شقایق وحشی آزاده است و تعلقی ندارد.
در دشتهای دور، لابهلای سنگها میروید و به آب باران قناعت دارد
تا همواره تشنه باشد و بسوزد.
داغدار است و گلبرگهای سرخش را نیز گویا به خون آغشتهاند.
شهید نیز آزاده است و فارغ، قانع، تشنه، سوخته دل و داغدار و غلطیده در خون
اما میان این دو چه نسبتی است؟
شهید آوینی
پی نوشت:
سلام
نمیدونم چرا!
چه نسبتی بین اسم کوچک من با شقایق هست!
چه نسبتی بین مقام والای تو با شقایق هست!
شاید...
تو در آغوش محبوبی و من در آرزوی نگاهی...
تو سوخته ی آتشی و من سوخته ی فراق...
اما تفاوتش را خوب میدانم...
تو غرق دریای نعمت وصل یاری و من...
هنوز گریه میکنم....
گریه میکنم...
گریه...