بسم الله الرحمن الرحیم
-یکی از دوستان هم باشگاهی چند ماهی بود که از سوریه برگشته بود. تیر خورده بود و باید استراحت میکرد. تقریبا خوب شده بود و شبا تو باشگاه با هم مبارزه میکردیم. این سری ازش پرسیدم حاجی دیگه برنمیگردی؟
گفت سوریه فعلا نه! ولی چند هفته دیگه اعزامم به یمن. (این دوست ما تک تیرانداز بسیار ماهری هستن)
گفتم حاجی ما به هر دری زدیم نشد! تو دستت به جایی میرسه؟
گفت واسه سوریه فعلا نیرو نمیخوایم ولی یمن اگه بیای میتونم اوکی کنم.
گفتم دمت گرم. کی خبرشو بهم میدی؟
گفت این بار برم و بیام بهت میگم. فقط دعا کن شهید نشم که میمونی رو هوا!!!
-چند روز بعدش داشتم رانندگی میکردم. خانومم هم کنارم نشسته بود. جریان اون شب باشگاه رو بهش گفتم!
بنده خدا گُرخید!
گفت ینی واقعا میخوای بری؟
گفتم بهله!
فوری گفت ولی من که اجازه نمیدم شما بری؟!!!
گفتم منم نیومدم از شما اجازه بگیرم!
رفت تو فکر!
چند لحظه بعدش گفت ولی از باباتون که باید اجازه بگیرین!من مطمئنم بابا نمیذاره!(ینی هلاک این حرکات استراتژیکی خانومام! بعضی وقتا یه چیزای ساده ی اظهر من الشمس رو نمیفهمن بعضی وقتا هم میشن خود خانوم بازرس مارپِل!)
گفتم حالا از کجا میدونی من قبلش با بابا هماهنگ نکرده باشم؟!
با تعجب گفت چی؟!!!
گفتم از کجا میدونی قبلا بابا اجازه نداده باشه؟!
گفت آخه اگه شمابری شهید میشی!!! من میدونم!!!(ینی اینقده زور زدم جلو خودمو بگیرم وسط حرف جدی نزنم زیر خنده!!!)
گفتم ینی اینقده بی عرضه دیدی مارو!؟ ما که نمیخوایم بریم کشته بشیم برگردیم که! ما میخوایم بریم جنگو تموم کنیم و بیایم. حال و حوصله کشته شدن و این برنامه هارو هم نداریم.
کلی هم کار داریم بعد جنگ.
دیگه این آخرا اصن حواسش نبود من دارم چی میگم!
یهو برگشت با بغض گفت بعد تو حنانه رو چیکار کنم؟!
گفتم چی؟! بعد من؟ ینی جدی جدی نیت کردی مارو به کشتن بدیا!! خندیدم. ولی نخندید اصن! سوالش جدی بود.
گفتم همون کاری که بقیه با بچه هاشون میکنن!
دوباره رف تو فکر.
حرف آخرش این بود: "نمیذارم بری...."

+
یادمه خاستگاری یکی از چیزایی که با ذکر مثال توضیح دادم و خیلی هم روش تاکید داشتم همین قضیه بود!
به خانومم گفتم خانم فلانی! اون صحنه ی فیلم مختار که مسلم تو میدون بود و زنها یکی یکی اومدن شوهرا و پسراشون رو از تو میدون بردن و مسلم تنها موند رودیدید؟
گفت بله!
گفتم من ازین قضیه میترسم...
گفت خیالتون راحت باشه! من درک میکنم دغدغه های شما رو...
++
گوش بفرمایید با جان و دل (+)