مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

***

شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.

در دشتهای دور، لابه‌لای سنگها می‌روید و به آب باران قناعت دارد

تا همواره تشنه باشد و بسوزد.

داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشته‌اند.

شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون

اما میان این دو چه نسبتی است؟

*******
اگرچه برگهایی زرد دارند
و در دل شعله هایی سرد دارند
کسی اما نمیفهمد که یک عمر
"شقایق"ها دلی پر درد دارند...
******
به ظاهر مرد:.متاهل:.
کارشناسی مهندسی شیمی
ارشد مهندسی هسته ای
صنعتی اصفهان:.

مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:.
متاسفانه ساکن تهران!

فقط حسین...
همین.

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

پدرسوخته بازی

سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۹ ب.ظ

هیأت متوسلین به کدخدا!

چه‌کسی بود صدا زد سیمان؟

حسین قدیانی: سیمان را نه این و آن؛ که توافق هسته‌ای وارد ادبیات سیاسی کشور کرد. براساس این توافق قرار است در قلب رآکتور اراک، سیمان ریخته شود. چه بسیار نخبه ایرانی که از خواب و خوراک خود زدند، شب‌بیداری کشیدند و از قضا در اوج تحریم، برای صنعت هسته‌ای کشور، قلبی نوپا و سرزنده دست و پا کردند لیکن جناب صالحی و دیگر شرکای مافوق، تن به توافقی دادند که براساس آن باید قلب رآکتور اراک با سیمان پر شود. آنی خود را بگذارید جای آن نخبه وطن که عرق ریخت و خون داد تا قلب رآکتور اراک، سند مستندی باشد دال بر خودکفایی و خوداتکایی جوان ایرانی؛ حال باید علاوه بر شهید، شاهد شهادت قلب رآکتور اراک باشد، آن هم به دست توافق امثال ظریف و صالحی، و آن هم با سیمان! آنی خود را بگذارید جای آن متخصص صنعت هسته‌ای که مشخصا محل کارش رآکتور اراک بود! آنی خود را بگذارید جای زن و بچه یا مادر و پدر این متخصص! به راستی چه کسی خوشش می‌آید که ببیند با سیمان، محصول دسترنج قیمتی‌اش را پر کرده‌اند؟ شگفتا! سیمان فی‌الواقع قرار است درون قلب رآکتور اراک ریخته شود، یعنی در عالم واقعیت قرار است روی احساس و عواطف خانواده شهدای هسته‌ای و دیگر اندیشمندان این عرصه مهم و حیاتی سیمان ریخته شود، آن وقت جناب صالحی رگ گردن کلفت می‌کند! که چی؟ که نماینده مجلس مرا تهدید کرده! عجب! سربازان خط مقدم دیپلماسی این همه نازک‌نارنجی بودند و ما نمی‌‌دانستیم؟! چطور دشمن هر روز، و متاثر از دست فرمان غلط دوستان دیپلمات، ایران و ایرانی را تهدید می‌کند،‌ رگ گردن آقایان اندک ورمی نمی‌کند لیکن به تهدید خودشان که می‌رسد، این همه حساس می‌شوند و احساسی؟! یعنی تهدید همه ایران، اندازه تهدید فلان دیپلمات، ارزش صرف غیرت ندارد؟! باورم هست اگر یک‌صدم این غیرتی که روی خودشان داشتند، روی مملکت هم می‌داشتند، دیگر توافق هسته‌ای این همه دل‌بخواه دشمن از آب درنمی‌آمد. همچین قپی در می‌کنند که نماینده مجلس مرا تهدید کرده کأنه نماینده مذکور با کارد سلاخی بالای سرش ایستاده! خجالت هم چیز خوبی است! ما را باش فکر می‌کردیم بعضی از این دیپلمات‌ها اگر انقلابی نیستند لااقل با الفبای مردی و مردانگی حداقلی از مؤانست را دارند! هم‌الان یادم آمد روزگار کودکی را، و نه حتی دبستان که آمادگی و مهدکودک! آنجا و آن روزها اگر پسربچه‌ای در مواجهه با یک تهدید همکلاسی خود، قیصریه را می‌خواست به آتش بکشد، همه به آن همکلاسی نازک‌نارنجی می‌گفتند: «بچه ننر!» و بعد ادامه می‌دادند: «حالا این یه حرفی زد! تو چقدر بچه‌ای؟» صدالبته در عالم سیاست نام چنین مواجهه‌ای دیگر

