سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۰۴:۴۰ ب.ظ
سخت ترین کار دنیا
پرزنت یک ساعته ی یک پلنت پتروشیمیست
برای پیرمرد خرفتی که
معتقد است "ما قدرت رقابت در هیچ صنعتی جز قرمه سبزی و آبگوشت بزباش نداریم"...
پ.ن:
من
اکبرترکان
جزیره زیبای قشم
دوشنبه 14 دی 94
+
متنفرم
ازینایی که مثل خرچنگ
افتادن به جون این مملکت
و امید جوونارو میخورن!
پاسخ:
بله
بقول یکی از رفقا کاش میشد به این آقایون یه حقوق اضافه داد که نیان سر کار!
اصن هیچ کاری نکنن سودش خیلی بیشتره....
+
درک؟
چی هس اصن؟!
پاسخ:
اووووووووووووووووف
تحمل این دولت مردا از اون چیزی که آدم فکرشو میکنه خیلی سخت تره!
خداروشکر سر و کارمون با ظریف نیس!
پاسخ:
خرچنگ دم ساحل زیاد بود دیگه!
تو ذهنم مونده بود.
نمیدونم چرا ذهنم خود بخود این دوتارو لینک کرد به هم!
بالاخره خرچنگ یه چیزی میخوره دیگه!
حالا ما تشبیهش کردیم به امید خواری...
شما به فهوای کلام دقت بفرمایید :)
پاسخ:
+
آلودگی و دود تهران
پاسخ:
بحث میکردید یا کتک کاری؟!!!
+
تحمل بعضیا
کفاره بعضی گناهانه بنظرم...
پاسخ:
مگه چیه؟!!!
+
لحن پسرخاله
پاسخ:
سلام
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
شما تو فکرتون مناظره خیالی دارین ما مبارزه خیالی! اونم تو رینگ...
واقعا جوابی هم نمیمونه! ولی خب این جماعت لیبرال و لیبرال پرست پر رو تر از این حرفان...
در کمال پررویی به طرف افتخار هم میکنن!!!
پاسخ:
سلام
بعضیاشون فقط همین یه هنر رو دارن!
یه بار با یکیشون سر کلاس ارشد بحثمون شد!
هی شروع کرد به نق زدن و غر زدن که شرایط فلانه و براتون کار نیس و باید ازین مملکت رفت و جوونا با چه امیدی ازدواج کنن و این صوبتا...
منم خندیدم گفتم اتفاقا دعوت نامه هم زیاد میفرستن استاد! ما منتظریم اول شما برید بعد ما بیایم خارج!
شاکی شد! گفت شما که این حرفو میگی یه سال دیگه که فارق التحصیل شدی میفهمی حرفمو! وقتی کار گیرت نیومد میفهمی!
گفتم استاد کار هست! بستگی به آدمش داره که هم اهل کار باشه هم کار بلد!!!!
دیگه خیلی شاکی شد! گفت مثلا چه کاری هست؟
گفتم ته تهش اگه هیچ کاری پیدا نکردیم میریم استاد دانشگاه میشیم دیگه!!! (خنده بچه های کلاس....)
دیگه این کارو که میتونیم انجام بدیم!
دیگه از شاکی و اینا هم گذشت!
شروع کرد داد و بیداد که شماها که هیچی بلد نیستین و فلانین و بهمانین و...
یکی از بچه ها بهش گفت استاد این حیدری الان شرکت نفت تو عسلویه مشغول به کاره!
حالا هم که سر کلاسه تو رستشه وگر نه کلاس نمی اومد!
یهو برگشت گفت جدی؟
منم خندیدم بهش گفتم:
من که گفتم استاد! کار هست! بستگی به آدمش داره که هم اهل کار باشه هم کار بلد!
دیگه کلاس داشت منفجر میشد از خنده!
البت استاد هم داشت منفجر میشد از عصبانیت و حسادت!!!!
+
ممنون خداروشکر خوبن
درگیر امتحاناشونن!
پاسخ:
سلام
ینی دست خرچنگ بیچاره رو کندید به همین راحتی؟!!!
حالا جواب خانوادشو چی میخواید بدید؟!
واقعا که!
+
این آقایون هزار دستانن!
تو همه جا دست دارن
هر کدوم از دستاشم که بزنیم دوتا دست دیگه جاش در میاد!
