دومین کنگره شعر خانگی...
قال سید الکونین (ص): حسین منی و انا من حسین
بسیارشیرین و لذت آفرین بود تجمعمان گرداگرد حلقه ی اشک که بی شک رشک آسمان بود. در "اولین کنگره شعر خانگی"
علمی برافراشته شد که سینه زدن پای آن صفایی عجیب داشت پس بهانه کردیم
"دومین کنگره شعر خانگی"
را ،تا این بار توفیق این تجربه نصیب ماگردد.
موضوع:
هر قلمی که در سوگ عظمای کربلا زده شود با هر موضوعی که باشد مقدس و قابل تقدیر است ما نیز تمام آثار گرانقدر شما را ارج می نهیم و علاوه بر آن منتظر تبلور طبعتان در
دو موضوع:شخصیت والای حضرت امام سجاد (علیه السلام) و عطش
هستیم.
مهلت ارائه آثار:
هرگاه از ته دل ناله ای زدید، اشکی فشاندید و بیتی سرودید با ما همراهید.
برای حرف دل، زمان و مکان نمی توان مقرر کرد با این وجود تا سومین غروب پس از عاشورا چشم به راه آثارتان خواهیم ماند تا همزمان با جمع آوری پیکر ارباً اربای اربابمان، قطعه قطعه های آثار شما را گرد آوریم.پس
تا تاریخ:8/9/1391(مصادف با سیزدهم محرم الحرام 1434)
به یا علی ما لبیک بگویید.
*در انتهای تمامی آثار ارسالی نام و نام خانوادگی، شماره همراه و آدرس درج شود.
نحوه ارسال اثر:
بی شک پذیرنده تمامی آثار والایتان حضرت حسین (علیه السلام) و قاصدش، پیامبر سلام های کربلایی، فطرس ملک است.باعث امتنان است اگر دیگر سوختگان ماتم کربلا را در لذت سروده ی خود شریک کنید.آغوش ما برای استقبال از ابیات آسمانیتان به یکی از این طُرُق باز است:
· از طریق ارسال به پست الکترونیکی: yekshanbeha91@yahoo.com
· نظر خصوصی در وبلاگ: http://www.yekshanbeha.blogfa.com/
· پیامک به شماره سامانه:30006390000111
· ارسال پستی به آدرس: اصفهان- کد پستی 74764-81558
*در انتهای تمامی آثار ارسالی نام و نام خانوادگی، شماره همراه و آدرس درج شود.
یادبود:
سپاس اصلی از آثار تقدیمی را به صاحبش وا می گذاریم و بهترین یادگاری را که همان تندیس بلورین اشک است تقدیم چکیده ی احساستان می کنیم.
با این حال در اهداء یادگاریهایی که برکت حرکتمان است به قدر وسعمان می کوشیم.
باشد که مقبول افتد...
***
زمان برگزاری کنگره:
به مصداق کل یوم عاشورا 19 روز پس از ظهر عطش در جمعه 24 آذرماه1391(مصادف با 29 محرم الحرام1434)از ساعت:9صبح گرد هم می آییم تا ناممان را در طومار عزادارانش ثبت کنند انشاا...
و صلی الله علی باکین علی الحسین(علیه اسلام)
امسال هم دوباره آمده ای تا با قطره های اشکت قلب هایمان را پاک کنی.
انگار نه انگار که پارسال نشستیم در مجلس روضه ات که «سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است» و با تو عهد بستیم دیگر طرف خرابکاری های گذشته مان نرویم. اما...
و دوباره -مثل قبل- به ما که خجالت می کشیم وارد خیمه ات شویم، لبخند می زنی که «در بارگاه قدس که جای ملال نیست».
لبخند می زنی که سرمان را بالا بیاوریم...
چقدر مهربانی و همه دوستت دارند، تو را و ماه تو را «...که نامش محرم است»
یا حسین
سلام
کمان گرفته که طفل صغیر را بزند
امید و دار و ندار امیر را بزند
تمام هلهله هاشان به خاطر این بود
که یک شغال توانسته شیر را بزند
از استاد بزرگوار سید حسن رستگار
غرق این شعرم امشب
اشک اما...