سه شنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۱۵ ق.ظ
انگار آتشیست در آوای هر گلو
وقتی که باز میشکند بغض در گلو
قصه شروع میشود از چند واژه خون
یک طفل شیرخواره و تیر سه پر... گلو
خندان نشست بر سر زانوش حرمله
وقتی که دید بی زره و بی سپر گلو
داغی در این معامله تقسیم شد ولی
سهم پدر جگر شد و سهم پسر گلو
پیشی گرفت از لب بابا سه شعبه ای
در عرصه ی مسابقه ی بوسه بر گلو
آن تیر نا نجیب رسید و برید و رفت
بر روی دست معجزه... شق القمر... گلو
بالا گرفت جام پر از خون دست را
برخواست بانگ هلهله از نای هر گلو
قصه تمام نیست... شغالان بی حیا
فکر غنیمتند خدایا مگر گلو...؟
در پشت خیمه ها به زمین نیزه میزنند
طاقت نمانده است ولی نیزه در گلو...
#
قصه به "سر" رسید ولی رفت روی نی
چشمان مادری شده خیره بسوی نی
پ.ن:
باز کن از ساقه ی این تیر انگشتان خود
نیست همبازی تو... بیچاره ام کردی علی...
دیدید وقتی انگشتتون رو تو دست نوزاد میزارید چطوری محکم انگشتتون رو میگیره؟
الهی باب الحوائج حضرت علی اصغر(ع) همینطوری تا آخر عمر دستمون رو بگیره.
صلی الله علی الحسین و علی علی ابن الحسین...
اصغر ارباب ما از کل عالم اکبر است.
پ.ن2:
لذت بخش ترین لحظه عمر شاعر
لحظه ایه که شعراش رو تو هیئت اربابش
همونجایی که مادرش فاطمه زهرا(س) نشسته و ناله میزنه
بخونن و گریه کنای ارباب پابه پای کلماتش گریه کنند...
خداروشکر که ارباب این لذت رو به منه روسیاه هم چشوند.
+
حضرت ارباب
ببخش که از ما بیش از این بر نمی آید
ببخش که این کلمات
یارای به دوش کشیدن بار غمت را ندارد...
۹۲/۰۸/۲۱
۰
۰
مردی به نام شقایق
پاسخ:
پاسخ:
عشق یک سینه و هفتاد و دو سر می خواهد
بچه بازیست مگر؟ عشق جگر می خواهد...
سلام
همه حرفها را در همین جمله خودتان فرمودید:
نوکری ارباب از همه چیز شیرین تر است!
و دیگر هیچ...
عزاداریهاتون قبول
چشم شماهم همیشه برای ارباب گریان
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
زان تشنگان هنوز به ایوق میرسد
فریاد العطش.....
پاسخ:
پاسخ:
سلام
این حرفایی که شما میفرمایید اصن امروزی نیس!
اتفاقن مال نسلای قبله که همشون رو قبلیا جواب دادن!
من یکی که دیگه حوصله خوندن شبهات قدیمی رو ندارم!
حداقل از اساتیدتون(همونا که بهشون میگید آیت ا...) در خواست کنید بعد از این همه سال حداقل چهارتا شبهه جدید از خودشون درست کنن که ما حوصلمون سر نره و یه ذره فکر کنیم رو حرفاتون!
این حرفایی که اسمش رو گذاشتید امروزی! بیست سال قبل شهید مطهری جواب دادن.
ازتون درخواست شبهات جدید دارم.
اگر خواستید میتونم بهتون کمک کنم و یه سری شبهات جدید در مورد قرآن و پیامبر و ائمه و اسلام و اینا براتون بگم که شما به اسم خودتون تو وبلاگتون بزنید!
ولی از یه چیز شما خیلی خیلی خیلی خوشم میاد!
اونم پشتکار و اعتماد بنفستونه!
واقعن قابل ستودنه.
امیدوارم تو راهتون موفق نباشین!
بدونید که اسلام ناب همیشه پیروزه
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
عباس کنار علقمه....
این واقعه طبق مقاتل قبل از آخرین وداع حضرت بوده.
این که چطور تحمل کردند رو باید از چشمای پرخون امام زمان(عج) پرسید...
کاش میمردیم شب عاشورا و دوباره روضه های زینب رو نمیشنیدیم...
پاسخ:
پاسخ:
علیک سلام
بله!
پاسخ:
پاسخ:
مدعی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است...
پاسخ:
پاسخ:
سلام
دعاگوی همه دوستان و بزرگواران بودیم.
نوکری ارباب ما هرجا و هر زمان و هر نوعی باشه با ارزشه.
