مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

***

شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.

در دشتهای دور، لابه‌لای سنگها می‌روید و به آب باران قناعت دارد

تا همواره تشنه باشد و بسوزد.

داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشته‌اند.

شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون

اما میان این دو چه نسبتی است؟

*******
اگرچه برگهایی زرد دارند
و در دل شعله هایی سرد دارند
کسی اما نمیفهمد که یک عمر
"شقایق"ها دلی پر درد دارند...
******
به ظاهر مرد:.متاهل:.
کارشناسی مهندسی شیمی
ارشد مهندسی هسته ای
صنعتی اصفهان:.

مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:.
متاسفانه ساکن تهران!

فقط حسین...
همین.

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

مدرسه موشها و توفیق اجباری!

شنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۱۱ ق.ظ

سلام


مدتها بود که همسر محترم خواهش و التماس میکردن که بریم سینما!

ما هم موافقت کردیم که تا چند تا فیلم بدرد بخور(منظور قابل دیدن با خونواده اس) روی پرده هست ایشون رو ببریم.

خلاصه بعد از یه ماه این ور اون ور کردن و وقت خالی کردن هفته پیش یه فرصتی پیدا شد که بریم سینما دوتایی به یاد جوونیا!!!


ساعت4و نیم رفتیم که یعنی خلوت باشه.

اما چشمتون روز بد نبینه! تا رسیدیم دیدیم سر در سینما عوض شده. شده بود مدرسه موشها2!!!!



ما میخواستیم بریم "فرشته ها با هم می آیند" رو ببینیم ولی انگار رکب خورده بودیم و زمان اکرانش تموم شده بود.

خلاصه یه نیگاه به خودمون انداختیم. از یه طرف این همه راه اومده بودیم. از طرف دیگه واسه ما شت بود بریم فیلم بچه ها ببینیم!

بالاخره بعد از کلی تحلیل و بررسی به علت اینکه این همه راه اومده بودیم و با توجیه اینکه که بالاخره بنده یه کارشناس کودک هستم(شغل سوم!) و باید از فضای موجود خبر داشته باشم تصمیم گرفتیم بریم داخل!


(بماند که ناچار شدیم چیپس و اینا.....)


چند وقت بود میخواستم دربارش بنویسم ولی وقت نشده بود تا اینکه تو وب یکی از عزیزان مطلبی رو دیدیم که دقیقا همون چیزی بود که میخواستم بگم.

خب واسه چی من بگم وقتی یکی بهتر از من گفته!

پس شمارو دعوت میکنم به خوندن در ادامه مطلب.


ممنون میشم نظر بزرگواران رو بدونم.

یاعلی


اول!

خسته نباشید...

خوب میدانم

خلقِ یک اثرِ

جذاب، با محتوا وخوش آب ورنگ

آن هم برای نسلِ فسقل هایِ امروزی

چقدر می تواند سخت باشد...


حال آنکه

این اثر

هم فسقل ها و هم بزرگترایِ فسقل ها رو به تماشای پرده سیاه کشاند و نشاند و سرِ ذوق آورد

و

این یعنی

چندین برابر خلاقیت، فکر و تلاش...


شهرموشا

اما

خانوم برومند عزیز!

که

خالقِ فانتزی هایِ کودکانه من اید...

راستی

این موشها

ایرانی بودن؟!


خب البته شاید عده ای دوست داشته باشند هنر و جلوه های متعددش را فارغ از بارهای ارزشی بخواهند

آنانکه هنر را برای هنر میدانند

و درگیر مغلطه ای سخیف بیش نیستند!


لیکن

وقتی قرار است شهرموشها

به مصافِ انیمیشن هایِ غول آسایِ کمپانی هایِ دیزنی، برادران وارنر، فاکس، پارامونت، کلمبیا و یونیور سال برود

آیا

باز میخواهد بدونِ برچسب و ارزش گذاری راهی شود؟


اینکه لباف در گزارشش بنویسد

پیام فیلم

لزوم حفظ هشیاری نسبت به دشمن است

لزوما

از توقع ما می کاهد؟


برومند عزیز!

منِ جوان

وقتی تصاویرِ موشهایِ دیروز

را با روسری و دامن های گل گلی

همان سکانسِ ابتدایی فیلم دیدم که بِرُخَم کشیده شد

دیگر توقع ندارم

مامان نارنجیِ امروز

بیگودی پیچ و هزار جور نقاشی روی صورتش باشد

آن هم بیرون از خانه اش!

نارنجی

توقع زیاد و مسخره ای است؟

شاید
 چون طرف حسابم یک عروسک است، اینطور بنظر برسد
ولی
نه!
حرفِ حسابِ من!
تناقض هایِ چنین ظریف است که
در تمام صحنه های فیلم 1ساعت و45 دقیقه ای شما
میرود آن گَلِ وگوشه های ذهنِ کودک همراه ام مینشیند...

او که دارد با چشمهای درشتش فیلم شمارا قورت میدهد!

