مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...

مردی به نام شقایق

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!

***

شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.

در دشتهای دور، لابه‌لای سنگها می‌روید و به آب باران قناعت دارد

تا همواره تشنه باشد و بسوزد.

داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشته‌اند.

شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون

اما میان این دو چه نسبتی است؟

*******
اگرچه برگهایی زرد دارند
و در دل شعله هایی سرد دارند
کسی اما نمیفهمد که یک عمر
"شقایق"ها دلی پر درد دارند...
******
به ظاهر مرد:.متاهل:.
کارشناسی مهندسی شیمی
ارشد مهندسی هسته ای
صنعتی اصفهان:.

مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:.
متاسفانه ساکن تهران!

فقط حسین...
همین.

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

پیوندها

کمی انسانم و بسیار گنجشک...

سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۱۶ ق.ظ
گنجشک نر با گنجشک ماده ای  گفت:
چرا نمی گذاری با تو همسر شوم؟
من اگر بخواهم می توانم قبه ی سلیمان را به منقار بکَنم و به دریا افکنم!
سخن گنجشک به گوش سلیمان رسید.
نبی خدا تبسم نمود و به گنجشک نر گفت:
آیا این ادعایی که کردی را می توانی انجام دهی؟!
گفت: نه رسول خدا، اما شخص، خودش را نزد زنش، بزرگ جلوه می دهد
و عاشق را بر آنچه می گوید نباید ملامت کرد.
سلیمان با ماده سخن گفت:
چرا از او رو می گردانی و به او بی اعتنایی می کنی؟
در حالیکه او ادعای محبت با تو را میکند!
گنجشک ماده گفت:
ای رسول خدا! او دروغ می گوید و ادعایش باطل است.
چون به جز من، دیگری را هم دوست دارد.
سخن گنجشک در دل سلیمان اثر کرد
و بسیار گریست و چهل روز از عبادتگاه خود بیرون نشد
و دعا می کرد که خداوند دل او را از محبت غیر او پاک گرداند

و مخصوص محبت خود گرداند...

(کتاب گناهان کبیره- شهید دستغیب)




تو می‏خواهی مرا انگار گنجشک

نگاهم می‏کنی هر بار گنجشک...

چه احساس عجیبی با تو دارم 

کمی انسانم و بسیار گنجشک


پ.ن:

سلام

اولندش گنجشک تصویر ماده تشریف دارن(خودم میدونستم...)

دومندش دوبیتی ها از آقای حبیب الله نظاری بود(یه تغییر کوچیک تو این کلمه "خواست" دادم)

سومندش اگه خدا بخواد فردا میرم رست. و اگر بازم خدا بخواد آخر هفته میرم اراک...

یه برنامه ویژه پیش اومده که انشاالله بعدش مفصلا توضیح میدم


تا برنامه بعدی

بیاید به گنجشکها یه جور دیگه نگاه کنیم...

پر از احساس باران باشد اما...

درختی در خیابان باشد اما...

مرا بنویس: گنجشکی که یک عمر

دلش می خواست انسان باشد اما...

۹۲/۰۱/۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
مردی به نام شقایق

نظرات  (۸)

۲۰ فروردين ۹۲ ، ۰۸:۵۴ (م.ریحان) محمدعلی محمدی
سلام
رست کجاست
به سازندگان سریال کلاه پهلوی گفتم چرا اسم شهر سامان چهارمحال و بختیاری را تو سریالتون خراب کردید
گفتند ما می خواستیم یه اسمی برای یه شهر فرضی بسازیم اصلا نمی دونستیم شهر سامان واقعا وجود داره
حالا نکنه رست هم واقعا وجود داشته باشه




سلام استاد
قدم رنجه فرمودید

والا اینجا(عسلویه) بین عاغایون محندث رسمه که به شیفت استراحتشون میگن رست(rest)
حالا ما هم میخوایم بریم همونجا!!!
البته بنده فکر میکنم این لغت بر گرفته از کلمه "راست" به معنی درستی و صداقت باشه که در کتب تاریخی بهش اشاره ای شده و گویا در قدیم وجود داشته ولی الان جایی به این اسم وجود نداره دیگه!!!

بهرحال ما داریم میریم همینجا(رست)
دعاگوتون هستیم
شعرهارو مطالعه فرمودید استاد؟
چه قشنگ..

پاسخ:
پاسخ:
سلام

منظورتون کارهای خداست دیگه؟

بله واقعا!
۲۰ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۱۸ (م.ریحان) محمدعلی محمدی
خوبه همه پیچیدگی ها حل شد
مونده بودم چرا اول می خوای بری رشت بعدش بیای اراک
شعرها راهم با شئق تمام خواندم
دست مریزاد
شاید در هفته اینده دور و بر شما افتابی شدیم
برنامه سفر جنوب داریم

پاسخ:
پاسخ:
سلام
رشت نه استاد
رست (با کسر حرف ر) به معنی شیفت استراحت

به به بسلامتی انشاالله

منظورتون راهیان نوره یا تفریحی؟
درهر صورت سفرتون بی خطر

یاعلی
سلام
الهی و ربی...
یا علی

پاسخ:
پاسخ:
الهی و ربی و سیدی و مولای...

انت....

و انا....
۲۱ فروردين ۹۲ ، ۰۸:۲۶ (م.ریحان) محمدعلی محمدی
سلام
تو عسلویه احتمالا کاری برای یک جوان دیپلمه متولد سال 64و مربی کونگ فو توا که به کامپیوتر-سخت افزار و نرم افزار -هم خیلی مسلطه پیدا می شه؟
جواب مثبت این سوال مقدمه ازدواجش هم می شه

پاسخ:
پاسخ:
سلام
جناب محمدی تو عسلویه مطمئنا کار برای ایشون هست ولی این مهمه که چطور میشه به این کار دسترسی پیدا کرد.
بخاطر سطح وسیع فعالیتها در منطقه ویژه نیروی انسانی زیادی هم مورد نیازه ولی نحوه گزینش و بکار گیری این نیروها با توجه به سیستم پیمانکاری هایی که اونجا فعالیت میکنند بیشتر روی بند "پ" میچرخه
ایشون هم میتونند بعنوان کارگر و هم میتونن به عنوان کارمند دفتری یا نیروی خدمات اداری مشغول بکار بشن ولی به همون شرطی که گفتم

متاسفانه بنده از بین من پاوری های اونجا آشنایی ندارم وگرنه ازشون سوال میکردم.

در هر حال باز هم اگر اطلاعاتی تونستم گیر بیارم خدمتتون عرض میکنم

یاعلی
۲۱ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۴۶ ساندیس خور نظام
سلام
با
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِن لاَّ یَشْعُرُونَ
در خدمتیم ...


پاسخ:
پاسخ:

سلام

خدمت رسیدیم داداش

یاعلی
۲۲ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۵۴ آهسته عاشق می شوم
روشنی بانو ....

آنقدر روشن که از پیر ِ نابینا هم روی می گیری ! . . .
.
.
.
التماس نور و باران

پاسخ:
پاسخ:
ومن هنوز فکرمیکنم به این جمله:

او چشم ندارد

من که دارم...........
دلش می خواست انسان باشد اما...


پاسخ:
پاسخ:
سلام

در دلم بود که ادم شوم اما نشدم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">