ماه سرخ...
جمعه, ۲۶ آبان ۱۳۹۱، ۰۴:۰۷ ب.ظ
شکسته است دلش را غم سپاهی سرخ
در آسمان سیاهی طلوع ماهی سرخ
و گیسوان پریشان ماه بر نیزه
کسوف نیمه و باد و شب سیاهی سرخ
نشسته است به سجاده ، غرق در آیات
و اشک... شاهد زیبایی نگاهی سرخ
هنوز پیش دو چشمش وقایعی زندست
غروب ماه به گودال و قتلگاهی سرخ
مصاف خنجر و حنجربه پیش چشمانش
نوای ناله ی مادر... طنین آهی سرخ
رسیده اند به هم باز عاشق و معشوق
لبان پر ترک و نبض بوسه گاهی سرخ
تمام نیست مصیبت هنوز میبیند
صدای هلهله و دود... خیمه گاهی سرخ
پ.ن:
سلام
آخرین حروفچینی حقیر است
کاش صاحب نظری فرماید
به گدایان شب اول
ان شاالله
یاعلی
۹۱/۰۸/۲۶
خوبان همه بنده اند و مولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خود
از بس که کرم دارد و آقاست حسین...
آقاست حسین....
آقاست به خدا