اینکه
خانوم معلم موسیقی مدرسه
شب در مهمانی شام
پیانو مینوازد و میخواند
ودل می برد از آقای معلم و باقی آقایان...

خانوم معلم

اینکه
در برنامه آموزشی مدرسه بچه موشها
کلاسِ فوق العاده موسیقی گنجانده شده و
از قضا
زوج قهرمان داستان
این بخش را به کمال میرسانند...

صورتی
شاعر و خواننده نیم بند است
و
مشکی
که آثار بزرگی و مردی در حرکات ودیالوگ هایش هوار میکشد
گیتاریست است
و
خلوت های دخترانه، پسرانه
از قضا عاشقانه این دو...

کلاسِ درسِ مختلط
و
باروری نطفه دوستی های آینده دار
و
نگاه های ریز حرف داری
که بخوبی از دکمه های بی نور روی صورت این موشهای عروسکی هم پیداست

و
گشت وگذارهای بی اجازه مشکی وصورتی...

این هاست که
 زیر لایهِ شادیِ آفرینِ فیلم
مثل
 صفِ مورچه هایِ سیاه وارد مغز کودکان میشود و لانه میکند...

و
اما
پیام اصلی شهرموشها!

اسمشونبر(گربه ای که با این لقبِ عجیب به ولدمورتِ رمانِ هری پاتر شبیه است)
دشمن قدیمی موشهاست

همان که مادروپدرهای داستان در کودکی با او جنگیده اند وشکستش داده اند

وقتی موضوعِ پرسشِ بچه ها از معلمِ جوانِ تازه کار میشود
او با پوزخندی مشهود در صدایش
و
اطمینانی 100 درصدی در کلامش
پاسخ میدهد

اسمشونبر دیگر درکار نیست و همه چیز امن وامان است!

درپرانتز  جالب است
رایزنی واختلاف نظر آقای معلم و خانوم مدیر!
مبنی بر درستی یا نادرستی یک خروج برنامه ریزی شده از شهر بعنوان گردش علمی!

بهرحال
همان پاسخ کوتاه آقای معلم
 یقینی ایجاد میکند
که
صورتی ومشکی را به خارج از شهر و محیط ممنوعه می کشاند

زوج قهرمان

مسئله ای که اتفاق می افتد بسیار مهمتر از خروج این زوج اصلی داستان است

آنها، در سبدی شناور از دلِ رودخانه خارجِ شهر، بچه گربه ای سفید را می یابند که باید مراقبش باشند!
و
دقیقا این کار را می کنند، آن هم پنهان از مادروپدرهایی که مبارزین دیروز بوده اند وامروز غرق در زندگی هستند!

اسمش میشود پیشو
تا
باظاهرِ ملوسش زهرِ گربه بودن را بگیرد
 و
در تمام طول داستان به شما القا کند

هر گربه ای گربه نیست! حتی برای موشها...

بلکه فقط اسمشونبر خطر دارد
ونه حتی نوچه هایش!

و
پیشو بسیار بی آزار است!
او مریض است
و
 تا انتهای فیلم با مراقبت های بچه موشها
و
حتی آقای دکتر(یکی از مبارزین دیروز والبته با رضایت نسبی مابقی مامان بابا موشها)
مداوا میشود...

یعنی
درواقع
این نتیجه
 تحصن و سرکشی بچه هاست
 مقابل والدین و البته کُلُنِل(مسئول امنیت)شهر!

مدرسه

این قضیه تا تهدید جدی شهر
و
تحمل یک حمله هوایی! هم کشیده میشود...

وهمین یک بار
به راحتی ثابت میکند
که اسمشونبر اگر بخواهد میتواند تمام شهر را در چندلحظه نابود کند!
ولی
انگار تمام این سالها در یک آتش بس نانوشته
موشها را به حال خود گذاشته است
شاید همین
تفاوت و قدرت است
که باعث
واکنش عجیبِ مبارزین دیروز
 میشود!

آنها سریع به سوراخ موشهاشان میگریزند
و
البته در تیکه ای که کپلک به آقای دکتر می اندازد
تعریضی هم زده میشود
که درگذشته آنها ایستادگی ومبارزه نکرده اند
بلکه دائم گریخته اند!

و یا
آنجا که نارنجی عاجزانه از همسرش می خواهد
تا اورا از شهرموشها ببرد به یک جای امن!
جایی که اسمشونبری وجود نداشته باشد...!

درنهایت با تصمیم بچه ها
 مبنی بر
 شکست دوباره اسمشونبر
جهت رهایی همیشگی خودشان و پیشو!

قهرمانان کوچولوی داستان
با سرود
ما می توانیم
تجهیزات آزمایشگاهی ونقشه ی عملیاتی مهیا میکنند
و
 اسمشونبر را با کمک یک موش کور تنها!(نیروی سوم)
نابود میکنند...

نکته عجیب دیگر داستان
که البته خبر از حقیقتی ناگفته در جامعه میدهد
همین جاست!

