گرگی که با گوسفندها علف خورد!!!
یک شب از شبای خدا
گرگ و روباه یک نقشه کشیدند.
چند روز بعد گرگ اومد وسط گوسفندا شروع کرد به بع بع کردن.
گوسفندا اولش تعجب کردند!
به خودشون گفتند این چشه؟
گرگا که بع بع نمیکنند.!
گرکه شروع کرد به علف خوردن.
انقدر علف خورد که سیر شد.
گوسفندا پرسیدن چی شده؟
چرا به ما حمله نمیکنی؟
گرگ رفت روی یه سنگ نسبتا بلند. داد زد:
من توبه کردم.!! من توبه کردم!!
گوسفندا تعجب کردند.
گفتند چطور ممکن. ؟
بعضی هم گفتند راست میگه.
شور کردند. بعضی گفتند حقه است و کلک گرگ. اما بقیه قبول نکردند. گفتند ما دیدیم که گرگ علف میخوره. گفتند باید علف ها رو تقسیم کنیم.
فردا توله گرگ ها صاحب علف های ما میشه
خلاصه گفتند اگه بخواد از مراتع ما استفاده کنه نمیشه باید مذاکره کنیم.
رفتند پیش گرگ
گفتند برای مذاکره اومدیم نمیشه تو از علف های ما بخوری
گرگ قبول کرد. اما شرط گذاشت. که روباه به عنوان فرد بی طرف داور و قاضی باشه
اون بخش از گوسفندا هم که قبول کرده بودند حاضر شدند. و پای میز نشستند.
اول گرگ گفت تمام مراتع مال من. روباه تایید کرد و گفت چون قبلا شکار گاه گرگ بوده.
گوسفندها قبول نکردن. گرگ گفت یا زمین ها مال من باشه یا دوباره گوشت خوار میشم.!
گوسفند ا شور کردند.
بین خودشون گفتند. اینطوری نمیشه. اگر گرگ گوشت خوار بشه ما کشته میشیم. شرایط گرگ سخته.
بیاید با سیاست بریم پیش گرگ بگیم شرایط آسون تری بذاره.
رفتن پیش گرگ.
گرگ گفت. قبول. شما علف بخورید . اما با اجازه من و از اونجا که من میگم. و هر وقت که من میگم علف بخورید. بیاید پیش من. از من اجازه بگیرید.
قبول کردند.
از فردا اجازه میگرفتند. گرگ به بعضی اجازه میداد. به بعضی نه. که از بخشی از مراتع که علف های خوبی نداشت استفاده کنند.
چند وقتی گذشت...
گوسفندها ضعیف شده بودند... نر ها هم قدرت دفاع نداشتند. دیگه نمیتونستند از بره ها دفاع کنند.
تا این که یک شب گرگ شبانه حمله کرد. و گوسفند رو برد.
این قضیه شبای بعد ادامه پیدا کرد!!
گرگ شبانه حمله میکرد. و یک گوسفند رو میبرد. و می خورد.
هیچ کس نمیتوانست. کاری بکنه.
گرگ قوی شده بود و گوسفندها ضعیف.
این وسط روباه هم عرض اندام میکرد.با گرگ سهیم شده بود هیچ گوسفندی حق اعتراض نداشت. و فقط انتخاب میکردند. که امشب چه کسی کشته بشه.
همه گوسفندها کشته شدند.
فقط به خاطر یک بار علف خوردن گرگ!!!
پ.ن:
این یک مثال است ونه کسی گوسفند ونه کسی گرگ ولی نکند غافل شویم ،لاغر ونحیف شویم وبی سلاح شویم.
یادمان باشد گرگ همیشه گرگ است .....
امریکا همیشه دشمن ایران است
+
پسر: مامان کاری نداری؟ من دارم میرم....
مامان: قربون دستت اول یه دونه نون بخر بده بعد برو...
پسر: مامان وقت ندارم، دیرم شده... نون طول میکشه!
مامان: پس این آشغالا رو ببر دم در!
پسر: وای مامان! میدونی چقدر طول میکشه؟ دیرم شده بخدا! یه کار سریع بگو...
مامان: کوفت! پس لااقل این طرح برجام رو بررسی و تصویب کن! وقت این رو که داری؟!
پسر: قربون مامان گلم بشم... چشم... حتما!
(در جلسه علنی امروز صبح مجلس،
با جلوگیری علی لاریجانی از ارائه پیشنهادات توسط نمایندگان،
طرح برجام در 20 دقیقه بررسی و تصویب شد!)
بعدن نوشت:
خدایا
و خودت شاهد بودی
ما هر کاری از دستم بر اومد انجام دادیم...
حاج مهدی
شرمندتم داداش...
بالاخره تصویب شد
یادته میگفته این مجلس هرچی توش بیاد تصویب میشه؟
روحت شاد