین اجزا و یکپارچگیش رو حس میکردم و بیشتر دلم آروم میشد.
کم کم متمایل شدم به اسلام.
ینی قبلش به شدت عقل گرا و اخلاق گرا بودم و فکر میکردم اسلام گرایی چیزی غیر از اینهاست! (متاسفانه تعریف درستی از اسلام برای ما گفته نمیشه تو دوران بچگی!)
بعد کم کم تفکرات پریشون و تیکه تیکه ام همگرا شد تو بحث توحید و ولایت و همینجور بقیه پازلها هم کنارش چیده شد.
نمیگم الان اسلام گرا هستم ولی میدونم که اسلام ناب(نه اون چیزی که ما مسلمونا داریم اجرا میکنیم) بهترین روش زندگی کردنه و واقعا بهش اعتقاد دارم و به سمتش حرکت میکنم.
تو اون دوران خیلی سختی کشیدم. خیلی تنهایی کشیدم. خیلی اشک ریختم.
آدم بی خدا از همه ی آدما تنهاتره و من این تنهایی رو بدجوری لمس کردم. اونم تو سنی که شاید توان و ظرفیتش رو نداشتم.
درهرحال خداروشکر بابت همه ی الطافش
بابت آنچه بهم داد و نداد
بابت همه سختیایی که بهم داد تا بشناسم خودم و خودش رو
این خدا اونی که من میخواستم بود
کاش منم اونی که اون میخواد بشم...
++
حاجی جون لباسارو پوشیدی خواستی بری بیرون خبرم کن بیام دنبالت نترسی از گرگا :)
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خخخخخخخخخخخخخخ
خخخخخخخ
پاسخ:
نه حاجی
اونجا حال نمیده
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
آدم اگه حرفی داره باید پای همون پست بزنه
پاسخ:
ما همه جوره راحتیم عزیز ^_^
یاعلی
پاسخ:
علیکم السلام
ما که معلم نیستیم که!
روز معلما مبارک :)
+
هنوزم دیر نشده
شما هم قلم خیلی خوبی دارید هم نگاه ویژه
بنظر حقیر گزینه ی بسیار خوبی برای معلمی هستید.
ان شاالله که اگر صلاحتونه خود خدا سر راهتون قرار بده موقعیتشو.
پاسخ:
سلام
ایشون هر چی گفتن درست از آب در اومد!
ینی چند سال بعد فهمیدیم که درسته!
+
دقیقا
نه شب برات میمونه نه روز
دیگه از چیزایی که بقیه لذت میبرن تو لذت نمیبری
دیگه دنبال اون چیزایی که بقیه هستن نیستی
کلن زندگیت میشه برزخ!
نه به مقصد میرسی و نه مثه بقیه مردم میتونی خوش باشی و بگردی واسه خودت...
ولی می ارزه!
پاسخ:
حاجی ما کجا و قدیمیا کجا!
این استاد بنده جزو اولین کسایی بود که بورس شد آمریکا و اونجا ادامه تحصیل داد و همونجا هم استخدام شد به عنوان معلم نمونه هم انتخاب شد و قرار شد زن و بچه اش رو هم ببره آمریکا!
ولی همه اون امکانات و پول وموقعیت رو ول کرد و بعد انقلاب برگشت که به مردمش خدمت کنه.
ما از یه چیزکوچولو تو زندگیمون نمیتونیم بگذریم چه برسه به همچین موقعیتی!!!
کاش یه ذره از اخلاص و دل پاک و اعتقاد راسخ ایشون تو وجود ما بود...
پاسخ:
سلام
هم اذیت شدن
هم لذت بردن
یه جورایی راه و رسم زندگی رو!
+
ممنونم
خدا زیاد کنه معلمای اینجوری رو
پاسخ:
سلام
حاجی سیستم ما هم شبیه دولته ها!
دوتا دیگه سوال بپرسی یهو میبینی پولی شد سوال و جواب! :)
+
بح بح
آقا خیلی خوشال شدم
ان شاالله با معرفت زیارتشون کنی حاجی
واسه همه آدما دعا کن بی زحمت.
++
بابا ما کاری نکردیم که!
مردم دنبال فرصت میگردنا!!!
پاسخ:
سلام
هرچند سعادت معلمی گرفته شده از ما ولی امیدوارم به دعای شما خوبان خدا بهمون رحم کنه و مجدد این نعمت رو نصیبمون کنه
پاسخ:
تخسیر رفیقامونه خب! :)
پاسخ:
سلام
بنده هم تبریک میگم
چرا نمیایم؟!
میایم میایم
خوبم میایم
سلام اخوی
روز معلم بر همه معلمها مبارک
واقعا کار سختیه معلمی....واقعا کار سختیه تربیت انسان....
سکوت میکنم
+خدا رحمت کنه همه معلمهایی رو که بخاطر دانش آموزانشون جون خودشون رو فدا کردند
برای شادی روحشون صلوات