بچه موشها توانسته اند
بمب های فانتزی شیمیایی(گاز خنده، گاز خارش) درست کنند
و
حتی دینامیت..
که حین جنگ هم از آنها استفاده میکنند
و
کسی خرده ای نمیگیرد!

اما در هیجان آورترین سکانس فیلم
وقتی دوبچه موش دست به کبریت میشوند تا اسمشونبر را نابودکنند
موش کور که تنها بزرگسال جنگجو همراه بچه هاست
جلو می آید
و با گفتن
بچه خوب که دست به کبریت نمیزنه!
و تایید آنها
جعبه را گرفته و خودش کار را تمام میکند...

شاید
بشود براحتی این اعتراض برومند را پذیرفت!

که نسل جوان وکودک ما
بارها از پوسته ظاهری هنجارها گذشته اند
و
کارخود را کرده اند
ولی ما گاهی
با تمام غفلت یا بی خیالی و یا حتی پذیرش مبتنی بر تفاوت نسل ها
از آنها فقط رعایت ظاهری ترین وشاید بی ارزش ترین باید ها را خواسته ایم...
تناقضی بشدت مضحک!

بهرجهت اسمشونبر نابود شد...
باید توجه داشت
که مبارزین دیروز
نتوانسته اند دشمن را ریشه کن سازند
و
این موفقیت
نصیب منش مسالمت جوی بچه موشها میشود!

بالاخره
پیشو را به مامانش میرسانند
 و
آنها هم خوش و خرم
 در حالی که اصلا
کاری به غریزه موش گیری خود ندارند
سپاسگذار، موشها را ترک میکنند!

حالا اگر یک بچه از من بپرسد
آیا پیشو و اسمشونبر باهم فرقی دارند
نمیدانم چه بگویم!

یا بپرسد
اگر اسمشونبر گربه است
پیشو چیست؟

یا اینکه
اصولا دشمنِ موشها کیست؟

نمیدانم چه پاسخ بدهم!


+
بقول عزیزی...
تناقضات اجتماعی، فرهنگی فیلم
سوتی های برومندی است
و
بقول مادرم...
بابِ دندانِ فرهنگِ بچه تهرانی هاست!

+
حین تماشای فیلم
بنظرم آمد

دولت تدبیر وامید
بخصوص
 تیم مذاکره کننده اش
باید سپاسگذار
خانوم برومند باشند

چراکه
 نه تنها برای ما
که
 برای نسل آینده ماهم
 جا انداختن
آمریکا
میتواند مثل پیشو مریض و ملوس باشد

هرچند
جنسش بگوید دشمن قدیمی ماست
که پدرومادرهامان شکستش دادند
و
البته
حزب اللهی ها هم
سپاسگذار باشند
چون
اسراییل همان اسمشونبرجهان
 همچنان دشمن قطعی محسوب شد
و
درآخر هم با کمک نیروی سوم! (کی میتونه باشه؟)
هلاک شد...

+
فیلم اسپانسر خصوصی داشت
پس برای هزینه میلیاردی اش
کسی خرده نگیرد!

+
بچه ها خوششان آمد
و
بزرگترها هم حتی!

پس دیگر نباید مهم باشد
که
نارنجی حتی لفظا میگوید از شوهرش بدش میآید
یا
طبقه محروم در فیلم تحقیر میشود
و
یا کپل مهربان دیروز
یک بازاری حریص جلوه داده شد...

کپل

+
لطفا برید و ببینید!
بعد از سالها
یک اثر کودک پسند خلق شده
شاید باید حمایت کرد...

(منبع: وبلاگ دوست بزرگوار جناب منورالفکر)



بعدا نوشت:
یکی از نکاتی که بهش اشاره نشده و از عیوب بزرگ فیلمه به نظر حقیر(هرچند عیوب پنهان این فیلم بسیار بزرگتر و تاثیر گذار تر از عیوب ظاهرشه) یکی از سکانس های فیلمه که فرداش قراره گربه ها حمله کنن به شهر موشها!

دو تاگربه عرق میخورن و مست میکنن و مزنن و میرقصن با یه آهنگ تند و رپ!!!
با یه شعر بسیار نامناسب!

آخر کار هم از شدت خوردن مشروب می افتن روی زمین و ...........(بقیشو خودتون ببینید)


"شهر موشهای" ایرانی یا دهکده تمام‌اروپایی؟!


۹۳/۰۶/۲۹ موافقین ۳ مخالفین ۰
مردی به نام شقایق

نظرات  (۲۴)

نقد های اخلاقی نوشته شده رو کاملا قبول داشتم،حیفه که نه تنها حواسمون به خوراک این روزهای خودمون نیست بلکه یادمون میره داریم چی به خورد نسل جدید میدیم.

اما اینکه بخواییم همه چی رو ربط بدیم به سیاست رو راستش خیلی نمی پسندم

پاسخ:
سلام

یه دوره ای دکتر عباسی برگزار کردند به عنوان کودکان استراتژیست.

