روز پدر مبارک...

تا باده غلیظ تر خدا داد به من

احساس لذیذ تر خدا داد به من

بابای مرا شهید کردند ولی

بابای عزیز تر خدا داد به من...*

روز پدر مبارک بابای مهربانم...

پ.ن:
روز پدر با روز مادر خیلی فرق داره

یکی از فرقاش اینه که هیچ وقت آدم نمیدونه برای پدرش باید چی هدیه بگیره!
و این ندونستن بی دلیل نیست...


دست بوس پدر همه ی اهل شیعه
حضرت صاحب(عج)
آقاجان میلاد پدرتون و روزتون مبارک

دست بوس پدر همه ی ما ایرانیا
نائب حضرت صاحب (عج)
عزیزترینم روزتون مبارک

دست بوس پدر بزرگوار خودم
نوکر امام زمان(عج)
آقای دکتر حیدری روزتون مبارک

*
شعر از دوست عزیزم آقا محمد کاظمی نیا

+
(صرفا برای علاقمندان و اون دوستانی که به بنده امر فرمودند که فایل یا متن جلسات رو بذاریم-البته این متن ایرادات و کمبودهای زیادی داره و تقریبا یک سوم صحبتهای بنده است ولی خب...)

متن یکی از عرایض بنده در دانشگاه خمینی شهر

قهرمان دیپلماسی فقط می خندد!

واقعا چه کسی از من خوشبخت تره؟

گزارش تصویری برنامه
گزارش تصویری برنامه2
گزارش حواشی مراسم!


پ.ن:
دلم میخواست همه ی یک عمر بغض فروخوردم رو روی شونه های این مرد گریه کنم....

حاج رحیم عزیز

ممنون که مارو جای آقا مصطفای خودت حساب کردی

چه افتخاری برای منه روسیاه ازین بالاتر که به فرموده ی خودتون مایه ی شادی دل شما شدم؟

+
خدایا تو شاهدی
بعد از در آغوش گرفتن ضریح ارباب
این بهترین لحظه ی عمرم بود...

شب آرزو ها

شب آرزوهاست

و من

هیچ آرزویی ندارم

جز تو...

با خودم فکر میکنم

 تا خود صبح.

اگر همه ی آرزوهای مردم تو بودی

نماز ظهر فردا را

بی شک

در مسجد کوفه میخواندیم

به امامت تو...

ولی......

+

سلام

میگن برای بهترین دوستاتون آرزوی شهادت کنید

من امشب برای همتون آرزوی شهادت کردم.

شمام منو بیچاره رو یادتون نره رفقا

یاعلی

غم این خفته ی چند... خواب در چشم ترم میشکند...

پ.ن:
من دیشب تا صبح بیچاره شدم.
تا میومد خوابم ببره اون فرمایش حضرت آقا بصورت تصویری تو ذهنم اجرا میشد

بلافاصله بعدش اون صحبتهای آقای پرزیدنت!

بعدش هم شیطون میومد جلوی چشمم و قاه قاه میخندید!
اینقدر صدای خندش بلند توی گوشم میپیچید که سرم گیج میرفت...
خیس عرق از خواب میپریدم.

این فیلم تا صبح هزار بار اکران شد!

شنیدم بی خوابی بیماری مشترکی بین بعضیاس...

+
کاش یا بقیه اون چیزایی رو که من حس میکنم حس میکردن
یا من اون چیزایی رو که بقیه حس نمیکنن حس نمیکردم...
شاید منم یه شب خواب راحت داشتم!

مثلا به من چه که امروز چند تا مسلمون تو آفریقا و سوریه کشته شدن!
چند تا بچه یتیم شدن!
چند تا خونه خراب شد!
چند تا....

مهم اینه که من شب میام خونه
کنار خونوادم با هم شام میخوریم!
بعدشم میریم سر کوچه آب هویچ بستنی......

من و آقای معاون!

آقای دکتر بهروز کمالوندی سخنگو و معاون راهبردی سازمان انرژی اتمی در نشست "توافق ژنو به کدام سو" که به همت بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی در این دانشگاه برگزار شد روز دوشنبه شرکت کردند.

بنده ی خدا قرار بود تو دانشکده ادبیات سخنرانی کنن و فکرش رو هم نمیکردن که مجری برنامه از بچه های هسته ای باشه!!!!

خلاصه به قول ایشون برنامه تبدیل شد به مناظره و بنده خدا خیلی سعی کرد که سوالات مارو جواب نده و از زیرش شونه خالی کنه ولی خب کسی که مسئولیت داره مطمئنن باید پاسخگو هم باشه و حق نداره از سوال مردم ناراحت بشه چون مطالبه حق مردمه.

در انتهای برنامه بنده از ایشون عذرخواهی کردم بنابر ادب. امیدوارم از حرفهای ما ناراحت نشده باشن ولی این رو نمیشه مخفی کرد که دانشجوها از جوابهای ایشون اصلا قانع نشدن.

گزارش تصویری برنامه

+

نکته اخلاقی:

اگر یه روز مسئول بشم هیچ وقت سعی نمیکنم مسایل رو از مردم مخفی کنم چون آخرش یه روز همه چی مشخص میشه!

ادامه مطلب: گلریزان برای رقص لزگی!