جمعه, ۴ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۰۲ ق.ظ
سر قبر نشسته بودم …
باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن ….
از خواب پریدم.
مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم.
بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.
زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره…
ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که :کی شهید می شی مصطفی؟
مکث نکرد، گفت : سی-سالگی …
باران می بارید شبی که خاکش می کردیم…
(جوان انقلابی)
.

پ.ن:
مردم از روز مرگشان بی خبرند
و من هنوز
از روز تولدم...
+
خدایا
پنج سال دیگه بیشتر نمونده
تا سی سالگی...
مادر جان یا فاطمه
شما یه سفارشی بفرمایید...
۹۲/۱۱/۰۴
۰
۰
مردی به نام شقایق
پاسخ:
پاسخ:
سلام
الهیییییییییی
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
امیدمون به دعای خوبانه
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
ممنون از محبتتون
دعاگوییم
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
و دیگر هیچ!
پاسخ:
پاسخ:
در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسم الله مجریها و مُرسیها
اگر این ساحران اطوار می ریزند طوْری نیست!
عصا در دست اینک می رسند از کوه موسی ها
زمین آسمان جُل را به حال خویش بگذارید
کسی چشم انتظار ماست آن بالا و بالاها
بیاید هر که از فرهاد شیرین عقل تر باشد
نیاید هیچ کس جز ما و مجنون ها و لیلاها
همین از سر گذشتن سرگذشت ماست پنداری
همین سرها... همین سرهای سرگردان صحراها
شب قدری رقم زد خون ما تقدیر عالم را
که همرنگ غروب ماست صبح سرخ فرداها
محمدمهدی سیار
سلام
با وجو داینکه قبلنا خونده بودیم ولی ممنون
بسیار زیبا بود و فنی
(هرچند قافیه الف بود ولی خوب مضمون ضعف قافیه رو پوشش میداد)
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
هر بار شنیدنش منو دیوانه میکنه...
آمین
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
تا باده غلیظ تر خدا داد به من
احساس لذیذتر خدا داد به من
بابای مرا شهید کردند ولی
بابای عزیزتر خدا داد به من
شعری که به همراه عکس علیرضا احمدی روشن تو بغل رهبر دوستم آقای کاظمی نیا برام فرستادن...
اشکمو در آورد..
من شخصن شرمنده این بچه هستم! بقیه مردم این کشور رو کاری ندارم!
قول میدم تا اونجا که جون داشته باشم راه پدرش رو ادامه بدم...
دعا بفرماییدلایق شاگردی این استاد باشیم
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
شیر زنه. شیر زن.
خدا حفظش کنه برای اسلام.
واقعن با رشادت و شجاعت تموم علم رو روی دوشش نگه داشت.
اینقدر که خانم بزرگوار اثر تبلیغی برای اسلام داشت هیچ کدوم از همسران شهدا نداشتن(بنظر حقیر البته!)
خیلی دلم میخواد یه بار از نزدیک خدمتشون برسم و بعضی درد های این دل رو بهشون بگم(بعضی درد هارو فقط اهلش میفهمن!).
بهشون بگم استادما مصطفاست... بهشون بگم اینا با این کاراشون نمیتونن خون مصطفی رو پاک کنن...
در مورد دعای سر عقد
اونی که شهادت رو میده طاقت دوریش رو هم میده.فقط کافیه به قضیه شخصی نگاه نکنیم.
البته شمام زرنگیدا! خوشم میاد از کریم چیز بی ارزش نمیخواید.
بعضیا سر سفره عقد و کلن تو زندگیشون سقف آرزوهاشون حتی به سقف اتاقشون هم نمیرسه... (یه پیشنهاد برادرانه: از خدا بخواید و سعی کنید بعد ازدواج هم همین روحیه رو نگه دارید چون بعد ازدواج خیلی چیزا تغییر میکنه!!!)
اما در مورد سن.
یه سر تشریف ببرید گلستان
سن شهادت ها رو نگاه کنید... میانگینشون 22 ساله تقریبا!!!
اونوقت میفهمید جوونی ینی چی و چرا ما میگیم پیر شدیم.
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
دیگر این خانه مرا تنگ بُوَد....
دعابفرمایید زودتر تموم بشه.
پاسخ:
پاسخ:
حال من اکنون برون از گفتن است
آنچه میگویم نه احوال من است...
گاهی وقتا باید اول به هم ریخت تا ساخته شد...
دعا کن داداش خودشون همونطور که دوست دارن بسازنمون.
تا مبارزه هست ما هستیم... لاشک.
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سمع الله لمن حمده...
پاسخ:
پاسخ:
سلام
الحمدلله که خدمت بزرگوارانی مثل شما هستیم.
واقعن ممنون.
جبران میکنیم ان شاالله
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
کدوم عکسو میگی دادا؟
عه! ادامه مطلب که عکس نداره!
عه! اصن ادامه مطلب نداره!
شوما نصیحت نکونی مارو کی بوکونه! ها؟
پاسخ:
پاسخ:
سلام
اختیار دارید .وظیفس
بسیار عالی. خلاصه نویسی بهترین کاره
حرف استادتون کاملن متین
خدا عاقبتمون رو بخیر کنه که این وظیفه ای که گردنمونه رو بتونیم بخوبی انجام بدیم.
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
والا اینجورکه وزارت فرهنگ و ارشاد داره میره جلو اصلن هم بعید نیس!
ما که هیچ! میترسم سایت آقا رو هم فیلتر کنن!!!
پاسخ:
پاسخ:
سلام
خدارو شکر
ما در خدمتیم بنده های خوب خدا هستیم همیشه
دغدغه هاتون پایدار همیشه
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
آقا به خدا ما هنوز تو هیچ کاری موفق نشدیم!
نمیدونم چرا یه عالمه ازین دوستای دروغی و دشمنای واقعی داریم.
چرا واقعن؟!!!
مسئولین کجان پس؟
پاسخ:
پاسخ:
سلام
گر نگاهی به ما کند زهرا....
ازون بهتر اینه که بدونه موقع رفتن ازش راضی هستن یا نه!
پاسخ:
پاسخ:
خدایا!
این حرفارو وللش!
دوست دارم!
پاسخ:
پاسخ:
سلام
خانوم معلم جان
دیگه چیزی به آخر کار ما نمونده...
دعا بفرمایید خوب تموم بشه و اون وظیفه ای که بر عهدمون هست رو انجام بدیم تابتونیم با خیال راحت بریم... مثل مصطفی...
با اجازتون اومدیم تهران. اتفاقا گفتیم آدرس بدید که برسیم خدمتتون!
خو وقتی آدرس ندادید چطوری بیایم خدمتتون؟!
پاسخ:
پاسخ:
دانشجو
میمیرد
ذلت نمی پذیرد!...
پاسخ:
پاسخ:
سلام علیکم و رحمه الله
ارتباط با بزرگوارانی مثل شما مایه افتخار ماست عزیز
یاعلی
این خاطره خیلی حس داره!
هربارم که خونده بشه بازم باعث ارتعاش تمام وجود میشه!
.... کارمون تموم بشه الهی
خدایا عاقبتمون رو بخیر کن ...
خداقوت
عاقبت به خیر بشوید بحق حضرت مادر
یاعلی (صلوات برای فرج)