فک کنم سایت هم داشته باشه و مباحثشون روی سایت کودکان استراتژیست هم هست.

اگر وقت دارید یه نیگاه به مباحث بندازید.

متاسفانه به سیاست ربط داره (البته بنده هم میگم کاش نداشت!)

حالا که هر کاری کنیم ربط داره چه بهتر که ازین ربط برای پیشرفت بچه ها و نسل بعدی جامعه استفاده کنیم البته بوسیله ی رسانه ای که وجود داره و تاثیراتش بی حد و مرزه!

دغدغه ی ما هم بیشتر همینه
سلام

خواندیم...
تحلیل جالبی بود!
فکر می کنیم در مورد تحلیل

جواب بعدا...

التماس دعا
پاسخ:
سلام

لطف کردید

ممنون
+
یک ساعت تفکر بر تر از هفتاد سال عبادته!
(ینی این همه عبادتو مدیون مائیدا!)
خیلی فیلمش باحال بود!انقدر ک یاد بچگیم خندیدم خیلی خوب بود!همه ش خاطره س!ما چی میدیم بچه های الان چی میبینن...
پاسخ:
بله...

چقدرم شما مطلب رو خونده بودید!

+
ما که بچگیامون هادی هدا و خونه مادر بزرگه میدیدیم این شدیم.
وای بحال بچه های حالا که این چیزارو میبینن!
سلام
من که این تحلیل ها رو قبول ندارم.عادت کردیم از هر چیز کوچیکی یه غول برا خودمون بسازیم و هرچیزی رو نماد فلان و بهمان و جنگ نرم  و ...بدونیم.من که فکر نمیکنم این چیزا از صدمتری ذهن و فکر خانم برومند عبور کرده باشه

پاسخ:
سلام

نظر شما کاملا محترم.

ولی بنده دعوت میکنم شمارو به مطالعه!

+
فک کنم شما جنگ نرم رو کشیدن لپ بچه ها میدونید!!!

شما حتما فیلم رو ببینید.

با سبک زندگی اسلامی مقایسه بفرمایید.

بعدش اگر هر موردی بود بنده در خدمت هستم برای توضیح

یاعلی
سلام
هنوز ندیدمش اما قرار بود بریم ببینیم!
خوب شد قبل دیدن این ها رو خوندم
با دید منتقد برم سرش بهتره!
+
تو خونه تا حرف سیاسی میزنم مامانم منو میپیچونه :d
پاسخ:
سلام

حتما ببینید...

+
این حرفا سیاسی نیست.
به خدا اعتقادیه...
به خدا انسانیه...
۲۹ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۰۲ احسان از بچه های بسیج اراک

سلام.

چطوری؟خوبی؟

منو که یادته؟

بذار یه چیز بگم که سریع منو بشناسی! بچه ها بهم میگن کریم ابرو خفن!

فک کنم سریع چهره ام برات تداعی شد.

حاجی آقای دکتر رحیمی رو میشناسی؟ همسایه مونه؟ اگه کاری باهاش داری بگو بهش میگم. فعلا یاحق.

ولی مطالب جالبی میذاری . تقریبا همشونو خوندم. خوب بود. به ما هم سر بزن البته منم درسم تموم شده.

پاسخ:
سلام

خب معلومه که تو رو یادمه پسرم!
کی تو رو یادش میره!!!؟


همسایتونه واقعا؟!
بهش سلام برسون بگو حیدری گفت بوووووووووووووووووووووووووووق...

+
خب دانشمند!!!
به کجا سر بزنم وقتی آدرس نزاشتی؟!!!
۲۹ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۴۴ بنای با ثوات
خب نمی تونم حرفای منورالفکر رو نهی کنم..
از طرفی بچه می خواد فیلم ببینه دیگه..
راستش خیلی وقته دارم به این موضوعا فکر می کنم..
دو تا راه بیشتر نداره..
یا بی خیال بشی  ول کنی بزاری هر چی هست ببینه..
یا اساس تفکرشو بسازی بعد بزاری هرچی می خواد ببینه...
نمی شه از دیدن نهی کرد...
نمی شه نصیحت هم کرد حتی..
فیلمسازو و فیلنامه نویس رو هم نمی شه اصلاح کرد...بالاخره یه جای کار می لنگه..
فقط مشکل اینه تفکرش رو چطور باید بسازی..O_o
پاسخ:
سلام

بله درست میفرمایید
نمیشه از دیدن نهی کرد.

ما هم پس از تحقیقات زیاد به همین رسیدیم که تنها راهی که داریم واکسینه کردن بچه هاست.

این بحث کودکان استراتژیست دکتر عباسی هم در جریان همین قضیس.