«بچه ننر‌بازی» نیست، بلکه بی‌تعارف ذیل عنوان «پدرسوخته بازی» تعریف می‌شود! چطور مافوق همین دیپلمات، و در بدترین اتهام ممکن، منتقد خود را «حواله به جهنم» می‌دهد، تهدیدی رخ نداده اما وای از آن روز که به حضرات احساسی و نازک‌طبع عرصه دیپلماسی از گل نازک‌تر گفته شود! آری! همه به یاد دارند که رئیس قوه مجریه، باری پیش از این جمله اصحاب نقد را حواله به جهنم داد! ما هم می‌خواستیم مثل آقای صالحی ‌بازی درآوریم، باید می‌نوشتیم که اولا صرف این حواله دادن به جهنم یعنی تهدید به قتل جمیع جماعت منتقد! و ثانیا یعنی مشخص کردن جایگاه ابدی کشته‌شدگان، آن‌هم در جهنم! جز این است؟ و این درحالی است که نماینده مجلس، برای حرف خود، کلی اما و اگر گذاشته، بی‌آنکه اشاره به جهنم رفتن آقای صالحی بعد از مرگ کذایی داشته باشد! درجه آخر و من‌باب خیرخواهی توصیه می‌کنیم آقایان را که کمی بزرگ شوند! عاقبت، چنین توافقی، تنها و

تنها محصول درشتخویی با هموطن و نرم‌خویی با اجنبی است. آقایان! هیأت  متوسلین به کدخدا زده‌اید، اشکالی ندارد. می‌نویسیم پای لیاقت‌تان که تدبیر اقتصادی را به‌جای همت جوان ایرانی، تقاضا از دشمن می‌کنید اما می‌خواهید

به کدخدا توسل کنید، خب! توسل کنید!

دیگر چرا برای نمایندگان ملت خودتان ‌بازی

درمی‌آورید؟!

۹۴/۰۷/۲۸ موافقین ۱۰ مخالفین ۱
مردی به نام شقایق

نظرات  (۱۳)

یاد دوران جلیلی بخیر چه عزتی داشت تیم مذاکره کننده اون زمون الان  دردناکه...


+ ولی مهندس برا من سواله چرا خانواده شهدای هسته ای رفتن فرودگاه استقبال ظریف یعنی واقعن نمی دونستن چه کلاه گشادی داره سرمون می ره ؟؟؟؟ با اون حرکتشون مهر تائیدی زدن به روند مذاکرات!!! البته نظره منه از دید سوم شخص
پاسخ:
کدوم خونواده ها رفتن؟

چرا خونواده احمدی روشن نرفتن؟

خیلیاشون بنده های خدا اصن در جریان نیستن! احمدی روشن که در جریانن به هیچ وجه تو هیچ کدوم از مراسماتشون نرفتن.

خود حاج رحیم به من گفت به خدا قسم تو هیچ جلسه ای که اینا باشن خونواده من پا نمیذارن.


تیم رسانه ایشون بعضی از خونواده هارو با حیله آوردن برای همین که این مهر تایید رو قالب کنن به مردم.
وگرنه بعد از قضیه من با چند تا از خونواده ها صحبت کردم همشون ناله و نفرین میکردن بانی های این کارو...


دوره آخرالزمانه.
دوره فتنه است. براحتی حق و باطل رو با هم قاطی میکنن که نشه تشخیص داد.

این وسط فقط کسایی میتونن تشخیص بدن که با قرآن مانوسن

خدا ما و شمارو اهل تشخیص و بصیرت کنه ان شاالله

سخته آزمایشای آخرالزمان
۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۴:۲۱ عباس زاده
ای بابا به کجا میرسه این حرفا
کو گوش شنوا
پاسخ:
به گوششون میرسه اتفاقا

ترسشون از همین حرفاست.

واسه همینه مدام موضع میگیرن جلوی همین حرفا. مدام دعوا و شکایت و خفه کردن و ....

اگه به گوششون نمیرسید و نمیترسیدن از صدای من و شما که این کارارو لازم نبود بکنن.

یکی از ترسو ترین جریان های سیاسی جریان نئولیبراله.

پس خیالتون تخت.
هم میشنون
هم میترسن
هم این حرفا تاثیر داره

بشرطی که همه حسش کنن و هم صدا بشن.
۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۵:۴۰ فیروزه ای
اون کسایی که شهید شدند مگه چند نفر بودند که حالا کل مردم ایران بخوان تقاص اون نخبه و خون شهید رو بدند؟!!
اقتصاد داره از دست میره. مردم مملکت دارند از گشنگی همنوعشون رو میخورن! حتی شده سیمان میخورن!
نخبه به چه درد میخوره؟ اقتصاد باید آزاد باشه. باید با تمام مردم دنیا مراوده کنیم. باید دروازه های ایران به روی محصولات جهانی باز بشه.
باید هی وارد کنیم!
هی محصولات خارجی بخریم
دلواپسان، شما هم نفع میبرید! مطمئن باشید به شما هم چیزی میرسه!!!!



