جوونا آقا بشین
اون آقایی که شبا
رد می شد از کوچهی ما
کیسه به دوش کو؟؟
رد پای پر خراش بی خروش کو؟؟
اون آقای خرقه پوش کو؟؟
کجاست اون آقا که پینه های دستاش
مرهم دلای ما بود؟
نفس سبز نیگاهش
همیشه حلال مشکلای ما بود؟
می شه یکبار دیگه
سر بزنه به خونه ی ما؟
بگیره نشونی از
غربت بی نشونی ما؟
موهای آقا سفیده جوونا
کیسه رو ازآقا بگیرین
قامت آقا خمیده جوونا
کیسه رو از آقا بگیرین
جوونا آقا بشین
زنده کنین رسم جوونمردی رو امشب
یتیما منتظرن
زنده کنین شیوه ی شبگردی رو امشب
یتیما پشت درای خونشون
منتظر آقا نشستن
گوش به زنگ تق تق
یه جفت صدای پا نشستن
موهای آقا سفیده جوونا
کیسه رو از آقا بگیرین
قامت آقا خمیده جوونا
کیسه رو از آقا بگیرین
پ.ن:
حاج محمد رضای آغاسی
کاش میدونستی دلم برات یه ذره شده...
هنوز که هنوزه صدات تو گوشمه مشتی...
پ.ن2:
توی هیئت ما رسم است
به این جای دعای جوشن که میرسند
همه گریه میکنند!
"یا رازق طفل الصغیر"
+
آن یتیمان که ز خرمای علی سیر شدند
کربلا گوشه گودال همگی شیر شدند
حیدر کرار نیم
خانه نشینم ولی
جان به فدای جگر
سوختهات یا علی
دستای پینه بسته علی
به همراه منه
خونه نشینی علی
آتیش به جونم میزنه
تو کوله بار شعر من
اسم قشنگ علیه
قافیه تنگ دلم
از دل تنگ علیه
تو کوچههای غربتم
نشونی از مولا میدن
اهل محل سلاممو
جواب سربالا میدن
به من میگن علی کیه؟
علی امام عاشقاست
به من میگن علی چیه؟
داغ دل شقایقاست
توی نجف یه خونه بود
که دیواراش کاگلی بود
اسم صاحاب اون خونه
مولای مردا علی بود
نصف شبا بلند میشد
یه کیسه داشت که برمی داشت
خرما و نون و خوردنی
هرچی که داشت تو اون میذاشت
راهی کوچهها میشد
تا یتیما رو سیر کنه
تا سفره خالیشونو
پر از نون و پنیر کنه
شب تا سحر پرسه میزد
پس کوچههای کوفه رو
تا پر بارون بکنه
باغای بی شکوفه رو
عبادت علی مگه
میتونه غیر از این باشه
باید مثل علی بشه
هر کی که اهل دین باشه
بعد علی کی میتونه
محرم راز من بشه
درد دلم رو گوش کنه
تا چاره ساز من بشه
فردا اگه مهدی بیاد
دردا رو درمون میکنه
آسمون شهرمونو
ستاره بارون میکنه
چشماتو وا کن آقاجون
بالای خستمو ببین
منو نیگا کن آقاجون
دل شکستمو ببین
دلت میاد کبوترات
تو حرمت پر نزنن؟
به سایبون دستای
مهربونت سرنزنن؟
میدونی میخوام چیکار کنم؟
میدونی میخوام کجا برم؟
میخوام برای کفترا
یه خورده گندم ببرم
اونجا که گنبدش طلاست
با کفتراش پر بزنم
دوسش دارم اماممه
در خونشو در بزنم
بعضی شبا تو خونمون
بابا به مادرم میگه
میخوام برم امام رضا
به خدا دلم تنگه دیگه
بابام میگه امام رضا
مریضا رو شفا میده
دوای درد مردمو
از طرف خدا میده