پیشنهاد میکنم حتما گوش بفرمایید
خصوصا واسه شما خیلی میتونه مفید باشه

یاعلی
سلام. مطلب عالی و تامل برانگیز بود
رسالت رسانه و سینما (رسوخ مفاهیم و محتوا ها در اذهان مخاطبین)
همیشه پا برجاست،حتی اگه برخی از سینما گران ادعا کنند که سینما برای محتوا کار نمیکنه و هنر برای هنره که خلق میشه!
ماهایی که نگران سقوط فرهنگی مردممون هستیم، 
صاحب نظر ها
اهل فن ها
داعیه دار ها
به قول دکتر عباسی هنوز هم موندیم توی این قضیه که
سینما خوب است یا بد؟
حلال است یا حرام؟
باید ورود کرد به این عرصه یا نکرد؟
اینجاست که تفکر روشنفکر مقابل، در این عرصه میتازونه و میره جلو
و ما روزی به خود میاییم و می بینیم همه چیـــــــز از دست رفت .....


پ.ن:
باز به قول دکتر عباسی:
قرون گذشته ، تمام فلاسفه ی جهان فقط کتاب می نوشتند
الان تمام فلاسفه دارند فیلم میسازند
سقراط اگر امروز بود لاست رو میساخت ...

+و فلاسفه ی ما گویا هنوز دارن کتاب مینویسند برای القای تفکر حزب الهی !!! 
پاسخ:
سلام

این قضیه هنر برای هنر بین شاعرا هم خیلی مورد بحثه!
واقعا هم بی پایه اس.
اونایی که حال کار جدی رو ندارن اینجوری خودشون رو توجیه میکنن...


فرمایشاتتون متین

+
درباره این چیزا با دکتر خیلی صحبت کردیم.
متاسفانه آدمی که اجرا کنه یه سری چیزارو نداریم.

ماها هم که متخصص نیستیم تو این چیزا!

صرفا حرص میخوریم...

++
ممنون از هم فکریتون
استفاده کردیم

یاعلی
بسم الله
فیلم رو ندیدم... اگر نقد منصفانه باشه جای تاسفه...
یاعلی
پاسخ:
سلام

متاسفانه خیلی هم جای تاسفه!

بیچاره بچه ها...
سلام

خانم برومند سابقه طولانی در زمینه کارهای کودک دارن. اگر کسی به خانم برومند دسدری داره کاش بهشون پیشنهاد میکرد سخنرانیهای دکتر عباسی ک گفتید رو گوش کنند-حداقلش برای کارهای آتیشون مفید خواهد بود
پاسخ:
سلام

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ی من
آ«چه البته به جایی نرسد فریاد است...

+
مبانی فکری ایشون کمی متفاوته با اون چیزی که ما فکرمیکنیم.

ایشون سابقه طولانی کار برای کودک دارن ولی چه کاری؟!

چه فلسفه ای رو ایشون دنبال میکردند تو کارهاشون؟

اصلا فلسفه برای کودک رو چطور معنی میکنن؟


۳۱ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۵۹ واقعیت سوسک زده
من ندیدم فیلم را ولی اگر غربی ها یک همچین چیزی می ساختند با این تفاسیر دکتر رائفی پور می آمد نشانه های ماسونری را تویش پیدا می کرد نادر طالب زاده هم توی راز یک برنامه را بهش اختصاص می داد !!!
پاسخ:
سلام

ببینید قضیه خیلی سادس!

اول برید فیلم رو ببینید.
اگر میتونید یه بچه هم با خودتون ببرید و بعد از فیلم درباره این صحنه هایی که تو این پست گفته شده ازش سوال بپرسید.

ببینید چی بهتون میگه.

بنده بیش از چهل تا فیلم و انیمیشن رو این چند وقته با تحلیل و موشکافی دیدم. چیزهایی توش هست که شاید قبل ازین خودم هم بهشون توجه نمیکردم.

برای اینکه بتونید عمق قضیه رو متوجه بشید باید روانشناسی کودک بخونید. بعد رسانه ی کودک بخونید. بعدش استراتژی و فلسفه برای کودک بخونید. بعدش اون چیزایی که ما اینجا گفتیم رو خواهید دید. خیلی عمیق تر از اونی که ما اینجا گفتیم...

کاش اینقدر ساده نمیگرفتن مردم آینده بچه هاشون رو...

یه پفک اگر بخوان بخرن صد بار تاریخ انقضا و استانداردش رو چک میکنن اما این چیزایی که کل شخصیت بچه رو شکل میده و زندگی آیندش رو مشخص میکنه اصن انگار نه انگار...

روح و شخصیت بچه ها تو کشور ما متاسفانه هیچ ارزشی نداره و همه صرفا فکر جسم بچه هان!!!

به این قضیه باید با نگاه تخصصی نگاه کرد...
سلام

منم یه نقد شنیده بودم از این کار... واقعش با اینکه دوست دارم ببینمش، ترسیدم بچه ها رو ببرم!
نقد جالبی بود، ممنون که برامون گذاشتید.


پاسخ:
سلام

اتفاقا پیشنهاد میکنم برید ببینید.
بچه هارو هم ببرید.

بعد از فیلم واکنششون رو ببینید...

