آقا خودتان که سالمید انشاالله...
با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید
رباب ، با آب هم قافیه باشد
روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند
حرمله آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود
هدف های روشنی داشت
تنها تو بودی که خوب فهمیدی
استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت
شش ماه علی بودن را طاقت آوردی
خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد
حالا پدرت یک قدم می رود بر می گردد
می رود بر می گردد
می رود...
با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره ای بسازد
تادیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند
رباب می رسد از راه
با نگاه
بایک جملهء کوتاه
آقا خودتان که سالمید انشاالله...
سید حمیدرضا برقعی
+
جا داره با شنیدن این شعر آدم دق کنه...
لالا لالا یه کم دیگه دووم بیار
یه کم دیگه دندون روی جیگر بذار
مشکو یکی برده که برمیگرده زود
وقتی میرفت فقط به فکر خیمه بود
مده با اشک زندگیمو به باد
آب میرسه اگه خدا بخواد
عمو رسید کنار علقمه
صدای تکبیرش میاد
لالایی...
عموش رفته آب بیاره
لالا لالا منو نکن خونه خراب
چیزی نمونده عمو جون بیاره آب
بابات رفته به یاری آب آورش
داره میاد چرا خمیده کمرش...؟
علیم داره میزنه دست و پا
بچم داره میمیره ای خدا
ببین هنوز به سمت علقمه ست
نگاه مضطر بابا...
لالایی...
الهی بارون بباره
لالایی...
الهی بارون بباره
لالا لالا مادر تو بشه فدا
خون میبارن فرشته با گریه ها
سوخته دلم رو نفسای داغ تو
آهی بکش شاید که بارون بگیره
خدا تو رو نمیبره ز یاد
خونده بابا و إن یکاد
الهی که سپیدی گلوت
به چشم حرمله نیاد
لالایی...
الهی بارون بباره
لالایی...
الهی بارون بباره
لالایی...
عموش رفته آب بیاره
خدا لعنت کنه دشمنای اسلام رو
انشاالله حضرت علی اصغر علیه السلام شفیعمون باشه