پابرهنه...
جمعه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۵۶ ق.ظ
فهمیده ام
آنها که پا برهنه اند
ریگی به کفششان نیست...
یکی از دوستام که با هم 60 سال اختلاف سن داریم تعریف میکرد
میگفت توجبهه پام تیر خورد
از درد داشتم میمردم
دیدم اگه بخوام اه و ناله کنم روحیه جوون ترا از بین میره
وسط شلوغی گفتم آهای آقای فلانی
مگه نمیبینی ترکش پاچه شلوارمو سوراخ کرده؟
حالا من بدون شلوار چیکار کنم؟ ها؟
همه خندیدند....
من:
در دلم
گریه کردم...
۹۲/۰۱/۳۰
شعر خیلی خوبی بود! چرا تو وبلاگ نمیذاری شعراتو؟