(بعد از فیلم منظورم چند سال آیندس که شخصیت پنهان الانشون آشکار میشه و شکل صلب پیدا میکنه!)

با نگاه عمیق ببینید

ببینید چه تفاوتی بین سبک زندگی القایی این فیلم با سبک زندگی اسلامی یا حداقل با سبک زندگی خودتون وجود داره.

به دکور دقت کنید
به آهنگ سازی دقت کنید
به ماجرای کلی فیلم دقت کنید
به چهره پردازی دقت کنید
به شخصیت ها دقت کنید

+
اگر حوصله ای براتون موند با مدرسه موشهای قدیمی(شماره 1) که زمان ما ساخته شد مقایسه کنید.
۳۱ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۴۱ واقعیت سوسک زده
راستش نمی دانم شما کامنت مرا چطوری خواندین که این جواب را دادین ...
ولی دیگر حوصله ی شرح ندارم ...


پاسخ:
معمولی خوندم!

+
بنده هم توضیح تکمیلی دادم خدمتتون.

منظورم هم این بود که قضیه مهمه!
عجبـــــ دردیستــــــ

ادبیات و هنر افتاده دست نا اهلان
باور نمیکنید بیاید انجمن شعر ما!
پاسخ:
سلام

والا چی بگیم!

ما خودمون ازین انجمن های شعر فراری شدیم!!!

صرفا با بچه های شعر ولایی میگردیم.
من فیلم رو دیدم
مشکلم اینجاس که بچه مذهبی ها منتظرن یه فیلم بیاد بیرون به ریز تا درشتش گیر بدن. باز خانم برومند ادعای مذهبی بودن ندارن اما اقای ده نمکی چی؟این چه تصویریه از بچه های مذهبی و تشکلاتشون نشون میده؟چرا برای ده نمکی  بچه مذهبی ها نقد نمینویسند؟
پاسخ:
سلام

اینکه بنده به عنوان یه کسی که داره تو حوزه کودک کار میکنه و پژوهش میکنه ، یه چیزی رو میگم و نقد میکنم، فکر نمیکنم گیر دادن به ریز تا درشت فیلم باشه.
خب اگه ما نگیم کی بگه؟!!!

نکنه انتظار دارید رامبد جوان بیاد این نقدارو بگه؟!

هر کسی تو جامعه فسادی رو داره رواج میده باید جلوش رو گرفت و روشن گری کرد. چه خانم برومند چه فلان مسئول دولتی چه فلان حاج آقا چه منه حیدری چه هر کس دیگه!

+
بحث ما درمورد این فیلم بود نه آقای ده نمکی اولا!
دوما شما از کجا میدونید کسی نقد نمینویسه؟!!!!

اتفاقا آقای ده نمکی جزو کسایی بوده که همیشه در معرض هجمه نقدهای درست و نادرست و حتی مخرب گروه های مختلف(اعم از هم فکرهای ما تا غیر هم فکر های ما) بوده و هست و خواهد بود.

شما مطمئن باشید به ایشون هم نقد میکنند و مشکلات رو تذکر میدن... اگر لازم باشه داد هم سرش میزنن.

اما اونی که کمتر کسی جلوش جبهه میگیره اون فیلم و اثریه که علی الظاهر هیچ مقاومتی در برابرش نیست و به راحتی تو ذهن و قلب آدما(خصوصا بچه ها) نفوذ میکنه و خدا میدونه که تو آینده باعث چه چیزایی میشه...

لذا بنده تو زمینه ای که تا حدودی کار کرده بودم نظرم رو گفتم.
در بحث فیلم آقای ده نمکی روی فیلم و سریال خیلی نمیتونم نظر کارشناسی بدم چون علمش رو ندارم. ولی به عنوان کسی که سالها تو تشکلات بوده اون هم تو اوج درگیری های تشکیلاتی و این جور برنامه ها و حتی تدفین شهدا تو دانشگاه! سیستم این فیلم رو نپسندیدم.

نقاط مثبتی داره. نقاط منفی هم زیاد داره...
هر دوتاش رو باهم میبینم و در نظر میگیرم.

حتی اگر وقت کنم در حد خودم نقد هم شاید بنویسم

یاعلی
بله بله منکه عرض نکردم اینا همش سیاسیه
الان یاد اون افتادم که تو خونه هرچی میگم مامانم.... :d
پاسخ:
لازمه با مامان محترمتون یه صوبتی بکنیم! :دی


+
نتیجه ها نیومد؟
۰۱ مهر ۹۳ ، ۱۶:۰۸ کنیز زهرا(س)
سلام وخسته نباشید..ممنون ازمطلبتون
کاملاموافق نقدهاهستم..واینجاست که بایدبه حرف حاج حسین یکتاتوجه بیشتری کردوقتی به بچه های بسیجی میگویدهرکدام بایدیک مدرسه رادردست بگیریدتاتفکرات بچه هامان راازدستتان نگیرند!                                
                                                           یاعلی

پاسخ:
سلام

ممنون از لطفتون


خیلی دنبل عملی کردن این حرف حاج حسین بودیم... متاسفانه موفقیت آمیز نبود.