متاسفانه آدمایی شبیه این آقا تو کشور ما حسابی ریشه دووندن و تو سیستم اقتصادی ما انگار تعریف شده هستن!
ینی تا وقتی اقتصاد هست اینا هم هستن!
و باعث عقب موندگی و بدبختی ما هم امثال همینایی هستن که تو پستای مدیریتی کلان مملکت فقط و فقط به فکر منافع شخصی خودشون هستن!
برای مثال میتونید قراردادهای جدید نفتی رو ملاحظه بفرمایید که ژنرال ب.ز دارن میبرنش جلو که برای همیشه سیستم نفت دست خودشون باشه اونم صنایع بالادستی!!!
باور کنید هرچی بدبختی نسل ما میکشه از همینجور آدماس که این دولت هم شده پاتوقشون!!!
پاسخ:
پوووووووووووووووووووووف
واقعا نفس گیر بود...
جدنا. تحمل این طایفه خیلی سخته!
صبر میخواد واقعا
اونم صبر عظیم...
پاسخ:
سلام
والا ما همه جا باهاشون درگیریم نه فقط تو صنعت!
امثال ترکان و دوستانشون شخص نیستن! نماینده ی یه فرهنگن. فرهنگ کثیف رانت و راحت طلبی و مفت خوری و بی حرمتی به حق مردم و اشرافی گری و....
توی همه ی شاخه ها و ادارات و جریان های سیاسی و مدیریتی و فکری و در همه ی لایه های جامعه این مدل افراد هستن!
اینها از زمان قبل از اسلام هم بودن!
واسه اینه که شهید آوینی میگن سابقه اسلام آمریکایی از خود اسلام بیشتره!
و اینجاست که مبارزه سخت میشه...
پاسخ:
سلام
کی؟ من؟!
بخدا خودم بودم... نکنه یکی دیگه بودم؟
عاقا تروخدا هر کی هستی بیا خودتو معرفی کن من بفهمم اینجا چه خبره!
+
ایناهم فقط دنبال همینن.
فقط پول براشون اصالت داره
بعضا زالو هم وصف حالشون میشه!
نه؟
پاسخ:
جواب؟
من؟
عمو حبیب؟
شیب؟
بام؟
:0
پاسخ:
سلام
یا خدا
داداشم نوشتم من + اکبر ترکان در جزیره قشم
به جهت صاف شدن دوزاری حضرتعالی عرض کنم که جلسه ای داشتن آقای ترکان با بنده
ینی خدمت ما رسیده بودن برای زیارت و عرض ارادت و گرفتن یه سری اطلاعات مهندسی و ....
قضیه این بود. اوکی؟ :)
یاعلی
پاسخ:
الا به به الا چه چه الا خوب!
الا "برجام" من پیمان مرغوب
همونی که با امضای قشنگش
همه دلواپسارو کرده مرعوب
همونی که با بیست و چند دقیقه
میشه تصویب با امضای منصوب!
تمام معظلات امروز حله!!
همین چشمای من رو کرده مرطوب (از شادی!)
الان هر کی که نقدی روش بیاره
میشه با تیم اسرائیل محسوب
تمام بی سوادا رو پوکونده
با این نطقش رئیس جمهور محبوب
یا با کلی شکایت توی دادگاه
میشه با حیله و تدبیر سرکوب
"مگه سرهنگه؟" هییییسسسس... ساکت شو اصلن
حقوقدانه! شده چشمات معیوب؟!!
اینو ول کن... بگو مثل بقیه
الا "برجام" من پیمان مرغوب....
+
بداهه ای از حقیر
هر چند پیش خانم آراسته نیا زیره به کرمان بردنه!
پاسخ:
مشترک گرامی مبلغ 10000 تومان بابت عضویت در سامانه خدک از حساب شما کسر گردید.
"سامانه خستگی در کن بانک ملی"
یه اصل اخلاقی در یک مجموعه انقلابی هست که به اعضای خودش میگه تو بهترین کسی هستی که میتونی درباره خودت قضاوت کنی...خوب نگاه کن، هروقت دیدی واقعا دیگه خاصیتی نداری، خودت بیا و تحویل بده و برو...این شاید بزرگترین بخش خدمت تو باشه...
این رو ما نسل سوم و چهارم فهمیدیم...ولی چه نکته سختی توش هست که نسل اول و دوم هنوز نتونستن درکش کنند؟!