باید همه چیزمونو بگیرن. باید وابستمون کنن. باید...
الهی به حق عزای حسین، خدا نگذره از کسایی که حرف ولی امرشون رو گوش ندادن. خدا نگذره از کسایی که دارند با آینده این مملکت بازی میکنند. خدا ازشون نگذره. تو همین دنیا، جلوی چشم همه بی آبروشون کنه. ما که زیاد از ابعاد فاجعه خبر نداریم. خدا به شماها صبر بده...


پاسخ:
ما که تا حدودی از ابعاد فاجعه خبر داریم زخم معده هر شب تا صبح نمیذاره بخوابیم.

خدا به داد دل رهبر برسه...
خدا عاقبت سرنوشت کشورمان و ملتمان را ختم به خیر کند.

پاسخ:
الهی آمینننن
اگه به من بود همونجا زیر بتنش میکردم
وسط مجلس
پاسخ:
حیف بتن....

+
کاش میتونستم اونچیزایی رو که درباره ایشون میدونستم بگم برای مردم!!!
سلام دادا
خعلی مخلصیم
چه خبرا؟
دیگه مارو نمیبینی راحتی ها؟
سلام برسون یا علی دادا

پاسخ:
سلام

آره واقعا...

قاسم کتک میخوایا؟
میامتا؟
راستش من فکر می کنم آقای صالحی حق دارد از این تهدید بسیار ناراحت شود . اما این را قبول ندارم که بیاید آشوب کند و جنجال به را بیندازد . در حالی که تمام ایران دارد توسط دشمن تهدید می شود و هیچ کس هیچ چیزی نمی گوید .
اما تصویب برجام به نفع کشور است . زیرا تا مردم و نسل جوان جنگ ندیده ی مملکت از نزدیک دشمنی آمریکا را نبینند ، اصلاح طلب ها هر کاری بخواهند می کنند و این نسل جوان می گوید ما هنوز به آمریکا امیدواریم . غصه نخور برادرم .
پاسخ:
بعضی آزمایشا نتیجش غیرقابل بازگشته.

و من از نتیجه ی امتحانی که صدبار تا حالا امتحان شده می ترسم!

+

ممنون از لطفتون و تشریف فرماییتون
فرمایشتون متینه عزیز
خدا حفظ کند حسین قدیانی را
و پدرش را همسفره امام حسین ع گرداند که هست...


در عالم سیاست نام چنین مواجهه‌ای دیگر «بچه ننر‌بازی» نیست، بلکه بی‌تعارف ! ذیل عنوان «پدرسوخته بازی» تعریف می‌شود! زیبا بود

پاسخ:
خدا همه حق طلبان حقیقت جو رو حفظ کنه


هعییییییییییییی

سلام

فشارات زندگی اینجا رو به این روز در اورده؟

خب چرا بروز نمیشه؟!


پاسخ:
سلام

بله دقیقا

فششششاااااااااااااااااااااارررررررااااااتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
درکش سخته...اما غیر ممکن نیست 
پاسخ:
با این شرایط کنونی جامعه بله!
سلاااااام. 
به وب خودتون امتیاز نمیدین؟ 
سلام دوست عزیز ،

 امیدوارم خوشبخت و دلنشین باشی ، وبلاگ شما با انتخاب خوانندگان مهربان وبلاگ "داستان  یک مهندس خوشبخت"نامزد دریافت تندیس "خوشبخت دلنشین " شده با عرض تبریک خواهش مندم چنانچه مایل هستید در ادامه ی مسابقه همراه باشید و باهم دلنشین ترین وبلاگ پاییز را بیابیم لطفا از ٥٠ به وبلاگ خودتان نمره ای دلنشین بدهید و به من اعلام کنید :)

ممنون از شما امیر



ممنون میشم اگه تا آخر هفته امتیاز خودتون رو به آقای روانی بگید. 
۱۸ آذر ۹۴ ، ۱۰:۵۴ فیروزه ای
سلام
چرا اینهمه مدت نیستید؟

پاسخ:
سلام

گرفتار بودیم

ببخشید
همسر شهید شهریاری دقیقن یادمه تو تلوزیون که مصاحبه شون پخش می شد گفتن ایشون به نیابت از بقیه شهدای هسته ای اومده.... تاریخش یادم نیست اما سایت ایسنا هم منتشر کرده بود

پاسخ:
ایسنا که مال خود دولته

حاج رحیم احمدی روشن بی واسطه به خود بنده گفتن که ما هیچ وقت تایید نکردیم و تو هیچ مراسمی هم شرکت نکردیم و نمیکنیم.

ایشون چطوری به نیابت از همه اومدن؟

ضمنا واقعا این بنده های خدا هم تحت جو و حرفای اطرافشون بودن.

بعد از اینکه قضیه واسه همه روشن شد خود این بزرگوارا هم حسابی شاکی شده بود.

هم خانواده شهید شهریاری هم علیمحمدی هم رضایی نژاد

خصوصا اینکه رهبر هم فرمایشات روشنی داشتن درباره برجام و مشکلات و ابهاماتش.


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">