ان شاالله تو دانشگاه پیگیر این قضایا هستیم.

یاعلی
سلام؛
ممنونم بابت این پستتون؛که با شروع سال تحصیلی تقریبامتقارن شد.
راستش بنظرنمیاد،که خانم برومند منظورخاصی داشته باشن.
اما؛باهر منظوری،مطمئنم که تو افکار بچه ها تاثیرمستقیم داره.
پاسخ:
سلام

بنده هم فکر نمیکنم ایشون منظور خاصی داشته باشن ولی راهی که جامعه داره به سمتش میره ایشون رو هم با خودش برده!

شاید ایشون هم مثل خیلیای دیگه در آرزوی امریکن لایف استایل باشن.
بهرحال بدون پشتوانه که این چیزا تو فیلم ایشون اون هم با این عمق نشون داده نمیشه که!


متاسفانه خیلی تاثیر داره

بچه کناری از باباش میپرسید چرا این گریه ها اینجوری میرقصن؟!!!!!!

سلام

نقاط منفی سریال معراجی های آقای ده نمکی رو از نظر گرانقدر شما خواستم بدونم و استفاده کنم.

راستی یادتونه گفتم قراره عربی دبیرستان تدریس کنم ان شاءالله فردا اولین جلسم هست دعا کنید بسیار مفید در تعلیم و خصوصا تربیت بچه ها باشم و خدا و امام زمان عج ازم راضی باشن.

قرآن چون عربی هست میتونم برای مثال در حین تدریس ازش استفاده کنم و ضمن گفتن قواعد مربوطه داستان یا تفسیر مربوط به اون آیات رو براشون بگم.یکبار این کارو کردم خیلی خوب به داستانش گوش میکردن.

علاوه بر قرآن و نهج البلاغه میشه از یکسری کتب ادبی آموزنده مثل یکسری جملات کتاب شازده کوچولو یا... برای رفع خستگی بچه ها و جنبه ی تربیتی استفاده کرد. نظرتون چیه؟ چیز خوبیه؟ میترسم مسؤل تربیت نادرستشون باشم...

پاسخ:
سلام

باید صبر کرد بازم جلو بره. روی کلیت کار نمیشه الان چیزی گفت ولی خب فانتزی شدن و زیادی شعاری بودن بعضی چیزا و نشون دادن جو بچه های تشکلی بصورت نادرست میتونه از ایرادها باشه. بازم میگم باید صبر کنیم باز هم جلو بره. البته نقاط مثبت هم زیاد داره ولی خب انتظار بالاس دیگه.
ان شاالله به وقتش مفصل دربارش مینویسیم.

بح بح. بهترین کار دنیا تدریس و سر و کله زدن با بچه هاس. ان شاالله تا آخر عمر معلم باشید...(حتی اگه تدریس نکنید)
یادم بندازید یه بار اولین روز معلمیم رو براتون بگم و حرفایی که استادم بهم زدن.


استفاده از داستان کلا همیشه واسه بچه ها جذاب و دوست داشتنیه. هر چقدر میتونید درس رو از قالب معمول و مرسوم خارج کنید و تو کاغذ کادوی خوشگل بپیچید و بهشون ارائه بدید. با شعر و داستان و خاطره و شوخی قواعد سخت رو یاد بدید. ذهن بچه ها قفله. این قفل رو با خنده باز کنید.

باهاشون رفیق بشید. رفیق واقعیا...

باهاشون بگید بخندید گریه کنید... فکر نکنن یکی از بیرون خودشون اومده میخواد بالاسرشون باشه.

داستان های قرآن و نهج البلاغه که عالی هستن. پیشنهاد میکنم داستان راستان شهید مطهری و مجموعه کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب رو بخونید. داستان های خوبی داره و کاربردی برای گفتن برای بچه ها.
کتابهای خاطرات جبهه شهدا خصوصا طنزهاش رو هم بخونید بد نیست. بعضی وقتا که بچه ها خسته میشن خیلی بکار میاد واسه سر حال کردنشون اون هم با خنده های نورانی...


براتون آرزوی موفقیت و کامیابی دارم

ان شاالله که بچه هاتون (بله. بچه هاتون!) ازتون استفاده کنند. هرچند که همیشه معلم بیشتر از بچه ها چیز یاد میگیره!

خوشحال میشم بعد از اولین جلسه برام بگید چی شد و چه چیزایی دیدید.

یاعلی

هفته قبل رفتم سینما دیدم.. فکر میکردم مثل مدرسه موشها تقریبا خوب باشه.. فقط میتونم بگم متأسفم برای بچه ها... منم مثل شما حرص خوردم  فکر میکنم تو سینما از معدود کسایی بودم که ناراضی بودم. دقیقا ضد سبک زندگی اسلامی بود و ترویج سبک زندگی غلط غربی...

نقد خوبی بود مستفیض شدیم متشکرم.