دعاهای امام زمان در حقتون مستجاب
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
مرگ بر ابولهب
مرگ بر یزید و شمر و ابن سعد
مرگ بر
زاده ی زیاد
بگو بلند: بیش باد!
مرگ بر
قطعنامه های بستن فرات
قحط آب
مرگ بر
تیر مانده بر گلوی کودک رباب
مرگ بر
قتل خنده های روشن علیرضا
مرگ بر گلوله ای که خط کشید
روی خاطرات آرمیتا
یک کلام:
مرگ بر
آمریکا
پاسخ:
پاسخ:
سلام
محتاجیم
امان از بعضی شعرها...
پاسخ:
پاسخ:
با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید رباب با آب هم قافیه باشد؟!...
گاه روضه خوان ها زیادی شلوغش میکنند...
حرمله آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود...
هدف های روشنی داشت....
چشم عباس...
گلوی تو...
سینه ی حسین...
تنها تو بودی که خوب فهمیدی استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه بود!
شش ماه علی بودن را طاقت آوردی!
خون تو جاذبه ی زمین را از بین برد...
حالا پدرت یک قدم سوی خیمه می رود...
برمی گردد....
.می رود...
بر می گردد...
می رود....
عرق شرم مرد را تشنه تر می کرد....
باز هم یک قدم میرود برمی گردد...
می رود پشت خیمه ها با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره می سازد....
تا دیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند...
رباب می رسد از راه ....با نگاه... با یک جمله ی کوتاه ...
آه آقا خودتان که سالمید ان شالله...
اصغرم فدای سرت...
پاسخ:
پاسخ:
من مشتری یوسف و در دست کلافی
جز رشته ی دل بر سر بازار ندارم...
چشمتون اشکبار
نفس هاتون محزون اهلبیت ان شاالله
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام و شما هم.
این اشعار همه از ارباب هستن که خودشون به زبون ما جاری میکنن.
محتاجیم.
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
شاید باورتون نشه ولی این بار هیچی ندارم بگم!
فقط صبر میکنم. صبر....
فقط اینو میدونم که ماها باید قوی بشیم تو همه زمینه ها! همین.
پاسخ:
پاسخ:
سلام
واقعن خوشبحالتون با این یادگاری(آیکون حسودی)
مطالبتون رو خوندم. بسیار عالی
قالب و گرافیک وبتون هم که حرف نداشت.
موفق باشید.
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
کربلا نصیب همه گریه کنای ارباب
دعاگوی همه بزرگواران هستیم.
موضوع بسیار جالبیه. خیلی چیزارو مشخص میکنه ولی کو چشمی که عبرت بگیره!
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
فقط به جرم علی بودن......
پاسخ:
پاسخ:
سلام
ان شاالله...
اصغر ارباب ما از کل عالم اکبر است
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
زینب اگر نبود.....
زینب اگر نبود مسلمان نداشتیم
باور کنید ذکر حسین جان نداشتیم
آره به خدا..
با همه وجود حس میکنم
پاسخ:
پاسخ:
سلام
هعییییی
چی بگم که دلم خونه!
دیگه حال و حوصله بحث کردن در مورد هیچی رو ندارم!
ولی این بنده خدا یه چیزش برام خیلی جالبه. پشتکار و اعتماد بنفس!
واقعن تو این زمینه عالیه.
بگذریم.
بهتره آدم وقتشو تلف نکنه. من اکثر نوشت هاشو میخونم ولی حوصله جواب دادنش رو ندارم چون غالبا بحث مفصل میخواد.
ایشون مشکلش اساتیدش هستند!(بیشتر نمیتونم بگم!)
طلبه ای که از خودش فکر نداشته باشه بهتر از این نخواهد شد.
دعابفرمایید اهل فکر باشیم هممون
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
سلام
دعاگوی دوستان هستیم
اون رو یادم نیست ولی این بجای اون:
هر شیعه که در بهشت همسایه ی توست
هر مرجع تقلید که بر پایه ی توست
ولله قسم به خون به گهواره ی عشق
شاگرد علی اصغر شش ماهه ی توست
م.شیدا
یاعلی
پاسخ:
پاسخ:
برای این مصیبت اشک کمه
باید خون گریه کرد...
این اشعار اشک داشت بسیار ...
بسیار زیبا بودند!
انگشتی که نوزاد محکم میگیره ... علی اصغر ... خیلی دوست داشتنی بود این جمله ...
ان شاءالله طبع تون به توفیق خود ارباب همیشه همین طور پرسوز باشِ
نوکری ارباب از همه چیز شیرین تر است! این نوکری مبارکتون
خداقوت
یاعلی(صلوات برای فرج)
روضه علی ا ص غ ر هم جگر می خواهد!