ای دل نگفتمت نرو از راه عاشقی / رفتی بسوز کین همه آتش سزای توست...
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!
***
شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.
در دشتهای دور، لابهلای سنگها میروید و به آب باران قناعت دارد
تا همواره تشنه باشد و بسوزد.
داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشتهاند.
شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون
اما میان این دو چه نسبتی است؟
******* اگرچه برگهایی زرد دارند و در دل شعله هایی سرد دارند کسی اما نمیفهمد که یک عمر "شقایق"ها دلی پر درد دارند... ****** به ظاهر مرد:.متاهل:. کارشناسی مهندسی شیمی ارشد مهندسی هسته ای صنعتی اصفهان:.
مدیر مهندسی یه پتروشیمی تو جنوب کشور فعلا!:. متاسفانه ساکن تهران!
حسین چی داشت بالاتر از علی و عباس واسه اثباتش...
یاعلی
سلام
دلم میگه آره...
شیر شیرخوار...
نمیدونم چرا...
این روزا همش یاد شش ماهه ام
تو جلسه شعرمون یکی از دوستان شعری خوند که خیلی تحت تاثیرم قرار داد
بیت آخرش این بود:
دنبال شکار شیر بودند اما
از کودک شیرخواره هم ترسیدند...
این بیت هم به خودم الهام شد:
پیشی گرفت از لب بابا سه شعبه ای
در عرصه ی مسابقه ی بوسه بر گلو...
یاعلی اصغر