پاسخ:
دلم واسه بچه ها میسوزه...
۰۲ مهر ۹۳ ، ۱۳:۱۵ منور الفکر
به هوالعشق گرامی!
خانوم برومند در عرصه تخصصی خودشان یعنی کودک دیگه برند شدن،و ارزش وقت گذاشتن و دیدن فیلم شان رفتن ونقد نوشتن را دارند
دقیقا مثل
عمو ابراهیم بچه شهدا(حاتمی کیا) درعرصه سینمای جنگ
بنده برای چ ایشان هم همین وقت راگذاشتم.البته مفصل تر ودقیق تر

جناب ده نمکی
مستندهای خوبی داشتند ولی فیلم هاشان این ارزش را ندارد

علاوه براین
دوستان روشنفکرنما که ازقضا کمم نیستن وهمه هم دست به قلم و روزنامه وسایت و تریبون دار! بجای همه به ده نمکی میتازن
دیگه قرار نیست هم از در بخوره هم دیوار
پاسخ:
بله

بنده از همین تریبون موافقتم رو با فرمایشات دوست بزرگوارم جناب منورالفکر اعلام میدارم...


+
رونوشت:
جناب هوالعشق
ما نیز از این انجمن شعرها گریختیم...
ولی باید احساس تکلیف کرد ، یه مرتبه برحسب اتفاق رفتم انجمن شعر دیدم عرصه خالی شده از خیلی ها و افتاده دست یه عده دیگه...صحیحه این؟
چندتا انجمن ادبیِ ولاییِ خدایی باید راه بیافته

پاسخ:
خدارو شکر توی اصفهان جلسات شعر ولایی چند تا هست و ما استفاده میکنیم

بقیه جاها هم که هنوز سر خودشون معطل هستن(البته شاید استثناهم داشته باشن)


سلام مومن.جزاکم الله خیرا


کاملا موافقم با مطالب شما...
زبان هنر، زبانیه که شاید خیلی نیاز نباشه به ترجمه کردن...کافیه شما مطلب را ارائه کنید...بلافاصله رو مخاطب اثر میذاره..حالا ممکنه این اثرگذاری، نمودش الان باشه ممکن هم هست در آینده باشه اما چیزی که هست اینه که قطعا نمود داره....

یادمه در فیلم قلاده های طلا، سفیر انگلیس می گفت ما بچه های شما را می بریم تو کشور خودمون و بهشون درس می دیم....اما جدای از دروس آکادمیک، کاری می کنیم با اینها که بعدا که برگشتند، خواه، ناخواه در خدمت ما باشند...

متاسفانه در زمینه ی فیلم کودک و نوجوان کارهائی شده که همه هم به بد بودنش واقفند اما یا همت برچیدنش نیست و یا طرحی نو در انداختن....
اما با همه ی اینها عمل باید...
وگرنه که اوضاع خیلی اسف بار میشه...


با اجازه ی داداش، شما لینک شدید

عاقبتتون به خیر به حق ابوتراب
یا علی
پاسخ:
سلام عزیز

صحیح فرمودید

+
کاش سینماگرای ما کمی مطالعه میکردند!!!
چندسالی از این فیلم میگذره اما وقتی که نقد رو خوندم کاملا سکانس به سکانس فیلم برام یاداوری میشد و اخرش چشمام اندازه توپ تنیس شده بود که انقدر نکته های پنهان داشته این فیلم اما من مخاطب براحتی دیدم و اصلا این نفدها برام تابو نبوده که نسب بهش حساس باشم. و این یعنی خود فاجعه.انقدر این مسائل رو دیدم و عادی شده که نسبت بهش حساسیتی ندارم.

+چند روز پیش داشتم با دوستی بحث میکردم و گفتم یکی از بزرگترین مشکلات ما اینه که فکر کردند فقط حفاظت از مرزهای کشور مهمه.وقتی مدیران فرهنگی و جنگ نرم ما خواب بودند،مردم ما شبکه های ماهواره ای براشون جذاب شد.
درد اونجاست که مرجع خبری مردم من میشه بی بی سی و درکمال تعجب نتیجه انتخابات رو میتونن رقم بزنن و مطابق نظرشون پیش ببرن.
درد اونجاست که فکر کردند نسل های بعد از انقلاب همونطور انقلابی میمونن و اینجاست که من و هم نسل های من گیج و گم شدیم.
درد اینجاست که اون موقع جوون بیست و چندساله میشد فرمانده
اما الان سی ساله هامون هنوز اندر خم یک کوچه هستن.
پاسخ:
سلام

موضوع دقیقا همینجاست
بعد از یه مدت همه بی حس میشیم نسبت به تغییرات! جریان قابلمه آب گرم و قروباغه هاست...

وقتی میفهمیم چه بلایی سر فرهنگمون و بچه هامون اومده که دیگه خیلی دیره!

+
درد زیاده دوست عزیز
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست...

خدا عاقبت هممون رو بخیر کنه...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">