حق دارد...
شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۵۳ ب.ظ
این روزها...
صدایش را میشنوم از راه دور...
آه که چه جگری میسوزاند...
گوش دنیا را کر کرده است...
پیش خودم فکر میکنم
حق هم دارد
هر کس دیگری هم بود همینطور میشد
فکرش را بکن...
حتی فکرش را هم نمیشود کرد
چه درد عظیمی...
یک عمر حسین فاطمه را در آغوش گرفته
حالا که وقت جدائیست....
چه بگویم...
حق دارد......
حق دارد..........
پ.ن:
این روزها...
این دل وامانده هم بی قراری میکند...
هم ناله شده با ضریح قدیمی ارباب...
ضریحی که هیچ وقت لمسش نکرده...
ضریحی که هنوز با عکسش...
آه...
آه...
آه...
پ.ن:
جای خالی را با بغض...
درد...
ناله...
اشک...
اصلا با هرچه میخواهید پر کنید...
یاعلی
۹۱/۱۱/۰۷
اشک
اشک
دوای دوری
یاعلی
سلام
اشک...
فکیف اصبر علی فراقک...
صدایش یک لحظه از گوشم خارج نمیشود...
بیچاره روزهای سختی دارد میکشد...
خودش میگوید
ناله میکند و میگوید
فراق از مرگ سخت تر است...
ان هم از حسین...
جانسوز تر از فراق ندیدم دیدم
آمد به سرم هر آنچه میترسیدم...
یاعلی